پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 30 فروردین 1394 منتشر گردید.

گروکشی و عدم‌فروش سوخت بیست درصد به ایران حتی به قیمت جان هزاران بیمار سرطانی محتاج به رادیو داروها، نشان دادکه نظام سلطه برای تسلیم ایران اسلامی هیچ خط و مرز انسانی و بشری را رعایت نخواهد کرد و قطعا این راهبرد در آینده و هم‌زمان با رشد دانش و فناوری در جهان ادامه خواهد داشت و اگر نتوانیم خود را به مرزهای دانش برسانیم هر روز باید شاهد شرایطی مشابه باشیم. یک مثال ساده شاید بتواند بازگوکننده نقش دانش و فناوری و از جمله دانش هسته‌ای در پیشرفت کشور باشد. شما قصد دارید ماهواره بسازید و این ماهواره باید در مداری قرار گیرد که به علت نبودن لایه محافظ زمین، در معرض تابش پرتوها و اشعه‌های کیهانی و خورشیدی است. قطعا باید امکان شبیه‌سازی و آزمونه مدل این ماهواره در سطح زمین را داشته باشید. اگر به دانش هسته‌ای مسلط نباشید، آیا قادر به آزمونه تجهیزات و ماهواره فضایی در محیط شبیه‌سازی شده و آزمایشگاهی بر روی زمین خواهید بود؟ چگونه می‌توانید اثر برخورد پرتوهای کیهانی را بر ماهواره آزمونه کنید زمانی که فاقد تجهیزات و امکانات هسته‌ای مرتبط با این اقدام باشید. با این وصف آیا می‌توان ضریبی از موفقیت را برای ساخته خود تصور نمایید؟

  • ali akbari

این مطلب 26 فروردین 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

هرچند هنوز مشخص نیست که آیا ایران و 1+5 می‌توانند در مذاکرات خود به یک توافق نهایی دست یابند یا خیر؛ لیکن باید مشاوره و راهنمایی به اعضا تیم مذاکره‌ کننده هسته‌ای کشورمان داده شود تا در صورت وصول به توافق، این توافق با کمترین حواشی و مشکلات و بدون امکان سوء تعبیر و تفسیر به نفع از سوی طرف غربی باشد.

بعد از اتمام مذاکرات لوزان سوئیس، طرفین با انتشار بیانیه‌ای به برخی راه‌حل‌ها برای رسیدن به توافق جامع اشاره کردند. در همین خصوص اعضا تیم مذاکره‌ کننده کشورمان و متعاقباً برخی از دولتمردان اظهار داشتند که پس از حصول توافق نهایی، تمامی قطعنامه‌های شورای امنیت که علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان صادر شده بود، لغو و قطعنامه جدیدی ذیل فصل هفتم صادر و بر لزوم تعهد طرفین به اجرای توافق نهایی تأکید خواهد کرد.

  • ali akbari

این مطلب 22 فروردین ماه 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید

بعد از توافق ژنو، منتقدان داخلی این توافق با اشاره به سخنان طرف غربی آمریکایی و مستند به گزارش‌های رسمی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به موضوع توقف برنامه‌های تحقیق و توسعه هسته‌ای کشورمان اشاره کرده و این موضوع را به‌عنوان یک خسارت برای کشور و تخطی اعضا تیم مذاکره‌کننده از خطوط قرمز ترسیمی کشور بیان می‌داشتند. در مقابل یک نظریه نیز مطرح گردید که تیم هسته‌ای به دنبال توقف فعالیت تحقیق و توسعه نبوده بلکه غفلت از خدعه و حیله دشمن و عدم دقت در متن توافق ژنو و پذیرش نگارش کلمات و عباراتی که منشأ تفسیر طرف غربی برای ممانعت از اقدامات ایران برای تحقیق و توسعه قرار گرفته، باعث گردید که عملاً فعالیت‌های تحقیق و توسعه در موضوع هسته‌ای کشورمان متوقف گردد.

  • ali akbari

این متن در صفحه 10 روزنامه کیهان 18 فروردین 1394 منتشر گردید .

سرانجام بعد از مدت‌ها بحث و مذاکره، ایران و 5+1 متنی را به عنوان توافق و محصول مذاکرات لوزان اعلام نمودند. درخصوص این متن و حواشی آن سخن بسیار است و قطعا در روزهای آتی تحلیل‌گران، مفسران، سیاستمداران و دولتمردان و حتی مردم کوچه و بازار در این خصوص به بحث خواهند پرداخت و هر کدام نیز از منظر خویش به نقاط قوت و ضعف این تفاهم اشاره خواهند داشت. با این وصف مواردی که از منظر نگارنده درخصوص متن قرائت شده به نظر می‌رسد به شرح ذیل می‌باشد:
اعلام این متن در واقع خطای راهبردی تیم ایرانی بود که برخلاف تدابیر و راهبردهای ارائه شده از سوی دلسوزان نظام، به دو مرحله‌ای شدن توافق تن در دادند و در دام خدعه آمریکا قرار گرفتند. بعد از اتمام مهلت توافق ژنو و تمدید آن، عملا در صورتی که توافق جامع حاصل نمی‌گشت؛ افکار عمومی جهان به واسطه تقلب و تخلفاتی که آمریکا انجام داده بود، حق را به ایران می‌داد و آمریکا را به عنوان طرفی که تمایل به پایان مسالمت‌آمیز ماجرا ندارد قلمداد می‌کرد چرا که در طول مدت بعد از توافق ژنو، ایران به طور کامل به تعهدات خود عمل نموده بود و این آمریکا بود که به واسطه تشدید تحریم‌ها، توافق را نقض کرده بود. توافق جدید عملا تمام سابقه گذشته را پاک کرده و دوران جدیدی را آغاز خواهد کرد. با این حال بهتر است به آنچه اعلام شده نیز توجه گردد.

  • ali akbari

این مطلب 15 فروردین 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

این‌که نظام سلطه و عربستان به عنوان نماینده امریکا در منطقه به‌هیچ‌عنوان راضی به تشکیل حکومتی مردم‌سالار در یمن نباشند و برای حفظ سلطه خود در یمن و ممانعت از تشکیل دولتی مردمی و مخالف با خواست استعمار و استکبار، فتنه‌انگیزی نمایند؛ امری بدیهی و حتمی بود و نگارنده طی یادداشتی در خبرگزاری فارس در بهمن‌ماه 1393 به راهبرد سخت‌افزاری نظام سلطه و حتی مداخله مستقیم نظامی نظام سلطه در یمن برای مقابله با خواست مشروع انقلابیون و مردم یمن اشاره نموده بود؛ اما آنچه اکنون محل بحث است، نتایج این اقدام عربستان و چگونگی مقابله انقلابیون یمن با این تهاجم است.

  • ali akbari

این مطلب 12 فروردین 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

دولتمردان ترکیه این بار در میدان یمن، بخت خود را برای کسب منفعت از این بحران می‌آزمایند. برای درک بهتر سیاست ترکیه در قبال بحران یمن، شایسته است نگاهی به برخی رفتارهای سیاستمداران این کشور در عرصه سیاست خارجی داشته باشیم.

 به نظر می‌رسد بهترین واژه‌ای که برای فهم سیاست خارجی ترکیه می‌توان به کار برد، سیاست شتر گاو پلنگ می‌باشد؛ سیاستی مرکب از ناهماهنگی و بی‌تناسبی. به‌عبارت‌دیگر به نظر می‌رسد ترکیه از اتخاذ یک رویکرد منطقی، معقول و سنجیده در عرصه سیاست خارجی ناتوان بوده و رفتارهای این کشور در عرصه بین‌الملل بیش از آن‌که نتیجه فهم دولتمردان این کشور باشد، بر اساس تصمیمات دفعی و عجولانه و یا  نسخه دیکته شده از خارج می‌باشد.

  • ali akbari

این مطلب به عنوان سرمقاله روزنامه کیهان 18 اسفند 1393 منتشر گردید.

 یکی از اقدامات در بازی شطرنج، یادداشت‌برداری و ثبت حرکات است. یک شطرنج‌باز حرفه‌ای، هر حرکت خود و حریف را ثبت می‌کند. این اقدام دلایل متعددی دارد که از آن جمله می‌توان به دو مورد اشاره کرد:
بعد از بازی، با دقت در حرکات انجام شده، اشتباه خود یا حریف را مشخص و برای بازی‌های بعدی از این نکات استفاده کند.
از آنجا که دبه کردن و جر زنی، یک ضلع اساسی هر بازی است مخصوصاً اگر حریف سابقه این کار را داشته باشد. چنانچه به هر دلیل، حریف، بازی را به هم زد و به اصطلاح میز را واژگون کرد، داوران منصف بتوانند مشخص کنند که مسیر و روند حرکات چگونه بوده و صفحه را بازسازی و بازنده را مشخص نمایند.
اگر مذاکرات هسته‌ای کشورمان در دوره جدید را به یک بازی شطرنج تعبیر نماییم، یکی از مهم‌ترین وظایف دیپلمات‌ها و نخبگان کشور، ثبت دقیق حرکات خودی و حریف است تا بعد از هر مرحله، این حرکات مورد بازنگری قرار گیرد تا حرکات و اقدامات نابجا، راهبردهای خیالی و واهی و... مشخص و از تکرار آن پرهیز شود و در عین حال تلاش حریف نیز مورد رصد قرار گیرد. نکته قابل تأمل دیگر این است که اگر حریف به هر دلیل، سعی در برهم زدن بازی را داشت، اجازه شلوغ کردن و مظلوم‌نمایی و متهم کردن ایران به این اقدام را از حریف سلب نموده و با روشنگری و شمارش گام‌ها و حرکات طی شده توسط طرفین، مشخص کنیم که چه کسی و به چه علت، میز را بر هم زده است.

  • ali akbari

این مطلب به عنوان سرمقاله روزنامه کیهان 5 اسفندماه 1393 منتشر گردید.

استراتژیست‌ها در هنگام بحث در خصوص راهبردهای تقابلی دولت‌ها با یکدیگر، دو وضعیت را بر می‌شمارند؛
حالت اول: تقابل قوی و ضعیف. در این وضعیت هیچ گاه کشور ضعیف و فاقد توانایی، خود را درگیر جنگ نکرده و در صورت بروز جنگ سعی می‌نماید با پذیرش صلح (در واقع پذیرش خواسته‌های دولت غالب و برتر) خود را از جنگ و نابودی رهایی بخشد. کشور قوی نیز تمایل دارد بدون بروز جنگ، خواسته‌های خود را تحمیل نماید؛ بنابراین درخواست صلح و سازش طرف ضعیف را در ازای تحمیل شروط خود می‌پذیرد؛ مگر اینکه سیاست و راهبرد نابودی و تغییر دولت ضعیف را در دستور کار قرار داده باشد که در چنین شرایطی با قبول هزینه‌های اندک احتمالی، حریف را نابود خواهد کرد. در این وضعیت، دولت ضعیف همواره در ترس و خوف نابودی و حمله دشمن بوده و در واقع امنیت روانی نخواهد داشت و بردگی را به عنوان یگانه راه زندگی و ادامه حیات خود خواهد پذیرفت. آنچه در برخی از کشورهای مرتجع منطقه و نظام طاغوت در تعامل با آمریکا و نظام سلطه وجود داشته و دارد، از همین منظر قابل تفسیر است.
حالت دوم: توازن قدرت. در این حالت هیچ کدام از دو طرف تفوق کلی و اساسی بر یکدیگر ندارند بلکه با درجه‌ای از قدرت در بخش‌های مختلف از قبیل نظامی، اقتصادی، امنیتی و... در مقایسه با یکدیگر دارای برتری یا ضعف می‌باشند. در این حالت وقوع جنگ باعث برتری و پیروزی هیچ کدام از دو طرف نبوده و تنها باعث تخریب و نابودی زیرساخت‌های دو طرف و نهایتاً برگشت به حالت اول یعنی زندگی مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر خواهد بود. در این وضعیت، کشورها به جای حمله و جنگ، معمولاً تلاش دارند در گام اول در این توازن دخالت کرده و آن را تغییر دهند. در واقع هر کدام از طرفین تلاش می‌کند با ارتقای سطح توانایی خود به بخش اول ارتقا یابد؛ یعنی خود را به واقع برتر از طرف مقابل نماید و به حالت یک کشور قوی و یک کشور ضعیف برسد تا بتواند بدون وقوع جنگ خواسته‌های خود را بر دیگری تحمیل کند. برای وصول به این مقصود دو راهبرد اساسی در دستور کار قرار خواهد گرفت. تخریب حریف با ابزار مختلف به عنوان نگاه بیرونی و تقویت زیرساخت‌های داخلی در بخش‌های گوناگون اقتصادی، نظامی و... به عنوان نگاه داخلی.
این دسته‌بندی کلی بر روی کاغذ قابل فهم و درک است لیکن در هنگام عمل، درک واقعی و مقایسه قدرت دو کشور که مبنای اتخاذ رویکرد دولت‌ها خواهد بود به این آسانی نخواهد بود. تهیه مناسب و صحیح «برآورد راهبردی حریف» در عین شناسایی کامل توان خودی عامل اصلی برای تشخیص خواهد بود. به عنوان مثال بر روی کاغذ، تصور آمریکا این بود که ایران ضعیف با حمله صدام که توسط نظام سلطه تقویت شده و حمایت می‌گردید، نابود خواهد شد؛ لیکن در صحنه عمل، اشتباه محاسباتی آمریکا مشخص گردید. این اشتباه محاسباتی را دولتمردان آمریکا و نظام سلطه بارها انجام داده‌اند و هنوز که هنوز است این اشتباه را تکرار می‌کنند.
البته به نظر می‌رسد برخی از سیاستمداران غربی، وضعیت محاسباتی خود را تغییر داده و وضعیت نظام سلطه و ایران را از حالت اول (قوی- ضعیف) به وضعیت دو قدرت متقابل و متساوی تغییر داده‌اند- همین مسئله مؤید پیروزی ایران اسلامی و پیشرفت همه جانبه کشور و صحیح بودن مسیر حرکت انقلاب و مردم تاکنون می‌باشد- و راهبردهای انتخابی را نیز بر همین مبنا انتخاب می‌نمایند؛ یعنی تلاش برای تضعیف طرف مقابل (ایران) و تغییر وضعیت به حالت ضعیف- قوی تا بتوانند به نابودی ایران اسلامی بیندیشند. بر همین اساس شاهد راهبردهایی از قبیل تحریم، منزوی کردن ایران، خرابکاری، ممانعت از دستیابی ایران اسلامی به دانش و فناوری نوین و... از سوی نظام سلطه هستیم. نظام سلطه امید دارد با حرکت رو به جلوی خود از یک سو و متوقف کردن قطار پیشرفت ایران اسلامی از سوی دیگر، در سال‌های آتی شاهد ایران ضعیف و غرب قوی باشد تا بتواند ایران اسلامی را محو و نابود سازد. بر همین اساس است که اوباما از متوقف کردن پیشرفت هسته‌ای کشورمان به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد خود یاد می‌کند.
اما آنچه نظام سلطه از آن غفلت کرده و یا به منظور جنگ روانی و وادار کردن سیاستمداران ایرانی به اشتباه محاسباتی، ذکری از آن نمی‌کند، راهبردهایی مقابله‌ای است که ایران اسلامی می‌تواند برای مقابله با راهبرد دشمن اتخاذ نماید. حریف سعی دارد وانمود کند که دست ایران بسته است و چاره‌ای جز تسلیم ندارد. این محاسبه همیشگی کفر و باطل است. دشمنان حق و حقیقت دست خدا را بسته دانسته و اعلام می‌کردند «یدالله مغلوله» در حالی است که دست خدا هیچ گاه بسته نبوده و نخواهد بود. این انقلاب با روح خدا به وجود آمد  و به فرموده امام خامنه‌ای همواره دست غیب
 ] که همان دست خدا است[ حافظ این انقلاب بوده است. یدالله با جماعت است و این ملت در بیست و دوم بهمن ماه نشان داد که همچنان با وحدت و یکپارچگی بر اصول خود پافشاری و استقامت می‌کند، و همین موضوع نشان از آمادگی ایران برای مقابله با راهبرد دشمن دارد. اکنون ایران اسلامی با چند انتخاب راهبردی، به مقابله با اقدامات نظام سلطه پرداخته و نشان داده است توانایی مهار و شکست راهبرد دشمن را دارد و در واقع این ایران اسلامی است که تلاش دارد خود را قدرت و طرف برتر در مقابل با غرب قرار داده و نظام سلطه را به تمکین در برابر خواسته‌های خود مجبور نماید. در مرحله کنونی ایران اسلامی در برخی از حوزه‌ها به ظرفیت بازدارندگی رسیده است. به عنوان نمونه در بخش نظامی حریف جرأت و جسارت آزمودن این راهبرد و زدن ضربه را ندارد چرا که از تبعات اقدام متقابل ایران آگاه است. در برخی دیگر از بخش‌ها نیز به خصوص موضوع اقتصاد که متأسفانه به دلایلی ایران اسلامی توانایی راهبرد بازدارندگی را ندارد، سیاست ضربه متقابل در دستور کار ایران قرار گرفته است.
رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان نیروی هوایی ارتش فرمودند «ان‌شاءالله در بیست و دوم بهمن، ملت ایران نشان خواهد داد کسی که ملت ایران را بخواهد تحقیر کند، با ضربه متقابل ملت ایران مواجه خواهد شد.» (19 بهمن 1393).
در تعریف راهبرد «ضربه متقابل» باید اشاره داشت حریف ضربه اولیه را وارد می‌کند به این گمان که طرف مقابل قدرت مقابله ندارد لیکن این محاسبه دشمن بر پایه اشتباه بوده است و ناچار باید ضربه متقابل ایران را دریافت و تحمل نماید. در این چند ساله اروپا بر پایه اشتباه محاسباتی به دنبال آمریکا به راه افتاده و سیاست تحریم ایران را در پیش گرفته است؛ لیکن باید مراقب ضربه متقابل ایران باشد. تحریم انرژی اروپا مسئله‌ای نیست که اروپا توانایی تحمل آن را داشته و نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. «ملت ایران هم می‌تواند تحریم کند؛ این را بگوییم که اگر بنای بر تحریم باشد، در آینده این ملت ایران است که آنها ]اروپا[ را تحریم خواهد کرد. بیشترین سهم گاز دنیا در اختیار ما است، مال ملت ایران است؛ گازی که یک انرژی بسیار مهم و اثرگذاری است و دنیا به آن احتیاج دارد و همین اروپای بیچاره احتیاج به این گاز دارد، این گاز در اختیار ما است؛ ایران بیشترین سهم گاز موجود در دنیا را فعلاً- تا حد اکتشافات فعلی در ایران- دارد؛ مجموع نفت و گاز را هم که حساب کنیم، باز بیشترین اندازه نفت و گاز بر روی هم را جمهوری اسلامی ایران دارد؛ ما تحریم می‌کنیم آنها را در وقتی که مناسب باشد؛ و جمهوری اسلامی می‌تواند این کار را بکند.» (29 بهمن 1393).
علاوه بر راهبرد تحریم انرژی در آینده، در وضعیت کنونی در صورت همراهی ملت برای تحریم کالای خارجی و استفاده از کالاهای تولید داخل، علاوه بر افزایش اشتغال در داخل و تقویت زیرساخت‌های اقتصادی کشور و بی‌ثمر ساختن راهبرد دشمن در تحریم کشورمان، شرکت‌های خارجی و به خصوص اروپایی، یک بازار گسترده حدود هشتاد میلیونی را از دست خواهند داد که باعث ورشکستگی بسیاری از شرکت‌های اروپایی خواهد شد.
نباید از یاد برد که اروپا اکنون روسیه را نیز تحریم نموده است و چنانچه ایران و روسیه به این توافق برسند که اروپا را اکنون و یا در آینده مورد تحریم قرار دهند، اروپا از هم اکنون باید خود را برای عصر یخبندان آماده سازد. حتی اگر روسیه نیز سیاستی بر تحریم گاز اروپا نداشته باشد با توجه به کاهش ذخایر این کشور و از سوی دیگر افزایش تقاضای انرژی در جهان طی سال‌های آتی، ایران اسلامی به تنهایی می‌تواند با توجه به ذخایر انرژی خود، اروپا و حتی جهان را با مشکل مواجه سازد. تحریم کنونی ایران توسط اروپا، شاید ایران را با مشکل و سختی مواجه سازد لیکن تنها یک مصدومیت و مجروحیت برای ایران خواهد داشت که با گذشت زمان و دستیابی ایران به خودکفایی درونی، ترمیم و بهبود خواهد یافت؛ اما آیا دولت‌های اروپایی برای جلوگیری از نابودی خود در صورت تحریم انرژی از سوی ایران، چاره‌ای خواهند یافت؟

  • ali akbari

این مطلب 24 بهمن ماه 1393 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

برخی کشورهای غربی تعطیلی سفارت خود در یمن را اعلام نمودند و به نظر می‌رسد در پی اجرای سناریویی هستند که برای این کشور تدارک دیده‌اند. بعد از آنچه به دروغ و به منظور دشمن سازی و اختلاف‌افکنی بین مسلمانان، تهدید هلال شیعی نامیده شد و از لزوم هماهنگی نظام سلطه و ایادی منطقه‌ای آن برای مقابله با این تهدید سخن رانده شد، اکنون نظام سلطه، فروپاشی و از دست رفتن خاکریزهای خود را مشاهده و از ناتوانی برای مهار این موج فروپاشی آگاه است؛ لیکن تلاش دارد هرچند سردرگم، پاتک‌های متقابلی را به منظور بازپس‌گیری نقاط ازدست‌رفته و یا تأخیر در حرکت و موج ایجاد شده ملت‌های منطقه انجام دهد. یکی از نقاط حساس در این میان کشور یمن است. نقطه‌ای سوق‌الجیشی و حساس که از دست دادن آن می‌تواند تبعات راهبردی برای نظام سلطه و به خصوص عربستان سعودی داشته باشد. بر همین اساس شاهد سناریوهای مختلفی برای شکست و یا به انحراف کشاندن حرکت مردمی در این کشور هستیم. به نظر می‌رسد نظام سلطه امید داشت همانند تجربه به شکست کشاندن حرکت اسلام‌گرایان الجزایر در سال 1992، با استعفا و کنار کشیدن رییس‌جمهور یمن، زمینه را برای انجام یک کودتا فراهم سازد. جبهه نجات اسلامی الجزایر که توانسته بود در انتخابات سال 1991 با رأی اکثریت مردم، خود را در آستانه پیروزی نهایی و کسب قدرت ببیند به ناگاه با توطئه‌ای که رخ داد نه تنها قدرت را از دست داد بلکه اعضا آن با زندان و ... مواجه گردیدند. «شاذلی بن جدید» رییس‌جمهور وقت الجزایر پس از سیزده سال ریاست جمهوری، تحت فشار نظامیان که به‌شدت با تسلط اسلام‌گرایان مخالف بودند، در 21 دی 1370 / 11 ژانویه 1992 از مقام خود کناره‌گیری کرد. او قبلاً در 14 دی / 4 ژانویه همان سال، در پی توطئه ارتش، مجلس ملی را نیز منحل کرده بود تا رئیس مجلس، عبدالعزیز بِلْخادم، نتواند طبق قانون اساسی جانشین وی شود؛ با کنار رفتن او خلأ سیاسی بزرگی در کشور ایجاد شد و زمینه برای کودتای نظامیان فراهم آمد. البته عدم حضور به موقع در صحنه مردم و عدم تدبیر مسئولین جبهه نجات اسلامی در این موضوع بی‌تأثیر نبود و اگر این جنبش فراخوان اعضا و مردم را صادر می‌نمود ممکن بود می‌توانست مانع کودتای نظامیان گردد.

به نظر می‌آید نظام سلطه قصد داشت این سناریو را در یمن تکرار نماید لیکن هوشیاری انقلابیون یمن مانع از موفقیت این اقدام گردید. دوم بهمن‌ماه امسال ساعاتی پس از استعفای دولت یمن به ریاست خالد بحاح، عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهوری این کشور نیز استعفای خود را تقدیم پارلمان کرد. این دو اتفاق با آغاز اجرای توافقنامه صلح و مشارکت برای پایان دادن به بحران یمن میان حوثی‌ها و رئیس‌جمهوری یمن همزمان شده بود و اصرار انقلابیون در بازپس‌گیری استعفا از سوی رییس‌جمهور نیز بی‌نتیجه ماند

 متعاقب این وضعیت رهبر حوثی‌های یمن در سخنرانی خود خاطرنشان کرد: «رئیس‌جمهوری مستعفی و دولتش می‌خواستند با ایجاد خلأ قدرت، سازمان‌های حکومتی را تعطیل کنند.» وی افزود: «برخی نیروهای شکست‌خورده در داخل که از خارج حمایت می‌شوند، تلاش می‌کنند انقلاب و ملت یمن را تحت اختیار خود بگیرند . به همه دنیا می‌گوییم که ملت یمن شایسته رسیدن به اهداف قانونی خویش است.» انقلابیون یمن با تدبیر و فراست این توطئه را خنثی کردند. اکنون مشخص شده که سناریوی ایجاد خلأ قدرت نتوانسته انقلاب یمن را با شکست مواجه سازد و به نظر می‌رسد راهبرد دوم یعنی استفاده از قدرت سخت در دستور کار نظام سلطه قرارگرفته است.

در حادثه مشکوک حمله به دفتر نشریه فرانسوی شارلی ابدو، گروهی که خود را القاعده یمن می‌نامید مسئولیت حمله را بر عهده گرفت. ناصر بن علی انسی، سخنگوی القاعده یمن در پیام ویدئویی با «قهرمان» خواندن عوامل حمله تروریستی به شارلی ابدو گفت که آن‌ها استخدام شدند و این عملیات در راستای «خشنودی مسلمانان» انجام شد. وی اضافه کرد: «ما به‌عنوان القاعده شبه‌جزیره عربستان مسؤولیت این عملیات را به‌عنوان انتقام بر عهده می‌گیریم.» این رهبر القاعده یمن همچنین گفت که حمله علیه نشریه شارلی ابدو با دستور ایمن الظواهری رهبر این گروه تروریستی صورت گرفته است.

طی چند روز گذشته اخباری از تعطیلی سفارت برخی کشورهای غربی در یمن منتشر می‌گردد و در تمام این موارد ناامنی در یمن و عدم توانایی این کشور در مقابله با تروریسم بهانه این اقدام برشمرده می‌شود ازجمله:

سفارت فرانسه در بیانیه‌ای اعلام کرد که قصد دارد سفارت خود در صنعا را از روز جمعه تعطیل کند. همچنین این سفارت از شهروندان خود در یمن خواست در اسرع وقت از این کشور خارج شوند. سفیر اتحادیه اروپا در یمن نیز تصمیم گرفت به دلایل مشکلات امنیتی، این کشور را ظرف دو روز آینده ترک کند. وزارت دفاع آمریکا نیز اظهار داشت ناامنی‌های سیاسی در یمن بر قدرت این کشور در مبارزه با تروریسم تأثیر خواهد گذاشت. در همین حال مقامات آمریکا تصریح کردند: سفارت آمریکا در صنعا به دلیل اوضاع امنیتی نابسامان در یمن بسته خواهد شد. وزارت خارجه انگلیس هم به دلیل نگرانی‌های امنیتی سفارتخانه خود در صنعا را بست و دیپلمات‌های خود را از یمن خارج کرد.

این موارد حکایت از انجام توطئه‌ای خطرناک علیه انقلابیون یمنی دارد و به نظر می‌رسد تقابل بین سلفی‌های یمن به‌عنوان مزدوران انجام جنگ نیابتی از سوی نظام سلطه (مشابه سوریه و عراق) علیه  مردم یمن و طرفداران انقلاب می‌تواند بخشی از سناریوی نظام سلطه باشد. این راهبرد می‌تواند با بروز ناامنی در یمن زمینه‌ساز جنگ داخلی و اقدامات تجزیه‌طلبانه و به انحراف کشاندن قیام مردم باشد. البته اقدام مستقیم نظام سلطه به بهانه انتقام از القاعده یمن (مشابه حمله به افغانستان به بهانه پاسخ به حادثه 11 سپتامبر) نیز می‌تواند به‌عنوان یک تحلیل مورد توجه قرار گیرد. اقدامی که زمینه‌های آن طی ایام اخیر تا حدودی فراهم گشته است. روزهای آینده یمن آبستن حوادث مهمی است که هوشیاری و تدبیر انقلابیون و مردم یمن را برای گذر از این توطئه‌ها می‌طلبد.

  • ali akbari

این مطلب در روزنامه کیهان 12 بهمن ماه 1393 منتشر گردید

هنوز زمان زیادی از آنچه رییس‌جمهور در خصوص لزوم عبرت‌آموزی از عاشورا در باب مذاکره با دشمن بیان داشتند نمی‌گذرد که اکنون از شهامت قبول صلح از سوی امام سخن گفته می‌شود. «امام راه اعتدال، پیشرفت و توسعه را آموخت. امامی که در مقاطع مختلف در برابر دشمن و استکبار ایستادگی کرد و استکبارستیزی را به ما آموخت شهامت آن را داشت تا آن روز که ضروری است راه صلح را برگزیند و مسیر توسعه و ثبات کشور را ادامه دهد.»(روحانی 1393/8/11) این چندمین بار است که رییس‌جمهور محترم از چنین ادبیاتی استفاده می‌نماید و از میان تمام محاسن و ویژگی‌های بزرگان و اولیا الهی، به پیمان‌های صلح ایشان توجه می‌نماید. به راستی علت این همه اظهارات برای تثبیت لزوم صلح با دشمن به چه معنا است؟ جناب آقای روحانی که خود را یک حقوقدان معرفی نموده بود و نه سرهنگ، در سخنانی دیگر، صلح حدیبیه را به عنوان شاهکار حقوقی پیامبر اکرم صل ا... علیه و آله معرفی نموده و ظاهراً قرار است ایشان نیز یک پیمان صلح را به عنوان شاهکار دوره ریاست جمهوری خویش به یادگار بگذارد و برای آماده‌سازی افکار عمومی و پذیرش این راهبرد، از هر موقعیتی برای طرح این راهبرد استفاده می‌نماید؛ اما سؤال اساسی این است که طرف مقابل قرارداد صلح مدنظر ریاست محترم جمهور، کیست و مفاد این پیمان چگونه خواهد بود؟

طرف مقابلی که قرار است با او صلح شود، دولت آمریکا است. شیطان بزرگ که از روز نخست پیروزی انقلاب در راستای براندازی این نظام تلاش کرده و از هر حربه‌ای اعم از سخت و نیمه سخت و نرم برای این راهبرد استفاده نموده است. مسدود کردن دارایی‌های ایران در آمریکا، حمایت از گروه‌های برانداز و جدایی‌طلب، طراحی کودتا در ایران، تشویق و تحریک صدام به حمله به ایران، درگیری نظامی مستقیم با ایران، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تحریم‌های اقتصادی علیه ایران و... تنها بخشی از اقدامات امریکا علیه ملت ایران است. با تمام این تفاسیر و در زمانی که آمریکا خود را ابرقدرت می‌دانست هرگز امام راحل از صلح با آمریکا سخنی بر زبان نیاوردند بلکه همواره از لزوم مقاومت و مقابله با شیطان بزرگ سخن می‌گفتند. حتی در پیام پذیرش قطعنامه نیز این مسئله کاملاً مشهود است و بنابراین نمی‌توان قبول قطعنامه در مقابل کشور همسایه و مسلمان عراق که با زمامداری سفاکی چون صدام و به تحریک آمریکا به ایران حمله کرده بود را مبنایی برای صلح با امریکا دانست. حتی در حوادث بعد از قبول قطعنامه نیز حضرت امام با مشاهده حضور مردم درصحنه و حوادث به وجود آمده فرموده بودند اگر این شرایط را می‌دانستم، قطعنامه را نمی‌پذیرفتم. (نقل به مضمون)

با این تفاسیر مناسب است جناب آقای روحانی وضعیتی که باعث می‌شود ایران اسلامی مجبور به صلح با آمریکا باشد را برای مردم تشریح فرمایند تا موضوع بر همگان روشن شود.

آیا آمریکا از سر دوستی و صلح و صفا وارد شده است که ما بگوییم امریکا دست از استکبار خویش برداشته است؟ این همه تحقیر و توهین به ایران و ایرانیان در مدت استقرار دولت محترم کنونی اعم از اظهارات آن زنیکه مبنی بر وجود فریبکاری در ژن ایرانیان تا سخن از تلاش برای برچیدن حتی پیچ و مهره‌های مراکز هسته‌ای کشورمان، خلاف این موضوع را اثبات می‌نماید.

آیا قدرت آمریکا افزایش یافته است که مجبور باشیم در مقابل این قدرت تسلیم شویم و یا این‌که ما ضعیف شده‌ایم؟ کشوری که در اوان حکومت خویش و بدون تجربه و با ارتشی که روسای آن اعدام یا فراری بودند و مستشاران غربی نیز آن را ترک کرده بود و تنها به مدد ایمان و اراده فرزندان انقلاب در ارتش و سپاه و بسیج و دیگر نیروهای جان‌برکف، موفق به غلبه بر دشمن تا دندان مسلح و متکی به نظام سلطه و شرق و غرب زمان گردیده است، آیا اکنون با این همه توانایی و تجهیزات از حمله نظامی ترسی به خود راه می‌دهد؟  در آن سوی میدان مبارزه آمریکایی که زمانی که در شرق و غرب عالم، انا رجل سر می‌داد و مبارز می‌طلبید اکنون از حل مشکلات درونی خویش عاجز است. با این تفاسیر آیا روا است که بگوییم ما مجبور به قبول صلح هستیم؟

سؤال دیگر این است که مفاد پیمان صلح مورد نظر ریاست محترم جمهور چیست و چه تضمینی برای رعایت مفاد این پیمان از سوی دشمن وجود دارد؟ دولتی که سوابق خلف وعده و شکستن سوگند و قول انها بر تمام مردم ایران و جهان آشکار است، آیا در این مورد به طور استثنا به مفاد صلح پایبند خواهد بود؟ اگر چنین است که لااقل در مذاکره با دولت کنونی ایران، باید نشانه‌های آن را بروز می‌داد. عدم راه دادن سفیر و نماینده کشورمان در سازمان ملل از سوی دولت آمریکا و تشدید تحریم‌ها و نقض توافق ژنو  نشانه‌هایی از عدم رعایت قول و قرار توسط دشمن است و بنابراین برای دیگر توافقات نیز همین موضوع رخ خواهد داد.

به راستی چه چیزی تغییر کرده است؟ آن مؤلفه‌هایی که باعث انتخاب راهبرد دولت محترم گردیده کدام است؟ با عرض پوزش به نظر می‌رسد آنچه تغییر کرده، نگرش برخی دولتمردان است که در فضای ناتوی فرهنگی و جنگ روانی و تبلیغاتی سنگینی که دشمن به راه انداخته است، دچار اشتباه محاسباتی گردیده‌اند. این اشتباه محاسباتی زمانی که در رفتارهایی شخصی و فردی بروز می‌یابند تأثیرات اندکی دارند لیکن اگر بخواهند مبنای اقدام برای آینده کشور قرار گیرد، می‌تواند لطمات جبران‌ناپذیری وارد نمایند. برای برطرف نمودن این اشتباه محاسباتی، توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری بهترین و مؤثرترین رویکرد خواهد بود. اگر در سخنان خویش به اسوه حسنه الهی یعنی رسول رحمت و مهربانی و یا امام راحل اشاره می‌کنیم خوب است به این نکته توجه نماییم که ولایت فقیه ادامه راه انبیا است و در هر زمان، پذیرش فرامین ولی فقیه زمان است که خیر دنیا و آخرت برای افراد و کشور را در پی خواهد داشت. آنچه امام خامنه‌ای برای گذر از این شرایط تجویز فرموده‌اند اقتصاد مقاومتی و توجه به درون است و نه چشم دوختن به دستان دشمن.

 

  • ali akbari