پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

این مطلب در تاریخ 22 فروردین 1393 در سایت خبرگزاری مشرق ، منتشر شده است .


سال 1961 میلادی، آمریکا برای مقابله با حکومت فیدل کاسترو- رهبر انقلاب کودتا- از مخالفان او حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی نموده و با پشتیبانی لجستیکی، این مخالفان را تشویق کرد که به کوبا حمله نمایند. در طرح پیشنهادی با عنوان عملیات «زاپاتا» حتی مواردی چون بمباران نیروهای ارتش انقلاب کوبا توسط هواپیماهای آمریکا پیش بینی شده بود و یک ناو هواپیمابر نیز در آمادگی عملیاتی برای حمایت از نیروهای شورشی، در آماده باش کامل به سر می‌برد. طرح عملیاتی بر روی کاغذ، حکایت از پیروزی شورشیان و سرنگونی حکومت تازه تاسیس کاسترو داشت و پیش بینی می‌شد نیروهای شورشی به راحتی بتوانند بر حامیان کاسترو غلبه کنند؛ اما آنچه که اتفاق افتاد، برخلاف تصور آمریکا و C.I.A، شکست مفتضحانه شورشی‌ها بود. نیروهای شورشی که توقع مواجهه با دفاع قاطع نیروهای حامی کاسترو و متحمل شدن تلفات سنگین را نداشتند از اربابان آمریکایی خود تقاضای کمک نظامی نمودند و این جا بود که آمریکایی‌ها بین قربانی کردن شورشی‌ها یا حفظ منافع خود و دوری از درگیری با کوبا که حمایت نظامی شوروی سابق را داشت، گزینه دوم را انتخاب کردند. این انتخاب، به معنای مضمحل شدن شورشی‌ها و شکست آن‌ها بود. این حادثه که جهانیان آن را با عنوان خلیج خوک‌ها می‌شناسند، پیامدهای گسترده ای را به دنبال داشت.

در حوادث اخیر سوریه، بار دیگر شاهد تکرار این مسئله هستیم. تعدادی از نیروهای شورشی و مزدور که بعضاً تبعه سوریه نیز نیستند با دستور مستقیم آمریکا و حمایت جبهه امپریالیستی و با نوکری دولت‌های چند کشور از جمله ترکیه، عربستان و قطر و به امید سرنگون کردن حکومت مردمی بشار اسد، دست به اقدامات تروریستی در خاک سوریه زدند.

مدل طراحی هر دو عملیات یکسان است. اطلاعاتی که به شورشیان داده می‌شود باعث می‌شود آن‌ها چنین تصوراتی را داشته باشند:

¾   حکومت حاکم هیچ محبوبیتی در بین مردم ندارد و در صورت بروز یک جرقه، مردم دست از حمایت ظاهری خود برداشته و با نیروهای شورشی (که خود را آزادی خواه معرفی می‌کنند) همراهی خواهند کرد.

¾   ارتش کشور آمادگی دفاع در مقابل تهاجم شورشیان را نداشته و سربازان و نظامیان یا خود را تسلیم کرده و یا اعلام بی طرفی می‌نمایند.

¾   در صورت بروز هرگونه مشکل و مقابله، نیروهای خارجی  به صورت آشکار وارد صحنه شده و از شورشیان حمایت خواهند کرد.

¾   پس از پیروزی، غنایم این جنگ به شورشیان تحویل خواهد شد و آن‌ها به عنوان حاکمان جدید، هر اقدامی که تمایل داشته باشند را انجام خواهند داد.

¾   و...

شورشیان و تروریست‌هایی که با این تصورات وارد صحنه سوریه شدند، در عمل با وضعیتی مشابه مخالفان کاسترو در حادثه خلیج خوکها یعنی حمایت گسترده مردمی از حکومت حاکم (در این جا حکومت بشار اسد) و دفاع ارتش از حکومت و مردم، مواجه شدند،.آن بخش از مردم سوریه نیز  که از برخی رفتارهای و قوانین حکومت سوریه ناراضی بوده و شرایط را مهیای تغییر می دانستند بعد از مشاهده رفتار اصلاحی حکومت بشار اسد و تغییر قوانین و نیز مشاهده رفتارهای دور از انسانیت و وحشیانه گروههای سلفی و تکفیری از قبیل سربریدن مردم، به صلیب کشیدن جنازه کشته ها، اعدام بدون محاکمه، تخریب اماکن تاریخی و مذهبی، هتک حرمت مشاهد شریفه ، کلیساها و...متوجه شده اند نه تنها نباید از این گروهها حمایت نمایند، بلکه باید همگام با دولت سوریه به مقابله با این مزدوران بپردازند. شورشیان و گروههای مزدور درگیر در سوریه  در این مرحله توقع دارند که امریکا و هم‌پیمانان و حامیان شورشیان، برابر توافقات و قولهای قبلی، به صورت نظامی وارد صحنه شده و به صورت مستقیم و رو در رو با ارتش سوریه درگیر شوند؛ اما آنچه که مشخص است، هرگز آمریکا و کشورهایی چون ترکیه اجازه ورود آشکار و علنی را به این صحنه ندارند و اگر تمایلی نیز به این مسئله داشته باشند، افکار عمومی و محاسبات منطقی این اجازه را به آن‌ها نخواهند داد. حمایت دولتهای روسیه، چین، ایران، عراق و ... از دولت مشروع و قانونی سوریه و همراهی مردم با حکومت بشار اسد  و تشکیل یگانهای دفاع مسلحانه مردمی و از همه مهم‌تر برآورد تلفات گسترده و نیز عدم امکان پیش بینی تبعات بین‌المللی این موضوع، دست امریکا و هم‌پیمانان آن را می‌بندد و این مسئله به وضوح در جریان ساقط کردن هواپیمای متجاوز ترکیه توسط ارتش سوریه و عدم دخالت ناتو، علی رغم عضویت ترکیه در این پیمان، به اثبات رسید. حوادث اخیر پس از  انتشار فایل صوتی مربوط به جلسه سردمداران ترکیه در خصوص چگونگی  دخالت در سوریه -که علاوه بر رسوایی سیاسی یک افتضاح برای دستگاه اطلاعاتی ترکیه محسوب می شود- نیز این تحلیل را تایید می نماید  که نیروهای خارجی امکان مداخله مستقیم در سوریه را ندارند.

اکنون به نظر می رسد غربیها با ناامیدی از پیروزی شورشیان و مزدوران مسلح در سوریه ،  بیش از آن که بر پیروزی شورشیان تاکید داشته باشند ، این حوادث را فرصتی برای خلاص شدن و به مسلخ فرستادن افراطگرایانی می دانند که در صورت بازگشت به کشورهای خود( از جمله آلمان، انگلستان، فرانسه و...) می توانند یک موج تروریستی را به راه بیاندازند. تصویب قانون لغو تابعیت اتباع کشورهای غربی که در سوریه حضور داشته اند بخشی از این سناریو می باشد.  

آنچه که در سوریه اتفاق افتاد، تکرار حادثه خلیج خوک‌ها بود و باید از این مساله به شکست عملیات «زاپاتای دوم» نام برد. مشخص است اگر شورشیان و تروریست‌ها بر حمایت نظامی آمریکا و غربی‌ها  و ایادی منطقه ای آنها امید دارند، باید این موضوع را فراموش کرده و برای حفظ جان خود، هر چه زودتر صحنه سوریه را ترک و به کشورهای خود بازگردند؛ در غیر این صورت، به نظر می‌رسد روزهای آینده تلفات سنگین‌تری را از ارتش و مردم سوریه دریافت نمایند.

البته نکته ای که اکنون باعث نگرانی شدید آمریکا شده است نه شکست شورشیان و مزدوران در سوریه بلکه  همگرایی مثبت بین ارتش و مردم سوریه و حزب الله لبنان است . اکنون سوریه علاوه بر یک ارتش قوی -که نه در رزمایشها بلکه در صحنه میدانی و واقعی با انواع  رزم و نبرد مواجهه شده و به تجربه ای گرانبها دست یافته است و از نظر روحیه در سطح بالای خودباوری قرار دارد- دارای یک نیروی مردمی مسلح کارآزموده و چریک است که تحت نظر حزب الله لبنان آموزش دیده است و این مساله کابوسی برای رژیم صهیونیستی است . به نظر می رسد اشغالگران صهیونیست که بخشی از خاک سوریه را در اختیار دارند از هم اکنون نگران چگونگی  دفاع در برابر جبهه ای هستند  که پیش از این  معمولا با آرامش و سکون همراه بوده است .وقوع برخی حوادث و درگیریهای مسلحانه در منطقه جولان را می توان از همین منظر مورد تفسیر قرار داد.

باید منتظر ماند و آینده را به دقت رصد کرد. به نظر می رسد حوادث سوریه به روزهای حساس خود رسیده است و پیروزی دولت قانونی سوریه میتواند زمینه ساز قدرت گیری بیش از پیش محور مقاومت در منطقه باشد.

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 26 اسفند 1392 در خبرگزاری فارس منتشر شده است .

دوران یکه تازی صهیونیست‌ها به پایان رسیده است و نشانه‌های زوال  و نابودی این غده چرکین منطقه، نمایان شده است . رژیمی که وحشی گری، ترور و خشونت در ذات آن است  و داعیه نیل تا فرات را در سر می‌پروراند اکنون در داخل مرزهای جعلی خود نیز آرامش ندارد .

روند جدیدی شکل گرفته است و از دیدگاه علم آینده پژوهی باید اظهار داشت آنچه که به عنوان یک رخداد در چند سال پیش خود را مطرح می‌ساخت اکنون تبدیل به یک روند شده است . شکست در جنگ سی و سه روزه، جنگ 22 روزه و جنگ هشت روزه و  اکنون شکست در برابر راهبرد جدید  مقاومت.

هنگامی که رژیم  صهیونیستی جنگ دوم  غزه را آغاز کرد تصور نداشت که تنها بعد از گذشت 8 روز مجبور خواهد شد از رژیم مصر و آقای مرسی که تازه بر سرکار آمده بود تقاضا نماید برای آتش بس ، میانجی گری نماید تا مبارزان فلسطینی از شلیک موشک دست بردارند .وضعیت به گونه‌ای برای صهیونیست‌ها وخیم بود که مجبور شد برای برقراری آتش بس،  شروط فلسطینیان را بپذیرد .اکنون اما شرایط به گونه‌ای عجیب تغییر کرده است و رژیم صهیونیستی برای مقابله با وضعیت جدید  عملاً هیچ راهکار موثری ندارد.

رزمندگان فلسطینی بعد از یک بازه زمانی تقریباً دو، سه ساله که همراه با اشتباه برخی از این  گروه‌ها در سوریه و مصر بوده است اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که دشمن اصلی ایشان،  اسرائیل است و توان و توجه ایشان باید معطوف به مبارزه با این رژیم باشد و بر همین اساس با شلیک موشک به سوی دشمن اصلی ، سکوت خود را شکستند.این اقدام فلسطینیان چند درس و پیامد را به همراه دارد :

1-برای اولین بار رزمندگان مقاومت فلسطینی راهبرد تهاجمی را اتخاذ نموده‌اند. هرچند این تهاجم پاسخی به نقض آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی و  بر اساس دفاع متقابل است لیکن کیفیت و نحوه این اقدام خارج از تصور دشمن صهیونیستی بوده است .این تغییر راهبرد در گام اول، موفقیت خود را نمایان ساخت و گروه‌های فلسطینی را تشویق خواهد کرد که خود را آماده سازند  این بار نه به عنوان مدافع در برابر تهاجم رژیم صهیونیستی ، بلکه به عنوان مهاجم برای آزاد سازی سرزمین‌هایی که توسط دشمن صهیونیستی غصب شده است ، به دشمن یورش ببرند. قطعاً این راهبرد، تنها راهبرد پیروزی بر رژیم سفاکی است که جز زبان زور را نمی‌فهمد.  به حول و قوه الهی ، گام‌های بعدی مقاومت اسلامی در فلسطین ، بلندتر و محکم تر برداشته خواهد شد .

2-تهدید مقاومت اسلامی در فلسطین به گسترش این اقدام در صورت عدم پایبندی رژیم صهیونیستی، این رژیم را در موضعی انفعالی قرار خواهد داد و آن را مجبور خواهد کرد از سیاست تهاجمی که تاکنون در قبال فلسطینیان داشته است به سیاست تدافعی و حفظ وضع موجود بسنده کند. زیرا شکست صهیونیست‌ها در چند تهاجم گذشته از یک سو و عدم اطمینان از موفقیت در نبرد آینده و از سوی دیگر عدم حمایت افکار عمومی این رژیم از شروع یک جنگ جدید، مانع از اتخاذ سیاست تهاجمی از سوی این رژیم خواهد شد و نهایتاً به احتمال زیاد، پاسخ و راهبرد رژیم صهیونیستی در قبال اقدام اخیر مقاومت اسلامی فلسطین، به برخی اقدامات ایذایی و منفعلانه خلاصه خواهد شد. این وضع، بدترین وضع برای نیروی اشغالگری است که در زمین‌های تصرف شده، خود را تثبیت شده فرض کرده است. از این پس صهیونیست‌ها هیچ آرامشی نخواهند داشت و همواره در اضطراب تهاجم فلسطینیان خواهند بود و این موضوع، آرامش روانی و تمرکز صهیونیست‌ها را برهم خواهد زد. در حال حاضر آمار خودکشی در بین نظامیان صهیونیست بسیار بالا است و به نظر می‌رسد ادامه وضع، این آمار را بالاتر نیز خواهد برد.

3- رژیم صهیونیستی در این مدت با توجه به آرامش نسبی که در مقابله با مقاومت فلسطینی به وجود آمده بود، توانسته بود به یکی از ارکان مقاومت در منطقه یعنی سوریه بپردازد و توان خود را مصروف و معطوف به سرنگونی حکومت بشار اسد نماید و به همین منظور از تکفیری‌ها و تروریست‌ها حمایت می‌نمود و متأسفانه برخی از گروه‌های فلسطینی نیز با غفلت از دشمن اصلی، در این دام گرفتار شده بودند. وضعیت جدید باعث خواهد شد که بخشی از توان این رژیم جنایتکار، از سوریه خارج و به مراقبت از خود مشغول شود و گروه‌های فلسطینی نیز به جای این که به اشتباه راهبردی خود در سوریه ادامه دهند با درک اوضاع، توان خود را معطوف دفاع از فلسطینیان نمایند. این مسئله باعث خواهد شد توان نیروهای تکفیری در سوریه کاهش یافته و دولت مشروع و قانونی سوریه این فرصت را پیدا نماید که آخرین شکست‌ها را بر گروه‌های تکفیری و مزدور وارد نماید.

4- شکست گروههای تکفیری در سوریه ، باعث خواهد شد حزب ا... لبنان نیز که اکنون بخشی از توان خود را در سوریه برای حمایت از محور مقاومت، مصروف ساخته است با وضعیت مناسب تری پاسخگوی اقدامات تجاوزکارانه صهیونیست‌ها باشد. سید حس نصرالله تهدید کرده است که مقاومت، پاسخ رژیم صهیونیستی را در زمان و مکانی که صلاح بداند خواهد داد و صهیونیست‌ها همواره در این آشفتگی و اضطراب به سر می‌برند که کیفیت این پاسخ چگونه و در کجا خواهد بود به ویژه این که صهیونیست‌هایی که در سرزمین‌های اشغالی سکنی داده شده‌اند نیک می‌دانند که سید حسن نصرالله به وعده‌ای که می‌دهد عمل می‌نماید.

روزهای آتی ، روزهای حساس برای محور مقاومت در منطقه خواهدبود. بهره برداری مناسب از این وضعیت می تواند زدن چند نشان با یک تیر باشد و برای یک تیرانداز، این بهترین وضعیت خواهد بود.
  • ali akbari

این مطلب در روزنامه کیهان  در تاریخ 21 اسفند 1392 منتشر شده است . لینک http://kayhan.ir/fa/news/8148

طرفداران شعار «زنده‌باد مخالف من» کار را به جایی رساندند که در دانشگاه، دانشجویان را تهدید به بازداشت و برخورد کردند و این بار طرفداران شعار «اعتدال» روزی نیست که منتقدین را به بهانه‌های مختلف با لفظ و قلم و عمل نیازارند و زمانی که اینها باعث عقب‌نشینی منتقدین نشود، از ابزار قهریه استفاده ننمایند. البته این مایه خوشبختی است که لااقل در این زمینه قانون اساسی بر اصل تفکیک قوا صحه گذاشته است وگرنه معلوم نبود چه بر سر منتقدین می‌آمد. به هر حال در جامعه آرمانی تکنوکرات، «بی‌سوادها» و «لمپن‌ها» نباید سخن بگویند و تنها این حقوقدانان و باسوادانی که چند کلاس انگلیسی رفته و چند کتاب به زبان لاتین خوانده باشند هستند که اجازه سخن گفتن دارند و زمانی که این افراد نیز اوضاع را مساعد و مناسب برای ورود ندانسته و اظهار می‌دارند که مطلب به گونه‌ای است که در واقع نمی‌توان سخن منتقدین را نفی کرد و آنها حرف ناحساب نمی‌زنند، به ناگهان با این تهدید و تشر مواجه می‌شوند که ای دوست‌نماها، چرا حاضر نیستید که به صحنه بیایید و از خودتان خرج کنید و از این توافق دفاع نمایید و به جای شما باسوادها، بی‌سوادها میدان را در اختیار گرفته‌اند!
وزیر محترم ارشاد در مصاحبه با رسانه‌ای بیگانه از قوه قضائیه می‌خواهد که پیام ملت در 24 خرداد را بشنود و رئیس محترم جمهور با انتقاد از قوه قضائیه در برخورد با روزنامه‌های هتاک و ساختارشکن، این برخورد را برخورد با حامیان دولت می‌خواند و مشخص نیست نسبت دولتی که باید حافظ و نگهبان مرزهای عقیدتی باشد با هتاکان به دین مبین اسلام چگونه است و زمانی که دولت برای محکوم کردن منتقدان خود، ادله قانونی محکمه‌پسند نداشته و طرح شکایت را باعث آبروریزی و یا برملا شدن برخی حقایق از سوی متهمین این پرونده‌ها که اتفاقا افراد نجیبی هستند می‌داند، به جای این که صراحتا بر خالی بودن دست خود اعتراف نماید، دست پیش گرفته و اعلام می‌دارد برخی‌ها در دژ پولادینی هستند که نمی‌توان به آن نفوذ کرد. البته این چندمین بار است که یک حقوقدان از ادبیات سرهنگ‌ها استفاده می‌نماید.
زمانی که در بالاترین سطوح نخبگی و سیاسی کشور به رفتارها و اقدامات فرهنگی این دولت اعتراض شده و اخطار داده می‌شود به گونه‌ای سخن می‌گویند که آدمی انگشت تحیر به دندان می‌گزد. برخی اظهار می‌دارند که این اخطارها نباید باعث تغییر رفتار فرهنگی دولت شود و یا این که مخاطب این انتقادات ما نیستیم و بخش‌های فرهنگی هستند که در اختیار دولت نیست و عدم همراهی آنها با رفتار فرهنگی دولت باعث بروز این نابهنجاری فرهنگی شده است و حتما توقع داشته‌اند که فرهنگیان کشور یکصدا با برخی دولتمردان فرهنگی از امثال فرمان‌آرا، ساعدی، هدایت، فردین و... تجلیل به عمل آورند و همگام با مرتدان جبهه ملی حکم قصاص را غیرانسانی بدانند! برخی دیگر از دولتمردان که این انتقادات را متوجه خود می‌دانند اظهار می‌دارند که ما صدای این اعتراض را شنیدیم و لبیک می‌گوییم و... کانه تاکنون دلسوزان نظام هیچ مطلبی در خصوص مسائل فرهنگی کشور نفرموده بودند. مشکل همان است که حضرت آقا فرمودند که آقایان مطالعه ندارند. (نقل به مضمون)
به هر حال این هم انتقادی اساسی به آقایان متولی فرهنگ است که می‌خواهند جامعه را دعوت به مطالعه نمایند و خودشان کوچک‌ترین توجهی به موضوعی با این اهمیت ندارند. مشخص نیست با این حساب راهبرد فرهنگی مد نظر این برادران از کجا اخذ شده است. اگر همان است که خودشان اظهار داشته‌اند و مهاجرت‌کنندگان به دامان دشمن و برخی ورشکستگان سیاسی خط‌دهندگان فرهنگی این دولت هستند که نیازی به تخصص و دانش آینده‌نگری و آینده‌پژوهی برای ترسیم آینده این حرکت وجود ندارد و کمی برگشت به گذشته، نتیجه را نمایان خواهد ساخت. ظاهرا این آقایان اصرار دارند که تاریخ را چندباره تکرار کنند...
شعار باید در مرحله عمل خود را نشان دهد و اگر تغییری در رفتار فرهنگی اتفاق افتاده است، آقایان بفرمایند. علی‌الحساب به نظر می‌رسد برخی از دولتمردان در بخش فرهنگ کشور بیش از آن که به دنبال تقویت جبهه خودی باشند، بر تکریم بیگانه اصرار دارند.
دستورات عجیب و غریبی که از طرف نهادهای خاص در خصوص عدم پیگیری و طرح برخی از موضوعات صادر می‌شود و در کنار آن اظهار نارضایتی از برخورد با افرادی که در کارنامه آنها ساختارشکنی نه به عنوان یک رفتار بلکه به عنوان یک عادت نهادینه شده است از نشانه‌های این تفکر است. دولت باید تکلیف و مرزبندی خود با غیرخودی را مشخص کند. مرزبندی انقلاب مشخص است:
«خودی آن است که دلش برای اسلام می‌تپد دلش برای انقلاب می‌تپد به امام ارادت دارد برای مردم به صورت حقیقی- نه ادعایی- احترام قائل است، غیرخودی کیست؟ غیرخودی کسی است که دستورش را از بیگانه می‌گیرد دلش برای بیگانه می‌تپد دلش برای برگشتن آمریکا می‌تپد، غیرخودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با آمریکا بود به امام اهانت می‌کرد اما برای آمریکا اظهار علاقه می‌کرد کسی به امام اهانت می‌کرد ناراحت نمی‌شد اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می‌کرد ناراحت می‌شد! این‌ها غریبه‌اند.» اگر دولت، خود را دولت ج.ا.ا می‌داند مبنای عمل همین است و اگر غیر از این است و آقایان تعریف دیگری از خودی و غیرخودی دارند، بفرمایند که حداقل ملت تکلیف خود را بداند.

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 14 اسفند 1392 در سایت خبرگزاری مشرق منتشر شده است .لینک :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/291129

«و شیطان به خداوند متعال عرضه داشت :من بر سر راه مستقیم تو، در برابر انسانها  کمین مى کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم» (بخشی از ترجمه آیات 16 و 17 سوره اعراف )

دولت آمریکا به عنوان شیطان اکبر برای غلبه بر ج.ا.ا از هر مسیر و شیوه ای که بتواند اقدام خواهد کرد. ساده انگاری است که تصور نماییم که جبهه حق می تواند با جبهه باطل به تفاهم برسد . ج.ا.ا به عنوان نماد حق و حقیقت در عصر کنونی باید همواره ضمن رصد دشمن ، نسبت به شناسایی اهداف، راهبردها و راهکارهای این دشمن خبیث  اقدام نماید و در این مسیر اجازه تنبلی ، ساده انگاری ، اعتماد به دشمن و... وجود ندارد. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند :  إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه همانا برادر جنگ، بیدارى و هوشیارى است، هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید.

نظام سلطه و در راس آن دولت آمریکا در سالیان اخیر برای سرنگونی حکومتهایی که به نحوی از انحاء موانعی  در مسیر هژمونی او ایجاد کرده شیوه های متفاوتی را بکار گرفته  است . استعمار کهن، نوین و فرانوین ، جنگ سخت ،انقلاب مخملی ، ، جنگ نرم و... برخی از این  شیوه ها است . در آخرین این اقدامات ، چند صباحی پیش طرحی با عنوان انقلاب مخملین در دستور کار غرب قرار گرفت و حکومت برخی از کشورها با همین ترفند سرنگون گردید البته در برخی کشورها با توجه به این که مردم متوجه  وابستگی سران  انقلابهای مخملین   به غرب و نتایج مخرب آن شدند ، دست به بازسازی نظام سیاسی خود زده و سران انقلابهای مخملین را کنار گذاشتند.

عملیات انقلاب مخملین  در ایران نیز انجام شد لیکن به یاری خدا، رهبری مقام معظم رهبری و بصیرت ملت ایران به شکست انجامید. مهره های این اقدام در کشور،  سران فتنه نام گرفتند و توسط ملت تقاضای محاکمه ایشان به عمل آمد لیکن بنا به ملاحظاتی این خواست ملت هنوز به انجام نرسیده است .

 بعد از شکست این مرحله و همزمان با بیداری اسلامی ، نظام سلطه که ابتدا از این موضوع غافلگیر شده بود و توانایی کنترل اوضاع را نداشت  تلاش کرد این انقلابها را از مسیر اصلی خارج و به حاشیه برد و به گونه ای از این موضوع دستاویزی برای خود خلق نماید لذا دست به اقدام خطرناکی زد و مهره های سوخته خود در ایران  را تشویق کرد که این مدل را با دگرگونی محتوایی در ایران اسلامی عملیاتی سازند.  این اقدام منجر به تحرک سران فتنه در 25 بهمن ماه 1389 گردید که اگر هوشیاری دلسوزان نظام و بصیرت مردم نبود ، می رفت که ایران را با بحرانی شبیه بحران کنونی کشور مصر و ... مواجه سازد.  متعاقب آن، در ایران اسلامی تصمیم به حصر سران فتنه و جلوگیری از فتنه انگیزی این جریان گرفته شد.

اکنون نظام سلطه  تلاش دارد باردیگر و این بار با یک نسخه و مدل جدید ، شانس خود را در براندازی نظام ج.ا.ا بیازماید  . بر همین اساس برای  آزمودن میزان موفقیت احتمالی این نسخه، میدان اوکراین  را برای رزمایش خود در نظر گرفته است . صرف نظر از وضعیت کنونی اوکراین و آنچه طی روزهای آینده در تقابل سه جانبه  اوکراین، غرب و روسیه رخ خواهد داد  ، بررسی سیر حوادثی که در این کشور رخ داد و تطابق آن با اقداماتی که غرب در مواجهه با ج.ا.ا در پیش گرفته است ، عبرت آموز خواهد بود.

1-افرادی که در انقلاب مخملین در اوکراین برسرکار آمده و سپس بر اساس نظر مردم اوکراین و طی یک فرآیند دموکراتیک از قدرت خلع شده بودند ، مجددا به عنوان مدافعین منافع اوکراین معرفی و در صحنه حاضر شدند و با شیوه ای غیر دموکراتیک و خشونت آمیز قدرت را به دست گرفتند. برخی از این افراد در زندان و یا در محاق بودند و به یکباره در ناتوی رسانه ای غرب به عنوان منجی،  بازتعریف شده و در افکار عمومی جای داده شدند. مشابه این اقدام در ایران نیز در دستور کار قرار گرفته است . تصریح مسئولین ارشد آمریکایی و اروپایی  مبنی بر رفع حصر سران فتنه و بازگشت این افراد به صحنه سیاسی کشور با این ادعا که این مساله یکی از مطالبات اصلی مردم و حتی از دلایل رای به آقای روحانی رئیس جمهور محترم بوده ، از همین منظر قابل بررسی است .  
2- موضوع اقتصاد به عنوان محور بحث موافقین و مخالفین در اوکراین زمینه ساز این اقدام گردید . گروهی که ارتباط با اروپا و غرب را باعث گشایش اقتصادی و رفع مشکلات کشور می دانستند در مقابل جمعیتی که  با اشاره به مشکلات اتحادیه اروپا و حتی ورشکستگی برخی از این کشورها ، حرکت به سمت غرب را باعث فزونی مشکلات اوکراین معرفی می کردند. مشابه سازی این مساله در ایران نیز نشان می دهد نظام سلطه و غرب در ابتدا با ایجاد فشار و تحریم های به اصطلاح فلج کننده تلاش کرد وضعیت اقتصادی ج.ا.ا را با مشکل و بحران مواجه سازد و همزمان ، تعامل با غرب  و پذیرش خواسته های ناحق نظام سلطه را باعث رفع مشکلات معرفی سازد. اذناب داخلی دشمن نیز سعی در تقویت این دیدگاه دارند که یگانه راه حل برطرف شدن مشکلات اقتصادی و رفع تحریمها ، دست برداشتن از اصول و کوتاه آمدن در برابر غرب است .

3- حضور مسئولین سیاسی اروپایی و آمریکایی در بین مخالفین حکومت قانونی اوکراین و تشویق به ادامه اعتراضات و قول مساعدت و پشتیبانی از ایشان کاملا واضح و آشکار بود و بر خلاف تمام قواعد  حقوقی و سیاسی بین الملل ، مسئولین سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا  این اجازه را به خود دادند که در تظاهرات و اعتصابات  داخلی علیه حکومت قانونی یک کشور عضو سازمان ملل متحد ، شرکت نمایند .هر چند در ج.ا.ا این شیوه قابلیت اجرا نداشت لیکن نظام سلطه تلاش کرد به گونه ای دیگر پیام حمایت خود از فتنه گران را اعلام نماید . اعطا جایزه به برخی متهمین فتنه 88 توسط هیات پارلمان اروپا در سفر اخیر این هیات به تهران و اعلام این که این اقدام مهمترین دستاورد و دلایل این سفر بوده ،  اشاره به مجازات محکومان فتنه 88 به عنوان یکی از دلایل نقض حقوق بشر و برخورد با آزادیخواهان و درخواست  از ج.ا.ا  برای تجدید نظر در این خصوص ، اظهار رضایت از تصدی برخی مسئولیتها در دولت جدید  توسط عناصری که در فتنه 88 دست داشته اند و...از نمونه های این اقدام نظام سلطه است .

4-اقدام مخالفان برای در اختیار گرفتن مجلس به عنوان نماد دموکراسی و رنگ و لعاب قانونی دادن به اقدامات کودتاگرانه خود موضوع دیگری است که در اوکراین اتفاق افتاد . در ایران نیز از هم اکنون برخی جریانات و افراد صراحتا بر تلاش خود جهت در اختیار گرفتن مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان به عنوان  یک راهبرد اساسی اذعان می کنند و حتی نمایندگان کنونی را تهدید می نمایند که انجام برخی اقدامات، باعث سنگ اندازی و ایجاد مشکل برای ایشان در انتخابات آتی خواهد شد.

5- دامن زدن به اختلافات قومی و دسته بندی مردم اوکراین از دیگر مواردی است که می توان به آن اشاره کرد. جدا سازی جمعیت روس تبار اوکراین و تلاش در دو دسته کردن مردم این کشور از دیگر اقداماتی است که وحدت ملی و حتی یکپارچگی این کشور را با بحران مواجه ساخته واین کشور را در خطر تجزیه قرار داده است . در ج.ا.ا نیز برخی از افراد و جریانات به خصوص در چند ماه گذشته ، بر مسایل قومی تاکید کرده و حتی بر معرفی افرادی به عنوان نماینده قومیتها تاکید ورزیده اند. شبهه افکنی در خصوص مظالم ج.ا.ا به اقوام ایرانی ، دامن زدن و پررنگ کردن برخی مطالبات محلی به عنوان مطالبات قومی  و... باعث از دست رفتن یکپارچگی و وحدت ملی خواهد شد.

البته باید توجه داشت که هرچند طراحی رزمایش ، با حداکثر مشابهت سازی عرصه واقعی صورت می پذیرد لیکن در صحنه واقعیت و عمل، برخی مولفه ها و متغیرها وجود دارد که در صحنه رزمایش امکان بازسازی آن وجود ندارد .در  زمان دولت اصلاحات نیز غرب تلاش کرد مدل فروپاشی شوروی را در ایران اسلامی پیاده سازد ولی شکست مفتضحانه ای نصیب نظام سلطه گردید. مقام معظم رهبری در سخنرانی خود فرمودند آنها به خیال خودشان طرح فروپاشى شوروى سابق را منطبق با شرایط ایران بازسازى کردند و مى‌خواهند در ایران پیاده کنند. البته در چند مورد هم دچار اشتباه شدند که این هم از الطاف الهى است .(19/4/1379) و فرمودند : اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمىِ جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروىِ متشکّل از سرزمینهاى به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بى‌بدیل رهبرى دینى و معنوى در ایران، شوخى نیست. (19/4/1379 )البته این بار به نظر می رسد حتی غرب و آمریکا در برگزاری رزمایش در اوکراین  نیز نتوانسته اند موفق عمل نمایند و با شکست در اهداف مواجه شده اند. عکس العمل شدید  روسیه در این موضوع و عدم توانایی غرب در تثبیت کودتاچیان به عنوان حکومت قانونی و مردمی از نشانه های این شکست است. اکنون آمریکا و نظام سلطه باید این سوال را از خود بپرسند که چگونه بر اساس یک طرح شکست خورده در مرحله تمرین و رزمایش، امید به پیروزی در صحنه ای دارند که بازیگر آن بسیار کارکشته، پرتجربه و زیرک است.ج.ا.ا اکنون بسیار قوی تر از گذشته در مسیر پیشرفت گام بر می دارد و آمریکا که با دوران به اصطلاح اقتدار خود فاصله بسیار دارد ناتوان تر از آن است که توانایی ممانعت از حرکت  ایران را داشته باشد.به نظر می رسد شکست آمریکا در دستیابی به  اهداف و راهبردهای خود،  از یک رخداد به یک روند تغییر پیدا کرده است و این از نشانه های اضمحلال دولتی  است که در اوهام و خیالات، خود را کدخدای دهکده جهانی فرض می کند.

  • ali akbari
این مطلب در روزنامه کیهان تاریخ 5 اسفند 1392 در صفحه 10 با همین عنوان منتشرشده است . لینک آدرس http://kayhan.ir/fa/news/6498

«پس از سلام پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند که به هیچ وجه به خاک عراق حمله نکنید، حتی گلوله‌ای به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتی که بمباران کردند، شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیروی مهیا داشته باشید، در صورتی که آنها حمله کردند و زمینی را تصرف کردند شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کرده‌ام که قبول قطعنامه تاکتیکی نیست، حمله نقض آن است، قبل و بعد آتش‌بس ندارد.» این پیامی بود که از جانب مرحوم سید احمدآقا در تاریخ 1367/5/12 به رئیس‌جمهور وقت (حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای) که در منطقه جنگی جنوب کشور در مقر فرماندهان نظامی حضور داشتند، اعلام گردید.
بعد از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران، دشمن بعثی به واسطه برخی اقدامات و پالس‌های ارسالی از داخل کشور توسط برخی نخبگان و خواص مبنی بر خسته شدن مردم از جنگ، کمبود امکانات و تجهیزات، نداشتن بودجه و... با این تصور که قبول قطعنامه به واسطه ضعف ایران بوده است، حمله گسترده‌ای را آغاز کرد.
منافقین نیز در عملیاتی مذبوحانه به نام فروغ جاویدان با این تصور خام که حکومت ج.ا.ا را سرنگون و حکومت مورد نظر خود را ایجاد خواهند کرد از سمت غرب به ایران حمله کردند. اما این تصور باطلی بود و حضور مردم در صحنه و پیام تاریخی حضرت امام مبنی بر لزوم ایستادگی، باعث شکست مفتضحانه دشمن گردید. عملیات منافقین نیز تبدیل به مرصاد و غروب جاویدان این گروهک تروریستی شد. این حضور و دفاع جانانه مردم باعث گردید آنهایی که صحبت از عدم همراهی مردم و خسته شدن آنها از جنگ می‌نمودند، بر باطل بودن خیال و وهم خویش پی برند.
متعاقب این موضوع، مسئولین نظامی اعلام کردند که آماده حمله به عراق بوده و طرح آن را نیز تهیه نموده‌اند؛ اما امام به رغم اینکه به مرحوم حاج احمد آقا فرموده بودند که اگر از این آمادگی ملت مطلع بودند قطعنامه را نمی‌پذیرفتند، اما اکنون پس از پذیرش قطعنامه  با این امر مخالفت نمودند و فرمانی صادر کردند که بر لزوم هوشیاری و البته عدم عهدشکنی تاکید داشت.
تدبیر امام خود را خیلی زود نشان داد و جهانیان آن چه ایران در آن مسئله به دست آورد به چشم خویش دیدند. حکومت بعث عراق به عنوان متجاوز از سوی سازمان ملل اعلام گردید و ایران حتی یک وجب از خاک خود را از دست نداد و...
به نظر می‌رسد حادثه‌ها تکرار می‌شوند و به فرمایش رهبر معظم انقلاب، باید از حوادث عبرت گرفت. بعد از قبول توافق‌نامه ژنو، آمریکایی‌ها تصور کردند که ایران به واسطه تحریم‌های به قول خودشان فلج‌کننده، از نقطه ضعف و استیصال به پای میز مذاکره آمده است. ارسال پالس‌هایی چون خالی بودن خزانه و بدتر بودن اوضاع از آنچه که تصور می‌شد؛ بر این تصور باطل دشمن افزود؛ بنابراین دشمن بعد از قبول توافق‌نامه از سوی ایران بلافاصله حملات خود را تشدید و عوامل و ایادی خود را نیز به این حمله تشویق نمود. از کسانی که شرارت، جزیی از دی.ان.ای آنها است جز این انتظاری نیست. آنها بعد از توافق، به تصور خود توانسته‌اند خطوط دفاعی ایران را شکسته و تصرفات جدیدی را به دست آورند. لیکن «ان ربک لبالمرصاد.»
رفتار دشمن بعد از امضای این توافق‌نامه (با همه ایراداتی که به این توافق‌نامه وارد است و به دور از مطلوب حداکثری با دشمن بسته شده است) چند برکت به همراه داشته است:
آقایانی که دم از لزوم تعامل با کدخدا و... می‌زنند متوجه شوند که نمی‌توان از دشمن توقع خیر داشت. برخی مواضع اشتباه نه باعث پیروزی بر جناح سیاسی مقابل بلکه باعث گستاخی دشمن خواهد شد و دشمنی که هدف خود را بر نابودی شما قرار داده زمانی که تصور کند شما ضعیف شده‌اید، حمله خود را شدیدتر خواهد نمود. بی‌ادبی، پررویی و گستاخی مسئولین گاوچران آمریکایی از همین منظر قابل تفسیر است.
خروش ملت و نمایش حضور در صحنه در راهپیمایی 22 بهمن بطلانی بر ادعای برخی سیاسیون بود که می‌پنداشتند مردم خسته‌اند و تحریم  باعث جدایی مردم از انقلاب شده است و... مردم لازم دیدند زمانی که سیاسیون توان و یا تمایلی برای پاسخ دادن به یاوه‌گویی دشمن ندارند، خودشان به طور مستقیم این پیام را ارسال نمایند.
این حضور مردم دشمن را منفعل و مضمحل نمود و باعث عقب‌نشینی آنها گردید و مرصادی دیگر خلق کرد.
در شرایط کنونی و بعد از مرصادی دوباره، ممکن است برخی از نخبگان با اشاره به ضعف‌های توافق‌نامه و اشکال‌هایی که به آن وارد است و دور بودن آن از مطلوب حداکثری، اصرار داشته باشند که ایران اسلامی به واسطه اطمینان از حضور مردم در صحنه و موفقیتی که به این واسطه کسب کرده است و نیز گستاخی و نقض توافقی که از دشمن سر زده است، این توافق‌نامه را ملغی اعلام نماید. مقام معظم رهبری خلف صالح خمینی کبیر همانند امام راحل(ره)  خویش با تاکید بر عدم عهدشکنی ج.ا.ا در عین هوشیاری و دقت در رصد رفتار دشمن، فرمودند: «من به شما عرض بکنم کاری که وزارت خارجه ما و مسئولین دولتی ما شروع کردند، ادامه پیدا خواهد کرد؛ ایران آنچه را قرار گذاشته‌ است و عهد کرده است نقض نخواهد کرد. البته مسئولین تلاش خودشان را بکنند، کار خودشان را بکنند، اما آمریکایی‌ها با انقلاب اسلامی دشمنند، با جمهوری اسلامی دشمنند، با این پرچمی که شما مردم بلند کردید دشمنند و این دشمنی با این چیزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابله با این دشمنی هم فقط یک چیز است و آن، تکیه به اقتدار ملی و به توان داخلی ملی و مستحکم کردن هرچه بیشتر ساخت درونی کشور [است]. هرچه در این زمینه ما کار بکنیم، کم است.»
بنابراین اکنون که به هر دلیل این توافق‌نامه از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته شده است و علی‌رغم کاستی‌های فراوانی که دارد و با وجود آن که اجرای آن به شکل کنونی نمی‌تواند منافع ما را تضمین کند، ولی به قول رهبر معظم انقلاب ما نقض‌کننده و عهدشکن نخواهیم بود چرا که «الکریم اذا وعد وفی.» و البته بدیهی است که هیچگاه به عبور از حقوق مسلم و قانونی خود تن نداده و باج‌خواهی و زورگویی حریف را نخواهیم پذیرفت و در همان حال با اثبات چند باره و مکرر این واقعیت که آمریکا غیرقابل اعتماد است، برای گره‌گشایی اقتصادی نیز چشم به تحریم‌ها نخواهیم دوخت، بلکه اگر راهبرد اقتصاد مقاومتی آن گونه که رهبر معظم انقلاب فرمان دادند در دستور کار قرار گیرد، دشمن را مجبور خواهیم کرد که شکست خود در این عرصه را این بار بلندتر و رساتر از همیشه اعلام نماید.
از هم‌اکنون نیز می‌توان شکست دشمن در این معرکه را به عیان دید. اظهارات برخی مقام‌های سیاسی کشورهای مختلف مبنی بر نقض توافق ژنو از سوی آمریکا به واسطه تحریم‌های جدید و اشتیاق شرکت‌های تجاری برای برقراری ارتباط تجاری و اقتصادی با کشوری که با داشتن 75 میلیون جمعیت، یک بازار ویژه در منطقه محسوب شده، از نظر ژئوپلتیک دارای ویژگی‌های خاصی است و بالاترین منابع انرژی فسیلی را در عصر احتیاج و گدایی جهان به نفت و گاز، دارا می‌باشد، تنها بخشی از این موضوع است و این البته از نتایج سحر است.
الیس الصبح بقریب
  • ali akbari
این مطلب در روزنامه کیهان به تاریخ 29 بهمن 1392 در صفحه 10 با عنوان " در راهبرد دهه چهارم انقلاب عقب نشینی ممنوع است " منتشر شده است . آدرس لینک http://kayhan.ir/fa/news/5971

در صحنه نبرد، بین دو نیروی متخاصم، برخی اوقات دستور عقب‌نشینی صادر می‌گردد. این دستور می‌تواند ناشی از ضعف در جبهه خودی، قوت و مقاومت دشمن و یا برای فریب دشمن و ضربه زدن و حصول نتیجه و هدف از راهکاری دیگر باشد. آنچه که مهم است این است که این عقب‌نشینی یک تاکتیک است و نه استراتژی. یک راهکار است و نه راهبرد. یک رخداد است و نه روند و اگر عقب‌نشینی به‌عنوان یک راهبرد و استراتژی در دستور کار قرار گیرد و تبدیل به روند شود، دیگر نمی‌توان اطلاق عقب‌نشینی بر آن نمود و باید از واژه «تسلیم» استفاده نمود. (در مواقعی که عقب‌نشینی در مسئله‌ای خاص می‌تواند تاثیرات راهبردی داشته باشد، هیچ کس اجازه عقب‌نشینی ندارد ولو بلغ ما بلغ. حادثه عاشورا را از همین منظر می‌توان تفسیر کرد.)
در مذاکرات هسته‌ای بین ایران و نظام سلطه، در دولت اصلاحات، زمانی که عقب‌نشینی مجریان و مسئولین به جای راهکار و تاکتیک، تبدیل به راهبرد و روند گردید؛ مقام معظم رهبری شخصاً‌ ورود کرده و این روند را تغییر دادند. معظم‌له در این خصوص بیان داشتند: من همان وقت هم در جلسه مسئولین- که از تلویزیون پخش شد- گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی‌درپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می‌شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی، و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛‌(13/10/1386) این تغییر روند و رویکرد با رسیدن به ابتدای دهه چهارم انقلاب شکل مستحکم‌تری گرفت. مقام معظم رهبری دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری نموده و اظهار داشتند:‌ «این دهه‌ای که ما در پیش رو داریم، دهه پیشرفت و عدالت است. این دو شعار، شعار دهه آینده است: پیشرفت، عدالت. نه اینکه تا حالا پیشرفت نکرده‌ایم، نه اینکه تا حالا به کلی به عدالت بی اعتنایی شده باشد؛ نه، ما می‌خواهیم در این دهه یک پیشرفت جهشی همه‌جانبه و یک عدالت‌گستری وسیع همه جانبه اتفاق بیفتد. خوشبختانه زمینه‌هایش هم فراهم است. در این دهه، گفتمان مسئولان کشور بایستی پیشرفت و توسعه باشد؛ پیشرفت و عدالت باشد» (2/6/1387). اما باید توجه داشت در دنیای اومانیستی که قانون جنگل را مبنای خود قرار داده و بر اصل بقای قوی و نابودی ضعیف استوار است پیشرفت ج.ا.ا به معنی اضمحلال قدرت‌های پوشالی خواهد بود و آن قدرت پوشالی برای بقای خود و تسلط شیطانی خود، با پیشرفت ج.ا.ا مقابله خواهد کرد. «دنیا جای تعارض، جای کارشکنی و جای تعرض زورمندهاست به کسانی که زور ندارند یا کم زور دارند؛ به معنای واقعی، یک قانون جنگل در فضای سیاسی دنیا حاکم است. این کارهایی که الان دولت‌های مستکبر و در رأسشان آمریکا انجام می‌دهند، منطق عقلائی و عقلانی و سیاسی و بین‌الملل‌پسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. می‌گوید: چون می‌توانیم، پس می‌کنیم! منطق، منطق زور است. در یک چنین دنیایی اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگی نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگی نکرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نکرد، قطعا ضرر خواهد دید. در چنین دنیایی کسی رحم به کسی نمی‌کند.» (4/6/‍1386) بنابراین ج.ا.ا در مسیر پیشرفت با یک دشمن بیرونی مواجه خواهد شد. صحنه نبرد مشخص است. یک طرف ایران اسلامی که سعی در پیشروی و پیشرفت دارد و یک طرف نظام سلطه و در راس آن شیطان بزرگ، آمریکا که سعی در حذف و یا تسلیم ایران دارد. در این عرصه نبرد و معرکه نفس‌گیر، مبنای عمل باید «آرمان‌گرایی واقعیت‌مدار» باشد. یعنی هر اقدامی از سوی ج.ا.ا باید با توجه به آرمان‌ها و بر مبنای واقعیت‌های موجود باشد.
در اواخر دولت دهم و سپس تشکیل دولت کنونی و همزمان با تشدید تحریم‌‌ها، مسئولین دولتی به هر دلیل نتوانستند راهکار پیشروی را محقق سازند با طرح این موضوع که واقعیت‌های صحنه ما را مجبور به توقف در مسیر پیشروی هسته‌ای کرده، از مقام معظم رهبری تجدیدنظر در فرمان پیشروی را خواستار شدند. اما این بار فرمانده کل قوا، اجازه عقب‌نشینی را نداده و در دولت جدید نیز تنها با نرمش قهرمانانه موافقت فرمودند. اما به راستی علت این مسئله چیست؟ پاسخ این سوال را فرمانده کل قوا قبلا اعلام فرموده‌‌اند: «جمهوری اسلامی ایران، عقب‌نشینی از مسئله هسته‌ای را که خواسته عظیم ملی و حق طبیعی ملت ایران است، به معنای شکستن استقلال کشور می‌د‌اند که هزینه بسیار گزافی برای ملت ایران خواهد داشت.» (23/12/1384) با توجه به این مسئله، در مذاکرات کنونی بین ایران و شش کشور 1+5 دو اصل راهبردی را می‌توان از منویات مقام معظم رهبری، استنتاج نمود:
1- در این مذاکرات  نه تنها عقب‌نشینی از یک راهکار، تاکتیک و رخداد تبدیل به یک راهبرد، استراتژی و روند نخواهد شد بلکه اصولا  تیم مذاکره‌کننده اجازه عقب‌نشینی ندارد.
2- موضوع هسته‌ای در زمان کنونی، نقطه ایستادگی ما است ولو بلغ ما بلغ.
تیم مذاکره‌کننده بر مبنای ماموریت واگذاری اجازه ندارد در هیچ موضوعی غیر از بحث هسته‌ای مذاکره نماید که این مساله از گسترش دامنه و حوزه مذاکرات به دیگر حوزه‌ها از قبیل حقوق‌بشر، نظامی و... ممانعت به عمل خواهد آورد و استراتژی و راهبرد ما در آن حوزه‌ها همچنان بر پیشرفت و پیشروی استوار است. بنابراین اگر در بخش هسته‌ای فعلا امکان پیشرفت (به ظاهر) ممکن نیست، این موضوع نافی پیشرفت در دیگر بخشها نخواهد بود. در اصل بحث هسته‌ای نیز اجازه عقب‌نشینی صادر نشده است و تیم مذاکره‌کننده صرفا در یک محدوده مشخص و با رعایت خطوط قرمز، امکان توافق با طرف مقابل را دارا می‌باشند. البته هنر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ج.ا.ا است که اهداف مذاکرات با طرف مقابل را جلوتر و یا چسبیده  به این خطوط قرمز قرار دهد. (یعنی نیل به مطلوب حداکثری یا حداقلی)
در قضایای اخیر و پس از امضای توافق‌نامه ژنو، این نگرانی در سطح نخبگان کشور ( اگر به کم‌سوادی متهم نشوند) به وجود آمده است که این نرمش قهرمانانه، تبدیل به عقب‌نشینی شود که در این صورت در واقع به استقلال کشور خدشه وارد خواهد شد. به نظر منتقدین،  گستاخی آقایان و خانمهای گاوچران آمریکایی که برخی از داخل به آنها لقب باهوش و مودب می‌دهند، بر همین اساس صورت می‌پذیرد. در مقابل حامیان و مدافعان این توافق اظهار می‌دارند که ضمن رعایت خطوط قرمز، توانسته‌اند پیشروی کنند و به ساختمان تحریمهای ظالمانه نظام سلطه، لرزه اندازند.
به نظر می‌رسد حکمیت نهایی را مقام معظم رهبری در این برهه انجام داده‌اند. معظم‌له در دیدار کارکنان نیروی هوایی ارتش ج.ا.ا در 19 بهمن‌ماه، مبنای اصلی سخنان خود را بر موضوع استقلال قرار داده و 25 بار از واژه استقلال استفاده نمودند که در واقع می‌تواند موجه بودن نگرانی گروه اول را تایید نماید و البته فرمودند که منتقدان با شرح صدر با دولت برخورد نمایند و دولت را نیز به شرح صدر نسبت به منتقدین دعوت نمودند. بر این مبنا، نخبگان، خواص و آحاد ملت ضمن حفظ هوشیاری و مراقبت از اقدامات دولت، باید توجه و دقت داشته باشند به بهانه رفع تحریم و... به استقلال کشور خدشه‌ای وارد نگردد و راهکار نرمش قهرمانانه تبدیل به عقب‌نشینی و سپس تسلیم نگردد (که قطعا با توجه به اشراف دلسوزان نظام، به آن مرحله نخواهد رسید) و از سوی دیگر این مساله و نگرانی نباید به معنای بی‌اعتمادی به فرزندان انقلاب که در حال انجام یک ماموریت سنگین و خطیر هستند باشد؛ البته سرانجام این مذاکرات خیر و صلاح برای کشور خواهد بود. اگر از فشار دشمن کاسته شود پیروزی است و اگر هم دشمن دست از خباثت خود برندارد (که برنخواهد داشت و تاکنون نیز نشان داده که زبانی جز زبان زور و قدرت و ایستادگی، در مقابل طمع آنها نتیجه‌بخش نخواهد بود،) افکار عمومی به این باور خواهند رسید که گره مشکلات کشور، نه با رفع تحریمها بلکه با توکل به خدا و تکیه بر ظرفیت درونی  باز خواهد شد.
  • ali akbari

این مطلب با عنوان " اشتباه راهبردی در تحلیل آینده تحریم ها "در روزنامه کیهان تاریخ 10 بهمن 1392 صفحه 10 منتشر شده است .به آدرس  http://kayhan.ir/fa/news/4332

در دوره جدید بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، ایده‌ای مطرح گردید که رفع مشکلات کشور در گرو برقراری ارتباط با جامعه جهانی و برطرف نمودن تحریمهای اعمال شده از جانب برخی کشورها علیه ایران است. صرف‌نظر از صحت و سقم این ادعا و این که آیا واقعا ایران با جامعه جهانی مشکل دارد یا این که با برخی کشورهای زورگو و سلطه‌گر که خود را نماینده جهان می‌دانند چالش بنیادی دارد، باید به آن چه که مطرح شده نگاهی دوباره بیندازیم.
آن چه که طی روزهای اخیر در صحبتهای برخی از مسئولین و نخبگان سیاسی مشهود است تلاش در جهت رفع مشکلات اقتصادی کشور از طریق رفع تحریمهای برقرار شده علیه ایران است. این سیاستمداران یکی از دلایل امضای موافقت‌نامه ژنو را تلاش در این راستا برمی‌شمارند1. این تزریق امید به رفع تحریمها در کشور باعث ایجاد آرامشی نسبی در فضای اقتصادی و برخی گشایشها شده است لیکن باید توجه داشت که آیا این حد از امیدواری به رفع تحریمها منطقی است؟
اوباما صراحتا امنیت رژیم صهیونیستی را خط‌قرمز خود معرفی نموده است و این تعهدی است که نظام سلطه جهانی به این رژیم صهیونیستی دارد و مختص اوباما نیست. سوال این است که آیا توافقنامه ژنو در صورتی که کفه ترازو را به نفع ایران سنگین نماید، مورد موافقت نظام سلطه قرار خواهد گرفت؟ پاسخ قطعا منفی است. بنابراین باید این سوال دوم را مطرح ساخت که مسیر حرکت توافقنامه ژنو به کدام سمت است؟
این مسیر را می‌توان از دید دو طرف مذاکرات بررسی نمود؛
 از دید طرف ایرانی (منظور از طرف ایرانی، برخی سیاستمداران دولت جمهوری اسلامی و به طور خاص ریاست محترم‌جمهور و وزیر امور خارجه است و نه کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران) این یک حرکت برای برطرف ساختن نگرانی جامعه جهانی در خصوص صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، برطرف ساختن ابهامات در خصوص عدم انحراف ایران به سمت تولید بمب هسته‌ای، جلوگیری از وضع تحریمهای جدید و رفع تحریمهای کنونی علیه ایران است.
در مقابل سیاستمداران آمریکایی به عنوان اصلی‌ترین طرف مخالف ایران، توقف فعالیتهای رو به پیشرفت ایران و در گام دوم برچیدن امکانات تولید شده بومی ایران در صنعت هسته‌ای را هدف خود اعلام کرده و رئیس‌جمهور آمریکا صراحتا اعلام کرد که اگر می‌توانست پیچ و مهره‌های تاسیسات هسته‌ای ایران را برمی‌چید.
اکنون به این سوال برمی‌گردیم که مسیر حرکت توافقنامه ژنو به کدام سمت است.
طرف ایرانی باید اقدامات عملی خود از جمله توقف برخی از فعالیتهای هسته‌ای و عقب‌گرد در برخی موارد دیگر به همراه دادن برخی اطلاعات حساس مراکز و امکانات هسته‌ای خود را ارائه نماید و در مقابل انتظار داشته باشد که طرف مقابل نیز به تعهد خود عمل نماید.
طرف مقابل باید اطمینان حاصل نماید که ایران به این تعهدات عمل کند و در مقابل مراقبت نماید که ساختار اصلی تحریمها پابرجا بماند و فقط مبلغ بسیار اندکی تسهیلات در اختیار ایران قرار گیرد و در صورتی که احساس نماید که ایران به تعهدات خود عمل نمی‌نماید مجددا همین اندک تسهیلات در نظر گرفته شده را نیز لغو خواهد کرد.
قطعا نظام سلطه در صورتی که احساس نماید که مسیر حرکت برخلاف انتظار آنها باشد (که در حال حاضر با این وادادگی برخی آقایان و تلاش برای خفه کردن هر صدای مخالف داخلی این‌گونه نیست) و ایران به یک ایران غیر‌هسته‌ای و فاقد تجهیزات هسته‌ای تبدیل نمی‌شود، و این توافق باعث گشایشی برای ایران شده است، سریعا اقدامات لازم را انجام خواهد داد که اصلی‌ترین آن لغو توافق‌نامه و وضع تحریم‌های جدید خواهد بود؟ در چنین شرایطی ایران چه کار خواهد کرد؟
ایران قطعا به سمت تولید سلاح هسته‌ای نخواهد رفت زیرا این امر برخلاف مبانی اعتقادی اسلام و فتوای مقام معظم رهبری خواهد بود و بنابراین نهایتا به جایی برمی‌گردد که قبلا قرار داشت یعنی استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای، با این تفاوت که علاوه بر از دست دادن مواد هسته‌ای و نیز یک‌بازه زمانی در مسیر پیشرفت و حرکت به جلو، در عصری که یک لحظه توقف در مسیر حرکت علمی، شما را با عقب‌ماندگی عظیم مواجه می‌سازد، بسیاری از اطلاعات حساس خود را در اختیار طرف مقابل قرار داده است که کار را برای حرکت آینده سخت خواهد کرد. در کنار این مساله یک تهدید جدی نیز در مقابل کشور قرار خواهد گرفت و آن تجربه یک شوک اقتصادی مجدد بعد از شوک اولیه به اقتصاد کشور خواهد بود.
در شوک قبلی اقتصادی، وضع تحریمها علیه ایران و بی‌تدبیری برخی از مسئولین (علی‌رغم تذکرات و خیرخواهی‌های دلسوزان نظام) در مقابله با این مساله، باعث بروز مشکلات فراوان برای کشور شد. با توجه به آن چه که گفته شد فضای عمومی کشور نگاه خود را به آینده معطوف  به رفع تحریمها و عادی‌سازی روابط اقتصادی کرده است. در این چند ماه سخنان فراوانی از سوی مسئولین دولتی و مذاکره‌کنندگان ایرانی و موافقان متن قرارداد ژنو در این خصوص مطرح شده است. سخنانی در خصوص آسان شدن مراودات تجاری، حمل و نقل کالا، مبادلات بانکی و حتی برخی از مسئولین، ایجاد حماسه اقتصادی را معطوف به آزاد شدن دارایی‌های بلوکه‌ شده ایران در خارج برشمرده‌اند. این فضای تزریق شده به افکار عمومی جامعه ناگهان با بازگشتن تحریمها و وضع تحریمهای جدید و در واقع با یک شوک جدید مواجه خواهد شد. این مساله باعث خواهد شد دلار رشدی تصاعدی و وحشتناک را در ایران تجربه نماید و ناتوی فرهنگی و رسانه‌ای  که در مقابل ایران قرار دارد و با کمال تاسف در داخل کشور نیز طی ایام اخیر فرصت خودنمایی یافته است با تشدید این فضای روانی، سعی در بهره‌برداری جدید از قدرت هوشمند دشمن2 نمایند و به زعم باطل خود کشور را به آشفتگی سوق دهند.
آن‌چه که در خصوص عدم اعتماد به دشمن، مراقبت برای فریفته نشدن به لبخند دشمن، تکیه بر اراده الهی و نیرو و ظرفیت درونی کشور  توسط دلسوزان نظام مطرح شده است می‌تواند متأثر از این نگاه باشد.
درخصوص این مساله گفتنی فراوان است لیکن به همین مقدار اکتفا می‌گردد.
نگارنده اعتقاد دارد زمانی که تزریق امید به رفع کامل تحریمها در داخل کشور توسط مسئولین سیاسی به اوج رسیده و همه‌چیز در ظاهر آماده این مساله است کنگره آمریکا در تصویب این تحریمها لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد و اوباما نیز از این مساله حمایت خواهد کرد و در آن زمان باید دید برخی آقایان که همه‌چیز را در گرو لغو تحریم می‌دانند برای آن شرایط چه «تدبیر و امیدی»  خواهند داشت  و آن‌چه که برخی  از سیاستمداران داخلی در خصوص هوش و ادب اوباما و لزوم درک شرایط ایشان و... گفته می‌شود خوش‌پنداری توهم گونه‌ای است که ذره‌ای از واقعیت نشان ندارد. امید بستن به دشمن و توقع خیررسانی از دشمن و وفای به عهد از شیطان بزرگ، اشتباهی راهبردی خواهد بود. آن چه که در دعوای زرگری طرف مقابل مشاهده می‌شود تنها یک تقسیم کار و ماموریت برای بازگرداندن ایران از مسیر پیشرفت است که ایجاب می‌نماید هر کدام از اجزای این نظام شیطانی، نقشی را برعهده بگیرد و قطعا بعد از پایان نمایش این مخالفان ظاهری، بر سر یک میز نشسته و بر نحوه اجرای بازی خود آفرین خواهند فرستاد.
البته این سناریویی است که دشمن غافل از مکر خدا طراحی کرده است. سربازان ایران اسلامی این آرزوی شیطان را همانند دیگر امیدهای او،  به ناامیدی و یاس تبدیل خواهند نمود.
یُریدوُن لیُطفوُا نُورَ الله بأفْواهِهِم وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الکافِرُونَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. این دسته از سیاستمداران تلویحا و بعضا صراحتا اظهار می‌دارند که این موافقت‌نامه به تایید مقام معظم رهبری رسیده است این در حالی است که معظم‌له در فرمایشهای خود به چند مساله اشاره فرموده‌اند
 در جزئیات دخالت نمی‌کنند.
ما به دیپلماتهای خود اعتماد داریم اما به آمریکایی‌ها بی‌اعتماد هستیم.
به نتیجه این مذاکرات خوش‌بین نیستم.
خطوط قرمزی هست که مذاکره‌کنندگان باید آن را رعایت کنند.
مسئولین به جای توجه به بیگانگان و خارج، بر اعتماد و توکل به خدا  و تکیه بر ظرفیت درونی کشور داشته باشند.
2. قدرت هوشمند به استفاده موثر و تلفیق قدرت سخت افزاری دشمن با استفاده از امکانات سلبی و ایجابی، به همراه استفاده از قدرت نرم دشمن (رسانه‌ای و متمرکز بر تسخیر اراده‌ها) گفته می‌شود.

  • ali akbari