پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

این مطلب در روزنامه کیهان 27 آذرماه 1393 منتشر گردید.
16 آذرماه 1393 نیز با همه حواشی آن گذشت و دولتی که با شعار و ادعای امنیتی بودن دولت گذشته و لزوم تغییر فضای سیاسی کشور بر سر کار آمده، منتقدان را این بار به جای حواله دادن به جهنم، «تازه به دوران رسیده» تعبیر کرد تا مفهوم‌سازی نوینی در نام نهادن این طیف از جامعه پایه‌ریزی شود چرا که بالاخره مشخص نشده منتقدان دولت بی‌سوادند، از جایی پول گرفته‌اند، متصل به ارکان قدرت مخفی هستند، در دژهای پولادین سکونت دارند و یا...؟
از تمام این موارد که بگذریم اشاره به بخشی از سخنان رئیس‌جمهور محترم خالی از لطف نیست. ایشان در سخنرانی یکطرفه خویش اظهار داشتند: «دولت نسبت به دانشگاه‌ها، خط و راهی که داشته یکی است و از آن راه بازگشت نخواهد کرد. وزیر علوم جدید هم ادامه‌دهنده راه و مسیر عزیزان پیشین خود در دولت یازدهم خواهد بود. همان راهی که بنا بود میلی منفرد طی کند و نگذاشتند، بنا بود دکتر توفیقی ادامه دهد و نگذاشتند، دکتر فرجی‌دانا آمد و برعهده گرفت. ادامه راه برای دکتر فرجی‌دانا ممکن نشد. همان راه را دکتر نجفی ادامه داد و همان راه را قرار بود دکتر نیلی احمدآبادی ادامه دهد و همان راه را قرار بود دکتر دانش آشتیانی ادامه دهد و امروز دکتر فرهادی همان راه را ادامه خواهد داد.» شایسته است رئیس‌جمهور محترم ضمیر مجهول و مجعول فعل «نگذاشتند» را مشخص فرمایند تا محل سوءتعبیر قرار نگیرد. این افرادی که با فعل خود باعث ناکامی رئیس‌جمهور در انتصاب فرد مورد نظر برای تصدی وزارت علوم شده‌اند، چه کسانی هستند؟ آیا منظور ایشان نمایندگان مجلس است که از اختیار قانونی خویش استفاده کرده‌اند یا افراد دیگری مدنظر جناب روحانی بوده‌اند؟ نباید فراموش کرد که «رئیس‌جمهور در کشور ما و طبق قانون اساسی ما، امکانات فوق‌العاده زیادی در اختیار دارد. رئیس‌جمهور امکاناتش در قانون اساسی، امکانات وسیعی است، رئیس‌جمهور بودجه کشور را در اختیار دارد، همه ارکان اجرایی کشور را در اختیار دارد، ترتیب اجرای قوانین را در اختیار دارد، توانایی استفاده از همه افراد صاحب‌نظر را در سراسر کشور در اختیار دارد؛ رئیس‌جمهور در همه مسائل گوناگون دستش باز است. تنها محدودیتی که برای رئیس‌جمهور در کشور ما وجود دارد، محدودیت قانون است؛ قانون فقط به او محدودیت می‌دهد که این هم محدودیت نیست؛ قانون هدایت کننده است؛ محدود‌کننده نیست. قانون، راه را نشان می‌دهد که چگونه حرکت کنیم.» (امام خامنه‌ای 1392/3/14) آیا جناب آقای روحانی منکر همدلی و همراهی مجلس و قوه قضائیه با دولت محترم هستند و یا این که مدعی هستند اقدام مجلس در عدم رای اعتماد به برخی از گزینه‌های مدنظر رئیس‌جمهور،‌ از سر لجبازی بوده است. قطعا این موضوع فاقد صحت و درستی است. مجلس و دیگر ارکان حاکمیت، بیشترین همراهی و همکاری را با دولت داشته‌اند. این نکته‌ای است که مقام معظم رهبری در مرقومه‌ای که اخیرا منتشر شده مکتوب فرموده بودند شرایط مناسب و امیدبخشی از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد. (1393/9/17) بنابراین رئیس‌جمهور محترم نمی‌توانند مجلس را به سنگ‌اندازی در مسیر دولت متهم سازند. باید توجه کرد چه موضوع مهمی در نظر نمایندگان محترم وجود داشته که در این مورد خاص، خلاف نظر رئیس‌جمهور عمل کرده‌اند و چرا رئیس‌جمهور محترم، اقدام مجلس شورای اسلامی در استفاده از اختیارات قانونی را تاب نیاورده است. مجلسی که به تعبیر حضرت امام در راس امور است.
جامعه به این باور و بلوغ رسیده است که دوران استفاده از تعابیری از قبیل «نگذاشتند» سپری شده است. مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام در خرداد 1392 فرموده بودند کاندیداهای ریاست‌ جمهوری با اطلاع از ظرفیت‌های قانونی و اختیارات تصریح شده در قوانین وارد عرصه شوند و بعدا نگویند که نگذاشتند و تعابیر از این قبیل. (نقل به مضمون) شایسته است جناب آقای روحانی به جای استفاده از چنین تعابیری که می‌تواند مورد سوءبرداشت واقع گردد به این نکته تامل فرمایند که چه دلیلی باعث شد که مجلس محترم به نفرات قبلی معرفی شده برای تصدی وزارت علوم اعتماد نکرده ولی جناب آقای فرهادی را با رای بالا و قاطع به عنوان وزیر علوم بپذیرد. آیا موضوعی غیر از برائت از فتنه در این میان می‌تواند مطرح شود؟ موضوعی که حضرت آقا صراحتا بر آن تاکید داشته و در سخنرانی‌های خود مکرر به آن اشاره فرموده‌اند. از جمله معظم‌له در دیدار هیئت دولت در شهریور 1393 فرمودند: «مسئله فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همان‌گونه که در جلسه رای اعتماد خود بر فاصله‌گذاری با آن تاکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.»

  • ali akbari

این مطلب  15 آذرماه در پایگاه جوان آنلاین منتشر گردید

آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق اساسی، آمار وحشتناکی درباره خشونت علیه زنان در اتحادیه اروپا منتشر کرده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد 62 میلیون زن اروپایی یا به عبارتی یک‌سوم زنان ساکن اروپا، از سن 15 سالگی قربانی اعمال خشونت‌آمیز بوده‌اند. «مورتن کیاروم» مدیر آژانس حقوق اساسی اتحادیه اروپا در مورد نتایج این تحقیق گفت:«خشونت علیه زنان و به طور خاص خشونت مبتنی بر جنسیت که به طرز نامناسبی بر زنان تأثیر می‌گذارد، نقض گسترده حقوق بشر است که اتحادیه اروپا نمی‌تواند از آن چشمپوشی کند.»
در تحقیقی دیگر «بریتا تامسن» نماینده دانمارک در گزارش خود در کمیسیون اروپایی، گفته بود: «پدیده رنج بردن زنان از خشونت‌های جنسی و خانگی در اروپا موجب شرمساری و یک رسوایی است. اتحادیه اروپا باید اقدامات حقوقی در این زمینه انجام دهد. مدت‌ها برای اقدام از سوی کمیسیون اروپایی منتظر مانده‌ایم و اینک خواستار اقدام فوری برای جرم تلقی کردن خشونت علیه زنان از طریق قانون هستیم. از کمیسیون اروپایی می‌خواهیم تا آمار و ارقام سالانه از خشونت‌های جنسی از ‌جمله تعداد مقتولان زن را ارائه کند.
بر اساس آمار، تنها در فرانسه از هر پنج زن شاغل دست‌کم یک نفر در محل کار خود مورد آزار و اذیت جنسی قرارگرفته است. در فرانسه، 95 درصد قربانیان خشونت را زنان تشکیل می‌دهند و 51 درصد آنها قربانی خشونت توسط همسرانشان هستند. در این کشور در هر سه روز، یک زن در اثر خشونت‌های خانگی جان می‌سپارد، یک‌سوم آنان با سلاح سرد و یک‌سوم دیگر با اسلحه گرم به قتل می‌رسند، 20 درصد خفه می‌شوند و 10 درصد دیگر تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. علاوه بر این، طبق آخرین گزارش شورای اروپا، یک‌پنجم کودکان اروپایی قربانی خشونت جنسی هستند.
آنچه اشاره شد تنها بخشی از آمار مربوط به خشونت و ظلم علیه زنان اروپایی است و اما اکنون رسانه‌های نظام سلطه، مستند به اظهارات یکی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران، کشورمان را به خشونت علیه زنان متهم می‌کنند و البته متأسفانه این چندمین بار است که خوراک رسانه‌های بیگانه، توسط خودی‌ها آماده و فراهم می‌شود. در قضیه سرطان‌زا بودن بنزین داخلی و سپس لطمات جسمانی به مردم به‌واسطه انتشار پارازیت که معاون محترم رئیس‌جمهور بدون ارائه هرگونه سند و مدرک مطرح کرد، شاهد آن بودیم که رسانه‌های بیگانه موجی از حمله به جمهوری اسلامی به راه انداختند. اکنون نیز خانم مولاوردی بهانه به دست دشمن داده است. ایشان در سخنانی به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان گفت: « از زمانی که اولین بار در سال ۷۰ اولین مرکز امور زنان در دوره ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شکل گرفت موضوع زنان و خشونت علیه آنان در دستور کار قرار گرفت. آن زمان بعد از اجلاس پکن برنامه عمل ملی زنان نوشته شد که یکی از مباحث آن خشونت بود و برنامه عمل سه‌ساله مربوطه هم تدوین شد اما با جابه‌جایی دولت و آمدن دولت اصلاحات برنامه عمل مربوط به دوره هاشمی کنار گذاشته شد.» مولاوردی می‌گوید پروژه ملی بررسی اشکال خشونت خانگی از آن روز در ۲۸ استان کشور توسط وزارت کشور و دانشگاه‌های سراسر ایران انجام شد که ۳۲ جلد کتاب نتیجه این طرح است. سه جلد آن وضعیت خشونت خانگی از دیدگاه زنان به عنوان قربانی مورد بررسی قرار گرفته و یک جلد هم گزارش وضعیت خشونت خانگی از دیدگاه مردان به عنوان عاملان خشونت است. وی در بند دیگری از سخنان خود مدعی می‌شود پس از پایان فعالیت دولت اصلاحات این گزارش‌ها کنار گذاشته شده و توسط دولت‌ نهم و دهم هیچ استفاده‌ای از آن نشده است و هم‌اکنون نیز هیچ نسخه‌ای از این ۳۲ جلد گزارش را نمی‌توان در وزارت کشور یا معاونت زنان پیدا کرد.
همین عبارات کافی بود تا موج رسانه‌ای جدیدی علیه کشورمان به بهانه عدم رعایت حقوق زنان ایجاد شود. رسانه‌های معاندی از قبیل بی‌بی‌سی، رادیو فردا و... به جای پرداختن به خشونت علیه زنان اروپایی، به‌گونه‌ای خبرسازی کرده‌اند که گویا هیچ زنی در اروپا در معرض خشونت قرار ندارد و این زنان ایرانی هستند که مورد ظلم حکومت قرار دارند و اگر هم زنان اروپایی مورد ستم قرار می‌گیرند، حکومت به نفع ایشان قوانین خوبی دارد اما در ایران، حکومت نیز علیه زنان است. این خبرسازی در کنار هجمه‌ای که این رسانه‌ها در قضیه اسیدپاشی مشکوک در اصفهان، اعدام ریحانه جباری و اخیراً موضوع غنچه قوامی به سیاست‌های کشورمان در قبال زنان داشته‌اند، باعث خواهد شد جامعه مخاطب این رسانه‌ها، تحت تأثیر این تبلیغات، وضعیت زنان ایرانی را وضعیتی اسفناک و غیرقابل تحمل تصور کند.
این در حالی است که زنان ایران اسلامی یکی از بهترین دوران خود را سپری می‌کنند و در عرصه‌های مختلف ضمن رعایت عفاف و حجاب خود، به نقش‌آفرینی مشغول هستند. «واقعاً این یکی از بزرگ‌ترین افتخارات نظام اسلامی است که در سایه‌ نظام اسلامی این‌همه زن فرزانه، تحصیلکرده، خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعه‌ ما وجود دارند؛ خیلی نعمت بزرگی است و مایه‌ افتخار است» (امام خامنه‌ای 30/1/1393) «امروز زن مسلمان در کشور ایران، یک موجود سرافراز و عزتمند است. هزاران وسیله‌ تبلیغی، بمباران خبری می‌کنند برای اینکه این واقعیت را واژگون جلوه بدهند اما حقیقت این است. امروز مؤمن‌ترین و انقلابی‌ترین زنان ما، زنان تحصیلکرده‌ ما هستند. امروز زنان ما، زنان تحصیلکرده‌ ما، زنان جوان ما در پیچیده‌ترین آزمایشگاه‌ها و مراکز علمی تجربی و انسانی حضور دارند و فعالند. فعال‌ترین زنان ما در زمینه‌ سیاسی، در زمینه‌ علمی، در زمینه‌ مدیریت‌های اجتماعی، زنان مؤمن و انقلابی ما هستند؛ دارای تحصیلات خوب، دارای اندیشه‌ عمیق» (امام خامنه‌ای 21/4/1391)
این ایران اسلامی است که در مقابل ظلمی که اروپا و غرب به زنان می‌کند مدعی و شاکی است و امیدواریم برخی از مسئولان به‌گونه‌ای سخن نگویند که جای شاکی و متهم با یکدیگر عوض شود. 

  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 10 آذرماه 1393 منتشر گردید.

فتنه 88، ایران اسلامی را با چالشی مواجه ساخت و فتنه‌گران مستظهر به حمایت اجانب، بیگانگان و دشمنان این مرز و بوم نقشه ناکام براندازی نظام مقدس اسلامی را با رمز تقلب انجام دادند. در طول دوران مقابله با این فتنه، شاهد تخریب اموال عمومی، آتش زدن بانک‌ها، غارت اموال عمومی و فروشگاه‌های مردم، آسیب‌های جانی، روحی و روانی به مردم و... بودیم و جالب این که تمام این اقدامات خرابکارانه با حمایت نظام سلطه انجام می‌پذیرفت. سران فتنه، اغتشاشگران را مردم خداجو و بیگانگان آنها را «بزرگترین سرمایه خویش در ایران» می‌نامیدند. اسامی کشته‌های دروغین در رسانه‌ها و شبکه‌ها  و سخنرانی فتنه‌گران، معرفی و برای ایشان مجلس ختم و ترحیم گرفته می‌شد و قربانیان واقعی این فتنه که مردم عادی و رهگذران و شهدای مظلوم بسیج بودند، محلی از اعراب نداشتند.
خیانت بزرگ به حضور حداکثری مردم در صحنه انتخابات و تلاش جهت ایجاد دودستگی و یا آفرینش آنچه بهار ایران مشابه آنچه بهار عربی نامیده می‌شد از دیگر اقدامات فتنه‌گران بود. بازگویی برخی اظهارات سران کشورهای سلطه‌گر در حمایت از فتنه‌گران در آن مقطع خالی از لطف نیست:
بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در تیرماه 88 طی سخنانی می‌گوید: «ما موسوی و جریان سبز را تحسین می‌کنیم و برخورد حکومت ایران با آنان را محکوم می‌نماییم. آنها مورد احترام ما هستند.»
اوباما در 5 تیرماه 1388 در حاشیه اجلاس جی8 اظهار داشته بود: «موسوی به منشأ الهام‌بخش آن دسته از هم‌وطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند.» وی شجاعت تظاهرکنندگان در ایران را مورد ستایش قرار داد و گفت: «حق آزادی بیان و تجمع که مردم ایران خواهان آن هستند آرزوها و آرمان‌های جهان‌شمول هستند.» اوباما در جایی دیگر اظهار داشته بود: «وقتی خشونت علیه تظاهرکنندگان آرام را می‌بینیم، وقتی اختلاف‌نظرهای توام با آرامش سرکوب می‌شود در هر جایی که اتفاق بیفتد برای من نگران‌کننده است.»
وزارت خارجه آمریکا در 25 بهمن 1392 طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «سه سال پیش در چنین روزی حکومت ایران مهدی کروبی و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی را در بازداشت خانگی قرار داد. ما [دولت آمریکا] همگام با جامعه جهانی این اقدام را محکوم می‌کنیم و خواستار آزادی این افراد هستیم.»
آنجلا مرکل (صدراعظم آلمان) نیز در اظهاراتی ضد ایرانی گفته بود: «واشنگتن و برلین همصدا تلاش دولت ایران را برای برخورد با مخالفان و معترضان محکوم می‌کنند.»
خاویر سولانا (هماهنگ‌کننده وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) اظهار داشته بود: «ما اتفاقات (ایران) را بسیار دقیق پیگیری می‌کنیم و برای کسانی که شجاعانه به خیابان رفته و تظاهرات می‌کنند احترام زیادی قائلیم.»
اکنون اجازه دهید به نحوه مواجهه این مدعیان آزادی با معترضین به رفتارهای وحشیانه پلیس این کشورها در برخورد با مردم اشاره داشته باشیم. پس از تبرئه پلیس قاتل یک سیاهپوست در آمریکا، مردم در اعتراض به این اقدام دستگاه قضایی به خیابان آمده و اعتراض خود را اعلام کردند. جالب است رفتار مسئولین ارشد آمریکا در این خصوص مورد توجه قرار گیرد:
«آتش زدن ساختمان‌ها و خودروها، از بین بردن اموال و در خطر قرار دادن مردم روش‌هایی ویرانگر است که هیچ بهانه‌ای برای آن وجود ندارد. اینها اقداماتی مجرمانه است و افرادی که مرتکب این اعمال مجرمانه شده‌اند باید پیگرد قانونی شوند» آنچه اشاره شد بخشی از صحبت‌های رئیس‌جمهور آمریکا در خصوص اعتراضات به تبرئه پلیس قاتل است. پلیسی که متهم به قتل یک سیاهپوست است. در این که دستگاه قضایی آمریکا در این پرونده حکم صحیحی داده یا خیر و آیا اقدام آن پلیس اقدامی ضروری بوده است و... بحثی نیست؛ آنچه مهم است این مسئله است که آقای اوباما به پشتیبانی از دستگاه قضایی این کشور، افرادی را که به بهانه اعتراض به این حکم به خیابان آمده و به قول او، دست به آتش‌سوزی و تخریب اموال عمومی زده‌اند، مجرم می‌داند. اوباما می‌گوید تصمیم هیئت منصفه در تبرئه «دارن ویلسون» ‌افسر قاتل نوجوان سیاهپوست آمریکایی که نهم اوت سال جاری میلادی به ضرب گلوله این پلیس کشته شد، باید مورد احترام قرار گیرد.
نمونه دیگر برای مجرم دانستن کسانی که نظم عمومی را برهم می‌زنند در اعتراضات مردم لندن قابل مشاهده است.
در مرداد 1390 پلیس شهر تاتنهام انگلستان یک جوان 29 ساله به نام «مارک دوگان» را به ضرب گلوله کشت. این مسئله باعث بروز اعتراضات مردمی در برخی شهرهای انگلستان شد اما حکومت سلطنتی این اعتراض مردم را به عنوان اغتشاش معرفی و از برخورد شدید با اغتشاشگران! سخن گفت. رسانه‌های نظام سلطه نیز مردم معترض را سارق، اغتشاشگر و ... معرفی می‌نمودند. دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا روز سه‌شنبه 18 مرداد 1390 پس از شرکت در نشست اضطراری شورای ملی امنیت بریتانیا با محکوم کردن اغتشاشگران [مردم] اعلام کرد که بر شمار ماموران پلیس افزوده خواهد شد. او تصویب کرد که 16 هزار مامور پلیس تنها برای آرام کردن خیابان‌های لندن به خدمت گرفته شوند. کامرون در ادامه گفت همه اقدامات ضروری برای پایان یافتن اغتشاش انجام خواهد گرفت. بخشی از اقدامات ضروری مد نظر کامرون، کمک گرفتن از پلیس آمریکا بود و از آنجا که انگلستان توانایی مقابله با این ناآرامی را نداشت از تجربیات و نیروهای پلیس بوستون آمریکا کمک گرفت.
این در حالی است که میان اعتراض مردم در این کشورها با فتنه 88 در ایران تفاوت عمده وجود دارد. اعتراض در این کشورها اعتراض به نظام ظالم  لیبرال حاکم مبتنی بر تبعیض و بی‌عدالتی است. نظامی که برای رنگین‌پوستان ارزشی قائل نیست و ایشان را شهروند درجه دو می‌داند. نظامی که به قیمت از بین رفتن 99 درصد مردم، منافع یک درصد اقلیت سرمایه‌دار را ترجیح می‌دهد. نظامی که سران فاسد آن مجبور به اعتراف به پایه‌های متزلزل آن هستند و چونان تمام مستکبران و ظالمان در آستانه نابودی، سخن از دریافت پیام مردم می‌گویند. سخنی که از فرعون تا شاه مخلوع پهلوی و اوبامای مستاصل، همگی در هنگام غرق شدن؛ از این کلام برای نجات خویش بهره می‌برند که «مردم، من صدای شما را شنیدم و پیام شما را دریافت کردم» غافل از آن که این کلام سودی برای ایشان ندارد و در قهر مردم نابود خواهند شد؛ اما اعتراض فتنه‌گران در ایران، اعتراض به مردم‌سالاری و رای و نظر مردمی بود که با لبیک به رهبر انقلاب و اعتماد به نظام مقدس اسلامی با حضور حداکثری، مهر تاییدی بر حقانیت این نظام زده بودند.
فتنه‌گران که نه تنها دیندار و خداجو نبودند بلکه بویی از انسانیت و آزادگی و مردانگی نبرده بودند و حتی به بیرق حسینی نیز رحم نکردند. به فرمان سران استکبار نه معترض به شمارش آرا، که معترض به وجود  اصل ولایت فقیه در قانون اساسی ایران اسلامی بودند؛ اصلی که در تمام این سال‌ها خاری در چشم دشمنان و برهم زننده تمامی نقشه‌های ایشان بوده است. آشوبگران و اغتشاشگرانی که با ادعای طرفداری از ایران، شعار نه غزه نه لبنان سر می‌دادند و البته مدتی بعد ناگهان متحول شده و از بهار عربی حمایت کرده و درخواست راهپیمایی در حمایت از مردم مصر و تونس و... را مطرح می‌ساختند و به این بهانه تلاش می‌کردند فتنه‌ای که مردم در نهم دی آن را نابود ساختند، احیا کنند که البته به فضل الهی و هوشیاری نظام اسلامی و مردم در این حرکت نیز ناکام ماندند.
اگر اوباما و دیگر سران نظام سلطه اعتراض مردم در این کشورها به رفتار پلیس و تبعیض و بی‌عدالتی را عملی مجرمانه می‌دانند قطعا برای افرادی که بدون عذر موجه و قانونی به رفتارهای مجرمانه دست می‌یازند، جز نابودی و اعدام حکم دیگری صادر نخواهند کرد و با این وصف مشخص نیست چرا به جای اصرار به قوه قضائیه ایران برای صدور حکم اعدام این فتنه‌گران، برای آزادی این مجرمان، بیانیه و حمایت‌نامه صادر می‌کنند؟

  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 4 آذرماه 1393 منتشر گردید.

هنوز در یاد و خاطره ایرانیان، تکبر و نخوت سه وزیر اروپایی فراموش نشده است. وزرایی که در ایران و کشور هزاران شهید دفاع مقدس، به علت عقب‌نشینی برخی از فرزندان انقلاب، پای خود را بر میز انداخته و اعلام می‌کردند ما میوه حمله به عراق را در ایران چیدیم. البته همان زمان نیز فرزندان انقلابی ایران اسلامی در مقابل محل مذاکرات فریاد می‌زدند و اعلام می‌کردند نباید به قول دشمن اعتماد کرد و می‌توان با باور به درون و اعتماد به ظرفیت داخلی و توجه به دانشمندان کشورمان بدون پذیرش این عقب‌نشینی، به موفقیت رسید لیکن آن پیام به نحو مطلوب مورد توجه قرار نگرفت. البته شهدایی چون شهریاری و احمدی‌روشن و علی محمدی و رضایی‌نژاد و دیگر مجاهدان خاموش این سرزمین بعدها نشان دادند که در قولی که به مسئولین می‌دادند صادق بودند و در این مسیر از جان خویش نیز گذشتند. اکنون اما با گذشت یک دهه از آن اتفاق ناگوار، این بار ظاهرا شیطان متوجه شده که نوچه‌ها توانایی عقب راندن ایران را ندارند و به همین خاطر مستقیم در صحنه حضور پیدا کرده است. البته این حضور مستقیم شیطان به معنای بی‌کار بودن نوچه‌ها نیست. انگلستان خبیث، آلمانی که در ماجرای میکونوس سابقه منفی ویژه‌ای برای خود در ذهن ایرانیان نهاد. فرانسه‌ای که به علت جرم شناختن انکار هولوکاست به پاچه‌خواری رژیم صهیونیستی مشهور گشته و هر از چند گاه شاهد انتشار اخباری از افتضاحات اخلاقی برخی مسئولین سیاسی این کشور هستیم، اعلام داشته‌اند که برای رسیدن به توافق، این ایران است که باید انعطاف بیشتری از خود به خرج دهد؟ وقاحت تا کجا و پررویی تا چه حد؟ آیا ایران در مذاکرات دولت اصلاحات کم انعطاف به خرج داد؟ آیا ایران رسما تمام اقدامات و فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق نکرد؟ پاسخ شما چه بود؟ آیا به تعهدات خود عمل کردید؟ در این مقطع چطور؟ اقدامات انجام شده توسط این کشورهای طرف مذاکره با ایران در مقابل اقداماتی که ایران انجام داده چه بوده است؟ اجازه دهید یک بار دیگر آنچه ما انجام دادیم و آنچه طرف مقابل، برشماری نماییم.
ما ذخیره بیست درصد خود را نابود ساختیم، فعالیت‌های خود را تعلیق کردیم، اعلام کردیم راکتور اراک را تغییر می‌دهیم، آبشارهای جدید را متصل و وارد مدار نکردیم، اجازه بازرسی به بازرسان دادیم و... اما طرف مقابل چه کرد؟ تحریم‌ها را افزایش داد، توهین‌ها را بیشتر از گذشته نثار ایران و ایرانی نمود، قول‌های داده شده را انکار کرد و... با این وصف چه امیدی به شیطان وجود دارد؟ فرزندان انقلاب که در حال مذاکره با شیطان هستند باید رفتارشناسی شیطان را مدنظر قرار دهند: «تاثیر شیطان در دستگاه محاسبه ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را می‌ترساند: آیه شریفه قرآن در سوره مبارکه آل‌عمران [می‌فرماید]: انما ذلکم الشیطن یخوف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مومنین... از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوی دیگر وعده می‌دهد شیطان، وعده‌های فریبنده؛ اینجا هم آیه شریفه قرآن می‌فرماید: یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطن الا غرورا وعده می‌دهد، آرزوها را در دل آنها بیدار می‌کند، زنده می‌کند، یک آینده رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مومنین به خود می‌گذارد؛ و ما یعدهم‌الشیطن الا غرورا؛ اما فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع، مثل رفتاری که امروز آمریکا دارد و قدرت‌های استکباری همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید می‌کنند، از یک طرف تطمیع می‌کنند. تطمیع، فقط تطمیع شخصی نیست؛ تطمیع‌های کلی: «چنین می‌کنیم، چنان می‌کنیم»؛ بعد هم نمی‌کنند، دروغ می‌گویند؛ کار شیطان این است.» (امام خامنه‌ای 1393/4/16) آنچه در این مذاکرات بیش از یک دهه از طرف شیطان بزرگ و نوچه‌های آن دیده شده است غیر از این نبوده است. از یک طرف از گزینه‌های روی میز می‌گویند و از طرف دیگر اعلام می‌کنند جامعه جهانی با آغوش باز از تغییر رویکرد ایران استقبال می‌کند. اصلا سیاست چماق و هویج، سیاست شیطان است. حتی اکنون که زمان اندکی به پایان مذاکرات مانده است، ادبیات شیطان و نوچه‌های او تغییری نکرده است. از در باغ سبزی می‌گویند که قرار است در برابر دست کشیدن ایران از فعالیت هسته‌ای خود و یا قبول یک فناوری کاریکاتوری، به روی ایران باز شود و از وعده تشدید تحریم و یا گزینه روی میزی می‌گویند که در صورت عدم توافق در دستور کار قرار خواهد گرفت. ما را نه رعب و وحشتی از چماق دشمن است و نه امیدی و آرزویی به هویج او. ما به مصداق آیه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» خود را به سلاح معنوی و مادی مجهز نموده‌ایم. اگر شیطان و نوچه‌هایش برای تقابل با ما صف‌آرایی کنند ما بر عزم و ایمانمان بر درستی راهی که انتخاب کرده‌ایم افزوده خواهد شد و پایداری‌مان را افزایش خواهیم داد و در برابر هویج دشمن او را به خود وامی‌گذاریم که ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
فرزندان انقلاب این پیام را از ملت ایران اسلامی به عنوان برادران و هموطنان ایشان بشنوند که ما از زحماتی که متقبل شدید قدردانی و تشکر می‌نماییم و امیدواریم که اجرتان مضاعف باشد؛ اگر دشمن به طریق هدایت رهنمون نگردید، جهانیان، ایران اسلامی و شما را مقصر نخواهند شمرد و این غرب و آمریکا است که نتوانست که از فرصت‌ و نرمشی که ایران اسلامی انجام داد، بهره بگیرد.

  • ali akbari