پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خبرگزاری مشرق» ثبت شده است

این مطلب 3 تیرماه 1394 در خبرگزاری مشرق منتشر گردید.

امامی که متوجه شده بود شعار مرگ بر آمریکا اشتباه بوده است. امامی که فهمیده بود باید از شعارهای اوایل انقلاب دست کشید و با شیطان بزرگ ساخت و با مماشات با طواغیت برخورد کرد؛ امامی که ... این‌ها بخشی از ویژگی‌های امامی است که دشمن قصد دارد آن را به‌عنوان امام حقیقی و واقعی به ملت و نسل نو معرفی نماید و با کمال تأسف برخی از این آدرس‌دهی‌ها توسط افرادی بیان می‌شود که خودشان در این انقلاب دستی بر آتش داشته‌اند. افرادی که خودشان یا از ابتدا دل به انقلاب نداشته‌اند یا اینکه نتوانستند در این مسیر ثابت‌قدم بمانند.

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 17 تیرماه 1393 با عنوان " تدابیر نظام برای شفاف سازی مذاکرات " در خبرگزاری مشرق منتشر شده است .

یکی از ایرادهایی که افکار عمومی به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان وارد می‌کند، عدم ارائه اطلاعات شفاف به اصحاب رسانه و مردم در خصوص جزئیات مذاکرات هسته‌ای کشورمان با 1+5 بوده است. این نقیصه باعث می‌شد که جریان رسانه‌ای و مطبوعاتی طرف مقابل به صورت یک‌طرفه اقدام به انتشار مطالبی نموده و آن را توافق طرفین اعلام کند؛ مطالبی که اصحاب رسانه داخلی به دلیل عدم اطلاع از مفاد مذاکرات، امکان راستی آزمایی آن را نداشتند و انتشار آن نیز باعث می‌شد که این تصور در افکار عمومی ایجاد شود که تیم مذاکره‌کننده، از خطوط قرمز ترسیم‌شده نظام عدول کرده است.
متأسفانه پیگیری مداوم و مکرر در خصوص برطرف ساختن این نقیصه به نتایج ملموسی نرسیده بود و حتی نقل‌قول وزیر محترم امور خارجه که اظهار داشته بود حتی به قیمت استیضاح حاضر به بیان مذاکرات نیست (نقل به مضمون) نشان‌دهنده میزان سخت‌گیری طرف ایرانی در خصوص بی‌خبر گذاشتن مردم از جریان مذاکرات بود و این در حالی است که طرف غربی قبل و بعد از مذاکرات به سرزمین‌های اشغالی سفر می‌کرد و مقامات رژیم صهیونیستی را در جریان ریز مذاکرات قرار می‌داد.
تداوم این مسئله می‌رفت که باعث بروز نابسامانی در تحلیل روند از سوی افراد موجه داخلی گردد که این بار نیز تدبیر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب باعث رفع این مشکل و معضل گردید. این تدبیر ابتدا با فرمایش ایشان مبنی بر اعتماد به تیم مذاکره‌کننده کشورمان در عین بی‌اعتمادی به‌طرف غربی مطرح شد و حضرت آقا درعین‌حال بر مراقبت افکار عمومی از روند مذاکرات تأکید فرمودند.
در گام دوم حضرت آقا خطوط قرمز نظام که برای تیم مذاکره‌کننده ترسیم‌شده بود به صورت علنی و برای عموم ملت مطرح فرمودند تا مشخص شود آنچه تحت عنوان نرمش قهرمانانه به‌عنوان یک راهکار توسط ایشان اجازه داده‌شده است دارای حدومرز مشخصی است که فقط مربوط به بحث هسته‌ای و آن‌هم در یک چارچوب خاص است.
در آخرین مرحله از این تدابیر حضرت آقا که در دیدار کارگزاران نظام با معظم له شاهد آن بودیم، حضرت آقا به‌طور شفاف و با جزئیات کامل خواسته‌های کشورمان در مذاکرات گام نهایی که به تیم مذاکره‌کننده ابلاغ شده است مطرح فرمودند تا مشخص شود که مسیر پیشرفت هسته‌ای کشورمان چگونه باید باشد. ایشان فرمودند: هدف آن‌ها [طرف غربی] این است که در موضوع ظرفیت غنی‌سازی، جمهوری اسلامی ایران را به 10 هزار سو راضی کنند؛ البته ابتدا از 500 سو و 1000 سو شروع کردند که 10 هزار سو محصول حدود 10 هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم، درحالی‌که به گفته مسئولان مربوط، نیاز قطعی کشور، 190 هزار سو است.
با توجه به این موضوع و نیز مواردی که ایشان در خصوص تحقیق و توسعه و تأسیسات فردو بیان فرمودند اکنون ملت ایران می‌داند که آنچه طرف غربی در خصوص توافق بر سر کاهش سانتریفیوژها و... مطرح می‌سازد خواسته‌هایی است که تمایل دارد به‌عنوان توافق مطرح سازد. خواسته‌هایی که تیم مذاکره‌کننده ایرانی نه آن را می‌پذیرد و نه اجازه این کار را دارد و البته ایران اسلامی این آمادگی را دارد که به جامعه جهانی برای عدم حرکت به سمت تولید سلاح هسته‌ای که در مبانی شرعی و دکترین دفاعی کشورمان جایی ندارد، تضمین‌های لازم را ارائه دهد. تضمین‌هایی واقعی در عین برطرف ساختن نیاز داخلی به سوخت هسته‌ای و نه در قالب عبارت من‌درآوردی «نقطه گریز» که طرف غربی آن را اعلام می‌دارد.
البته این تدبیر ایشان از یک‌سو باعث همراهی افکار عمومی با تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و از سوی دیگر مراقبت از عدم عدول از خطوط قرمز نظام خواهد شد ضمن این‌که اکنون ملت ایران می‌داند که در مذاکرات چه می‌گذرد و همین مسئله باعث می‌شود که طرف غربی و جریان رسانه‌ای منسوب به غرب  امکان بازی با افکار عمومی را نداشته باشد.

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 27 اردیبهشت 1393 با عنوان "ترسی از هزینه دادن نداریم " در خبرگزاری مشرق منتشر شده است .

با توجه به اتمام بی نتیجه مذاکرات اخیر کشورمان با 1+5 در خصوص توافق و گام نهایی و بیان این مطلب که برخی از طرفین غربی بر پایه توهمات سر میز مذاکره حاضر شده و توقع داشته اند ایران اسلامی ، این توهمات را به رسمیت بشناسد، به نظر می رسد مذاکره کنندگان کشورمان نیز دریافته اند که زمانی که پای منافع ملی پیش آید ، نمی توان خیلی راحت به توافق و تفاهم رسید و شاید اکنون نگاهی منصفانه تر به نتایج تیم مذاکره کننده قبلی داشته باشند و دیگر برخی از آقایان  نگویند که طرف ایرانی به دنبال بیانیه دادن و شعار سردادن بود و...چرا  که زمانی که شما حاضر به چشم پوشی از منافع ملی خود نباشید ، طرف مقابل  تمایلی به امضا موافقت نامه نخواهد داشت.

  مقام معظم رهبری ، مذاکره کنندگان کشورمان را فرزندان انقلاب نامیده و از سوی دیگر به دولت نیز توصیه فرمودند انتقادهای مطروحه را شنیده و استفاده مطلوب از آن ببرد ( نقل به مضمون) بنابراین شایسته است برخی دلایل نگرانی منتقدین را برای رییس جمهور محترم و اعضا تیم مذاکره کننده کشورمان  بازگو کرده و از ایشان تقاضانماییم در گام نهایی ، مراقب کید و مکر دشمن باشند هرچند که برآیند این دور از مذاکرات نشان می دهد تدابیر اتخاذ شده از سوی ج.ا.ا باعث دقت بیشتر از سوی این تیم شده است .
دلیل اول: استفاده دشمن از روش گام به گام با استفاده از نظر اتاق های فکر خود است . «باید به این موضوع توجّه داشت. دشمن، سیاسی و سیاستمدار است؛ مغزِ طرّاحِ سیاسی دارد، فکر می‌کند که چه‌کار باید بکند. یکی از طرّاحیها این است که حرف آخر را اوّل نزنند؛ آرام آرام و بتدریج طلبکاری ایجاد نمایند و طرفِ مقابل را وادار به عقب‌نشینی کنند.»(7/3/1382) بنابراین این ترس وجود دارد آن چه در گام نهایی توسط دشمن مطرح می گردد، بیشتر و گسترده تر از گام اول باشد و این مطلب در حالی است که دولت در مقابل آنچه در گام اول پذیرفته ، نتوانسته افکار عمومی کشور را متقاعد و همراه سازد. هم اکنون برخی مطالب که از زبان دشمنان در خصوص مفاد توافق در  گام نهایی مطرح می گردد ، بسیار تامل برانگیز است و آنچه از مذاکرات چند روز اخیر منتشر شده بیانگر زیاده خواهی طرف غربی است .این زیاده خواهی به گونه ای است که در صورت عقب نشینی طرف ایرانی ، به تعطیلی تدریس دروس علوم پایه در دانشگاه های کشور نیز خواهد رسید.
علاوه بر  این؛ متاسفانه طرف ایرانی نشان داده که ظاهرا علاقه ای به استفاده از نظر دیگران ندارد .استفاده از برخی تعابیر ناپسند برای منتقدین، به جای شنیدن سخن ایشان؛اعلام  برخی از افراد تیم مذاکره کننده ایران مبنی بر این که  سوابق مذاکرات قبلی  را به طور مناسب مطالعه نکرده اند، برخی از دلایل نگرانی است .البته جای امیدواری است که ظاهرا این روند غلط در حال اصلاح است . بیان این مطلب  پس از موافقت در گام اولیه ، که باید از متخصصین کمک گرفته شود و خواسته می شود حقوقدانان و اساتید دانشگاه و ... کمک کنند تا این تیم بتواند کار خود را پیش برد،  نشان از بازنگری در روند اشتباه اولیه است  و به نظر می رسد این بازنگری توانسته است تا حدی به تقویت تیم مذاکره کننده ایران کمک نماید ( هرچند که نباید به این مقدار اکتفا نمود و تا زمان مذاکرات آتی لازم است مفاد مذاکرات اخیر ، در اختیار نخبگان و اساتید قرار گیرد تا این افراد بتوانند به تیم مذاکره کننده ایرانی ، کمک و همفکری داشته باشند.)
دلیل دوم اشکال در استراتژی  برد - برد است . برخی از سیاسیون با اصرار بر این واژه اظهار می دارند که در جهان سیاست ،بازی صفر و صد بی معنا است و کشورها با تعامل می توانند همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و در سایه توافق نامه ها و... به سود مشترک دست یابند . البته ممکن است در بازی سیاست و جهت فریب دشمن چنین حرفی زده شود اما اگر این یک اعتقاد باشد؛ در پاسخ باید اظهار داشت این مطلب در خصوص همکاری با دوستان ، صادق است لیکن در مواجهه با دشمن ، هر گونه قرارداد قطعا به معنای برتری یک طرف بر طرف دیگر است و چیزی به عنوان بازی برد -برد در مواجهه دو جبهه متخاصم و دشمن با یکدیگر وجود ندارد. ممکن است طرف برنده و طرفی که عقب نشینی می کند در ظاهر مشخص نباشند لیکن دقت در هرقرارداد و پیمانی که بین دو دشمن منعقد شده ، طرف پیروز و مغلوب را مشخص خواهد کرد.طرف غربی نشان داده که دست بگیر دارد و امتیاز می گیرد اما امتیازی نخواهد داد « حالا بعضیها می‌گویند چیزی بدهیم، چیزی بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچ چیز نخواهند داد.»(7/3/1382) نحوه برخورد طرف غربی در خصوص تعهداتی که در گام اولیه داشته است بیانگر همین موضوع است . یعنی در حالی که امتیازات نقد از ایران اخذ کرده است ، تعهدات نسیه ای داده که برخی از همین تعهدات را نیز نقض نموده است . تشدید تحریم، اخراج دانشجویان ایرانی از برخی دانشگاه های غربی و... برخی از این موارد است.
مساله دیگر ، بزرگ دیدن دشمن ، بیش از واقعیت موجود است. جمله معروف یکی از دولتمردان در خصوص توان نظامی امریکا یکی از نمونه های این موضوع است . باید از آقایان سوال کرد آیا واقعا امریکا دارای این قدرت   افسانه ای است که شما می فرمایید؟ «چرا قرآن را نمی‌خوانیم که این‌قدر تکرار می‌کند: «الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل.» چرا از دشمن می‌ترسید؟! دشمنِ ضعیف، دشمنِ ناتوان، دشمنی که همین امروز هم برای این‌که ایران را زیر فشار قرار دهند، دریوزگی اروپا را می‌کند. سراغ این کشور و آن کشور اروپایی می‌رود که «بیایید با ما همدست شوید، شاید بتوانیم به ایران فشار بیاوریم.» این، دلیلِ این نیست که به تنهایی نمی‌تواند فشار بیاورد؟! این، دلیل بر این نیست که این ملت عظیم، با این قدرت معنوی و اسلامی، بر قدرت مادّی او، تا به حال فائق آمده است؟! چرا فکر نمی‌کنند؟!» (12/8/1372) و البته ایران اسلامی در سال 1393 نسبت به سال 1372 که این فرمایش آقا مطرح شده ، بسیار قویتر و پیشرفته تر شده و امریکا نسبت به آن دوران ، دچار زوال و عقب نشینی و شکستهای مکرر در راهبردهای خود گشته و اگر به تعبیر حضرت امام ، آمریکای آن زمان چون شیری  بود که وقتی نعره می زد ، چیزی هم از عقب او خارج می شد، اکنون فقط چیزی از عقب او خارج می شود .
البته آن دولتمرد محترم در سخنرانی و مباحث بعدی سعی در اصلاح جمله خود داشت لیکن باید توجه داشت که زمانی که طرف مقابل حتی در خصوص زبان بدن، تحلیل و ارزیابی می کند، در خصوص گفتار و کلام نیز این موارد مورد توجه دشمن قرار گرفته  و حتی در جنگ روانی نیز به عنوان دستاویزی برای دشمن خواهد بود.امیدواریم که  آنچه که در خصوص توان دشمن در باور مسئولان است همان باوری باشد که امام فرمود مبنی بر این که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
دلیل چهارم ، طرز فکر برخی آقایان است که فکر می کنند بدون دادن هزینه می توانند به مقصد و مقصود برسند. در دنیای کنونی ، قانون جنگل حکمفرما است و برای بقا باید با چنگ و دندان جنگید و توقع این که  ما به زبان بگوییم باید با ملت ما با تکریم و ادب صحبت شود و بی ادبان و شروران عالم، به موعظه ما گوش فرادهند ، بی معنی است .
باید برای این که زورگویان عالم را مجبور کرد که با ما با ادب سخن بگویند ، قوی شد ، جنگید و هزینه داد و البته این مساله به معنای جنگ افروزی و خنجر کشیدن به دیگران نخواهد بود. بیان مکرر این مطلب که اگر تعلیق نمی کردیم فلان اتفاق می افتاد و اگر عقب نشینی نمی کردیم فلان مساله، ناشی از وجود این روحیه در بین برخی از سیاسیون است . «یکی از این لغزشگاه‌ها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکان‌پذیر است. ما در دوران مبارزات هم میدیدیم؛ بعضی‌ها بودند که اهداف مبارزات را قبول داشتند، اما حاضر نبودند در راه این مبارزات هزینه‌ای بدهند، قدمی بردارند. امروز چنین کسانی هم هستند؛ تصور میکنند که باید به هدفها رسید، بدون دادن هزینه؛ لذا آنجائی که پای هزینه دادن در میان است، عقب میکشند. این عقب‌کشیدن‌ها در بسیاری از موارد موجب میشود که انسان در محاسبه اشتباه کند؛ خطی را که باید در مقابل دشمن دنبال کند، دنبال نکند.» « اصل عدم تسلیم در مقابل زیاده‌خواهی دشمن و این‌که هرگونه تسلیم و نرمش، او را تشویق خواهد کرد، پابرجاست. این اصل، همیشگی است.»(22/2/1382)
دلیل پنجم برای نگرانی ، کند شدن یا توقف حرکت کشور در مسیر پیشرفت است . مقام معظم رهبری دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری نموده اند و بنابراین توقع وجود دارد که مسیر کشور به سمت پیشرفت باشد . «یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها [غربیها ]گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز [3/5/1391]گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقب‌نشینی‌ها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هسته‌ای که هیچ خبری نبود» نگرانی منتقدین بر این است که به نام و عنوان پیشروی و فتح الفتوح و... ، روند عقب نشینی  شکل بگیرد و کشور به جای حرکت به جلو، متوقف شده یا عقب نشیند. در این خصوص باید تبیین دقیقی بین دو مفهوم  «نرمش قهرمانانه»  و  «عقب نشینی» صورت پذیرد .
امید است جناب آقای روحانی بدون این که به شناسنامه، سواد یا دانش نگارنده از محیط بین الملل و سیاست و حقوق و... توجه نمایند، بنابر فرموده مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام که «لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَال» از آن چه که بیان شد برای پیشبرد اهداف متعالی نظام مقدس ج.ا.ا  و غلبه بر مکر دشمنان ، بهره گیرند. جناب آقای روحانی به عنوان  رییس جمهور منتخب قطعا بر مبنای «النصیحه لائمه المسلمین»بیان این مطالب را از مصادیق « حقوق شهروندان در نظام اسلامی » دانسته   و یقین دارند «گفتن و شنودن و اعتراض کردن، هیچ اشکالی ندارد. افرادی از اعتراض کردن بدشان می‌آید که یا متکبّرند یا پشتوانه مردمی ندارند؛ می‌ترسند؛ دلشان می‌لرزد. اگر کسی اهل تکبّر نباشد - که خدای متعال را شکر می‌کنیم که این آلودگی را در ما قرار نداده - و متّکی به حمایت مردم باشد، به هیچ وجه از این گفتنها و شنیدنها ناراحت نمی‌شود؛»( مقام معظم رهبری 7/3/1382) ایشان که به  فرموده حضرت آقا یک فرد آزموده شده ای در نظام جمهوری اسلامی هستند؛ چه در دورهی دفاع مقدس، چه در مجلس شورای اسلامی، چه در شورای عالی امنیت ملی، کارهای فراوانی  بر دوش ایشان بوده است، که آن خدمات بزرگ را انجام داده است ، در سخنرانی خود در تاریخ 21 اردیبهشت  و در مراسم رونمایی از دستاوردهای هسته ای کشور، بیانات شایسته ای را ایراد فرمود و نشان داد که بخشی از دلنگرانیهای نخبگان در اندیشه ایشان نیز وجود دارد.ایشان از بی قانونی آمریکا و عدم انحراف ایران در فعالیتهای هسته ای سخن گفتند و بر اصل خودباوری و اتکا به ظرفیت درونی به عنوان یک درس که ملت از امام خویش آموخته است تاکید نمودند.
جناب آقای روحانی اشاره داشتند «ما پیرو مولایی هستیم که هیچ وقت به دشمن پشت نکرد و از هیچ قدرتی نترسید و در برابر تیغ همه قبایل مکه در بستر رسول خدا خوابید و نهراسید.» امید است این اندیشه و راهبرد در تیم مذاکره کننده کشورمان وجود داشته باشد و به بهانه این که شکست در مذاکرات باعث تحریم بیشتر خواهد شد،  در صورتی که طرف مقابل، زیاده خواهی های خود را مطرح ساخت، طرف ایرانی به دنبال بستن یک توافق به هر قیمتی نباشد و بداند برخی اوقات لازم است طرف مقابل را با توهمات و باورهای غلطی که دارد ، در کنار میز مذاکره ، تنها گذاشت . همه می دانند و تیم مذاکره کننده کشورمان نیز باور داشته باشد؛ ملت بزرگ ایران برای نیل به آرمانهای بلند و والای  خود- هرچند به دنبال هزینه تراشی بی دلیل نیست - در جایی که لازم است، ترسی از هزینه دادن ندارد .
اکنون برخی اخبار و تحلیل و یادداشتهای منتشره در خصوص توافق نهایی حکایت از آن دارد که طرف غربی ، بازه زمانی طولانی مدتی را برای به اصطلاح راستی آزمایی ایران مدنظر قرار داده است و متاسفانه برخی منابع داخلی نیز با اشاره به کشور لیبی ، مدل این چنین را مطرح می سازند. باید از این عده سوال کرد آیا نباید ظرفیت عظیم و گسترده کشورمان و از سوی دیگر عدم توانایی و انسجام طرف مقابل را مدنظر قرار داد؟آیا شروران عالم که سابقه استفاده از بمب هسته ای و کشتار مردم غیر نظامی را جزء افتخارات خود بر می شمارند در جایگاهی هستند که بخواهند ایران را مورد راستی آزمایی قرار دهند؟به نظر می رسد اگر ایران اسلامی برنامه ای هم برای برهم زدن جنگ روانی دشمن مبنی بر جنگ افروز نشان دادن کشورمان داشته باشد، این برنامه باید به گونه ای طراحی شود که آرمانهای کشورمان را زیر سوال نبرد. به عبارت دیگر نباید به بهانه تاکتیک، راهبرد را تغییر داد و اگر چنین بود اصولا نباید انقلاب می کردیم. از همان ابتدای استقرار نظام مقدس ج.ا.ا ، آمریکا ، ایران را به عنوان یک کشور یاغی و طغیان گر و مدافع تروریسم معرفی کرده است و این جریان تا زمانی که دست از آرمانهای خود برنداریم و یا  ابرقدرت نشویم ادامه خواهد داشت . مناسب آن است که به جای بالابردن دستها و عذرخواهی از یاغیان عالم، سعی کنیم که قدرت خود را افزایش دهیم و این تنها راهی است که دشمنان را مجبور خواهد کرد، با ما به زبان ادب و تکریم سخن گویند.
سخنرانی رییس محترم جمهور در 21 اردیبهشت نشان داد که ایران  اسلامی راه دوم یعنی حرکت به سمت قوی شدن  را برگزیده است و امید است این راهبرد و استراتژی  صحیح، با تاکتیک و تکنیک صحیح نیز همراه گردد و با تکیه بر ظرفیت درونی و با اعتماد به نصرت الهی  و تکیه به نسل جوان و مستعد کشور و بدون گره زدن تحریم به مذاکرات ، بتوانیم به چشم انداز و افق پیش بینی شده برای کشورمان در سال  1404 رسیده و حتی از آن پیشی بگیریم.
  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 30 فروردین 1393 در خبرگزاری مشرق منتشر شده است

اوباما با تایید رای نمایندگان کنگره آمریکا، ورود آقای ابوطالبی سفیر کشورمان در سازمان ملل  به این کشور را ممنوع اعلام کرد. فارغ از حواشی این اقدام و تدابیری که دولت تدبیر و امید برای این موضوع خواهد اندیشید ، شایسته است قدری به گذشته برگشته و نگاهی دوباره به دعوای برخی آقایان در دو قطبی کردن جامعه آمریکا بیندازیم .

 در جریان توافق نامه ژنو، برخی از سیاستمداران و مسئولین دولتی با نسبت دادن برخی القاب و الفاظ به منتقدین داخلی این توافق نامه، آنها را همراه با صهیونیست‌های غاصب معرفی می کردند. این متفکرین باسواد و زبان انگلیسی‌دان، جامعه امریکا را نیز همین طور دو دسته می کردند. یک طیف ، مودب و باهوش و طرفدار گفتگو و طیف دیگر تندرو و جنگ طلب؛ این تحلیل گران! استدلال می کردند آقای اوباما تعهد کرده است که اجازه صدور قطعنامه تشدید تحریمها علیه ایران را ندهد و اگر مجلس سنا و کنگره امریکا نیز این تحریمها را تصویب نمایند، این مصوبه توسط اوباما ، وتو خواهد شد  و ما به  وعده ای که اوباما داده ، اطمینان داریم .

اکنون اما مشخص است که بین اوباما و نمایندگان آمریکا، هیچ  اختلافی وجود ندارد واگر هم در مقابل چشم ظاهربین برخی آقایان، جنگ زرگری راه می اندازند، در هنگام اقدام و عمل، هماهنگی کاملی بین اجزا مختلف این نظام شیطانی وجود دارد.

باید به این آقایان گفت که شاهد از غیب رسید. اکنون چه پاسخی در خصوص دیدگاه و تحلیل دیروز خود دارید؟ آیا نباید این سوال پیش بیاید که چرا این سناریو و جنگ زرگری  توسط دشمن پیاده شد؟ دشمنی که خود اظهار می دارد که توان و امکان تشدید تحریم ها را نداشت و اگر برای تشدید این تحریمها اقدام می کرد ، این تحریمها از سوی دیگران اعمال نمی شد و دیوار تحریم فرومی ریخت چرا باید از فرصتی که متاسفانه برخی برای او فراهم کردند ، استفاده نکند؟ آیا نباید پرسید که توافق نامه ژنو، چه دستاوردی برای دشمن داشته است که مساله تشدید تحریم‌ها توسط دشمن به فراموشی سپرده شده است؟ آیا هنوز هم به وعده شیطان، اعتماد و اطمینان دارید؟

فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار ( سوره حشر آیه 2)

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 22 فروردین 1393 در سایت خبرگزاری مشرق ، منتشر شده است .


سال 1961 میلادی، آمریکا برای مقابله با حکومت فیدل کاسترو- رهبر انقلاب کودتا- از مخالفان او حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی نموده و با پشتیبانی لجستیکی، این مخالفان را تشویق کرد که به کوبا حمله نمایند. در طرح پیشنهادی با عنوان عملیات «زاپاتا» حتی مواردی چون بمباران نیروهای ارتش انقلاب کوبا توسط هواپیماهای آمریکا پیش بینی شده بود و یک ناو هواپیمابر نیز در آمادگی عملیاتی برای حمایت از نیروهای شورشی، در آماده باش کامل به سر می‌برد. طرح عملیاتی بر روی کاغذ، حکایت از پیروزی شورشیان و سرنگونی حکومت تازه تاسیس کاسترو داشت و پیش بینی می‌شد نیروهای شورشی به راحتی بتوانند بر حامیان کاسترو غلبه کنند؛ اما آنچه که اتفاق افتاد، برخلاف تصور آمریکا و C.I.A، شکست مفتضحانه شورشی‌ها بود. نیروهای شورشی که توقع مواجهه با دفاع قاطع نیروهای حامی کاسترو و متحمل شدن تلفات سنگین را نداشتند از اربابان آمریکایی خود تقاضای کمک نظامی نمودند و این جا بود که آمریکایی‌ها بین قربانی کردن شورشی‌ها یا حفظ منافع خود و دوری از درگیری با کوبا که حمایت نظامی شوروی سابق را داشت، گزینه دوم را انتخاب کردند. این انتخاب، به معنای مضمحل شدن شورشی‌ها و شکست آن‌ها بود. این حادثه که جهانیان آن را با عنوان خلیج خوک‌ها می‌شناسند، پیامدهای گسترده ای را به دنبال داشت.

در حوادث اخیر سوریه، بار دیگر شاهد تکرار این مسئله هستیم. تعدادی از نیروهای شورشی و مزدور که بعضاً تبعه سوریه نیز نیستند با دستور مستقیم آمریکا و حمایت جبهه امپریالیستی و با نوکری دولت‌های چند کشور از جمله ترکیه، عربستان و قطر و به امید سرنگون کردن حکومت مردمی بشار اسد، دست به اقدامات تروریستی در خاک سوریه زدند.

مدل طراحی هر دو عملیات یکسان است. اطلاعاتی که به شورشیان داده می‌شود باعث می‌شود آن‌ها چنین تصوراتی را داشته باشند:

¾   حکومت حاکم هیچ محبوبیتی در بین مردم ندارد و در صورت بروز یک جرقه، مردم دست از حمایت ظاهری خود برداشته و با نیروهای شورشی (که خود را آزادی خواه معرفی می‌کنند) همراهی خواهند کرد.

¾   ارتش کشور آمادگی دفاع در مقابل تهاجم شورشیان را نداشته و سربازان و نظامیان یا خود را تسلیم کرده و یا اعلام بی طرفی می‌نمایند.

¾   در صورت بروز هرگونه مشکل و مقابله، نیروهای خارجی  به صورت آشکار وارد صحنه شده و از شورشیان حمایت خواهند کرد.

¾   پس از پیروزی، غنایم این جنگ به شورشیان تحویل خواهد شد و آن‌ها به عنوان حاکمان جدید، هر اقدامی که تمایل داشته باشند را انجام خواهند داد.

¾   و...

شورشیان و تروریست‌هایی که با این تصورات وارد صحنه سوریه شدند، در عمل با وضعیتی مشابه مخالفان کاسترو در حادثه خلیج خوکها یعنی حمایت گسترده مردمی از حکومت حاکم (در این جا حکومت بشار اسد) و دفاع ارتش از حکومت و مردم، مواجه شدند،.آن بخش از مردم سوریه نیز  که از برخی رفتارهای و قوانین حکومت سوریه ناراضی بوده و شرایط را مهیای تغییر می دانستند بعد از مشاهده رفتار اصلاحی حکومت بشار اسد و تغییر قوانین و نیز مشاهده رفتارهای دور از انسانیت و وحشیانه گروههای سلفی و تکفیری از قبیل سربریدن مردم، به صلیب کشیدن جنازه کشته ها، اعدام بدون محاکمه، تخریب اماکن تاریخی و مذهبی، هتک حرمت مشاهد شریفه ، کلیساها و...متوجه شده اند نه تنها نباید از این گروهها حمایت نمایند، بلکه باید همگام با دولت سوریه به مقابله با این مزدوران بپردازند. شورشیان و گروههای مزدور درگیر در سوریه  در این مرحله توقع دارند که امریکا و هم‌پیمانان و حامیان شورشیان، برابر توافقات و قولهای قبلی، به صورت نظامی وارد صحنه شده و به صورت مستقیم و رو در رو با ارتش سوریه درگیر شوند؛ اما آنچه که مشخص است، هرگز آمریکا و کشورهایی چون ترکیه اجازه ورود آشکار و علنی را به این صحنه ندارند و اگر تمایلی نیز به این مسئله داشته باشند، افکار عمومی و محاسبات منطقی این اجازه را به آن‌ها نخواهند داد. حمایت دولتهای روسیه، چین، ایران، عراق و ... از دولت مشروع و قانونی سوریه و همراهی مردم با حکومت بشار اسد  و تشکیل یگانهای دفاع مسلحانه مردمی و از همه مهم‌تر برآورد تلفات گسترده و نیز عدم امکان پیش بینی تبعات بین‌المللی این موضوع، دست امریکا و هم‌پیمانان آن را می‌بندد و این مسئله به وضوح در جریان ساقط کردن هواپیمای متجاوز ترکیه توسط ارتش سوریه و عدم دخالت ناتو، علی رغم عضویت ترکیه در این پیمان، به اثبات رسید. حوادث اخیر پس از  انتشار فایل صوتی مربوط به جلسه سردمداران ترکیه در خصوص چگونگی  دخالت در سوریه -که علاوه بر رسوایی سیاسی یک افتضاح برای دستگاه اطلاعاتی ترکیه محسوب می شود- نیز این تحلیل را تایید می نماید  که نیروهای خارجی امکان مداخله مستقیم در سوریه را ندارند.

اکنون به نظر می رسد غربیها با ناامیدی از پیروزی شورشیان و مزدوران مسلح در سوریه ،  بیش از آن که بر پیروزی شورشیان تاکید داشته باشند ، این حوادث را فرصتی برای خلاص شدن و به مسلخ فرستادن افراطگرایانی می دانند که در صورت بازگشت به کشورهای خود( از جمله آلمان، انگلستان، فرانسه و...) می توانند یک موج تروریستی را به راه بیاندازند. تصویب قانون لغو تابعیت اتباع کشورهای غربی که در سوریه حضور داشته اند بخشی از این سناریو می باشد.  

آنچه که در سوریه اتفاق افتاد، تکرار حادثه خلیج خوک‌ها بود و باید از این مساله به شکست عملیات «زاپاتای دوم» نام برد. مشخص است اگر شورشیان و تروریست‌ها بر حمایت نظامی آمریکا و غربی‌ها  و ایادی منطقه ای آنها امید دارند، باید این موضوع را فراموش کرده و برای حفظ جان خود، هر چه زودتر صحنه سوریه را ترک و به کشورهای خود بازگردند؛ در غیر این صورت، به نظر می‌رسد روزهای آینده تلفات سنگین‌تری را از ارتش و مردم سوریه دریافت نمایند.

البته نکته ای که اکنون باعث نگرانی شدید آمریکا شده است نه شکست شورشیان و مزدوران در سوریه بلکه  همگرایی مثبت بین ارتش و مردم سوریه و حزب الله لبنان است . اکنون سوریه علاوه بر یک ارتش قوی -که نه در رزمایشها بلکه در صحنه میدانی و واقعی با انواع  رزم و نبرد مواجهه شده و به تجربه ای گرانبها دست یافته است و از نظر روحیه در سطح بالای خودباوری قرار دارد- دارای یک نیروی مردمی مسلح کارآزموده و چریک است که تحت نظر حزب الله لبنان آموزش دیده است و این مساله کابوسی برای رژیم صهیونیستی است . به نظر می رسد اشغالگران صهیونیست که بخشی از خاک سوریه را در اختیار دارند از هم اکنون نگران چگونگی  دفاع در برابر جبهه ای هستند  که پیش از این  معمولا با آرامش و سکون همراه بوده است .وقوع برخی حوادث و درگیریهای مسلحانه در منطقه جولان را می توان از همین منظر مورد تفسیر قرار داد.

باید منتظر ماند و آینده را به دقت رصد کرد. به نظر می رسد حوادث سوریه به روزهای حساس خود رسیده است و پیروزی دولت قانونی سوریه میتواند زمینه ساز قدرت گیری بیش از پیش محور مقاومت در منطقه باشد.

  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 14 اسفند 1392 در سایت خبرگزاری مشرق منتشر شده است .لینک :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/291129

«و شیطان به خداوند متعال عرضه داشت :من بر سر راه مستقیم تو، در برابر انسانها  کمین مى کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم» (بخشی از ترجمه آیات 16 و 17 سوره اعراف )

دولت آمریکا به عنوان شیطان اکبر برای غلبه بر ج.ا.ا از هر مسیر و شیوه ای که بتواند اقدام خواهد کرد. ساده انگاری است که تصور نماییم که جبهه حق می تواند با جبهه باطل به تفاهم برسد . ج.ا.ا به عنوان نماد حق و حقیقت در عصر کنونی باید همواره ضمن رصد دشمن ، نسبت به شناسایی اهداف، راهبردها و راهکارهای این دشمن خبیث  اقدام نماید و در این مسیر اجازه تنبلی ، ساده انگاری ، اعتماد به دشمن و... وجود ندارد. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند :  إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه همانا برادر جنگ، بیدارى و هوشیارى است، هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید.

نظام سلطه و در راس آن دولت آمریکا در سالیان اخیر برای سرنگونی حکومتهایی که به نحوی از انحاء موانعی  در مسیر هژمونی او ایجاد کرده شیوه های متفاوتی را بکار گرفته  است . استعمار کهن، نوین و فرانوین ، جنگ سخت ،انقلاب مخملی ، ، جنگ نرم و... برخی از این  شیوه ها است . در آخرین این اقدامات ، چند صباحی پیش طرحی با عنوان انقلاب مخملین در دستور کار غرب قرار گرفت و حکومت برخی از کشورها با همین ترفند سرنگون گردید البته در برخی کشورها با توجه به این که مردم متوجه  وابستگی سران  انقلابهای مخملین   به غرب و نتایج مخرب آن شدند ، دست به بازسازی نظام سیاسی خود زده و سران انقلابهای مخملین را کنار گذاشتند.

عملیات انقلاب مخملین  در ایران نیز انجام شد لیکن به یاری خدا، رهبری مقام معظم رهبری و بصیرت ملت ایران به شکست انجامید. مهره های این اقدام در کشور،  سران فتنه نام گرفتند و توسط ملت تقاضای محاکمه ایشان به عمل آمد لیکن بنا به ملاحظاتی این خواست ملت هنوز به انجام نرسیده است .

 بعد از شکست این مرحله و همزمان با بیداری اسلامی ، نظام سلطه که ابتدا از این موضوع غافلگیر شده بود و توانایی کنترل اوضاع را نداشت  تلاش کرد این انقلابها را از مسیر اصلی خارج و به حاشیه برد و به گونه ای از این موضوع دستاویزی برای خود خلق نماید لذا دست به اقدام خطرناکی زد و مهره های سوخته خود در ایران  را تشویق کرد که این مدل را با دگرگونی محتوایی در ایران اسلامی عملیاتی سازند.  این اقدام منجر به تحرک سران فتنه در 25 بهمن ماه 1389 گردید که اگر هوشیاری دلسوزان نظام و بصیرت مردم نبود ، می رفت که ایران را با بحرانی شبیه بحران کنونی کشور مصر و ... مواجه سازد.  متعاقب آن، در ایران اسلامی تصمیم به حصر سران فتنه و جلوگیری از فتنه انگیزی این جریان گرفته شد.

اکنون نظام سلطه  تلاش دارد باردیگر و این بار با یک نسخه و مدل جدید ، شانس خود را در براندازی نظام ج.ا.ا بیازماید  . بر همین اساس برای  آزمودن میزان موفقیت احتمالی این نسخه، میدان اوکراین  را برای رزمایش خود در نظر گرفته است . صرف نظر از وضعیت کنونی اوکراین و آنچه طی روزهای آینده در تقابل سه جانبه  اوکراین، غرب و روسیه رخ خواهد داد  ، بررسی سیر حوادثی که در این کشور رخ داد و تطابق آن با اقداماتی که غرب در مواجهه با ج.ا.ا در پیش گرفته است ، عبرت آموز خواهد بود.

1-افرادی که در انقلاب مخملین در اوکراین برسرکار آمده و سپس بر اساس نظر مردم اوکراین و طی یک فرآیند دموکراتیک از قدرت خلع شده بودند ، مجددا به عنوان مدافعین منافع اوکراین معرفی و در صحنه حاضر شدند و با شیوه ای غیر دموکراتیک و خشونت آمیز قدرت را به دست گرفتند. برخی از این افراد در زندان و یا در محاق بودند و به یکباره در ناتوی رسانه ای غرب به عنوان منجی،  بازتعریف شده و در افکار عمومی جای داده شدند. مشابه این اقدام در ایران نیز در دستور کار قرار گرفته است . تصریح مسئولین ارشد آمریکایی و اروپایی  مبنی بر رفع حصر سران فتنه و بازگشت این افراد به صحنه سیاسی کشور با این ادعا که این مساله یکی از مطالبات اصلی مردم و حتی از دلایل رای به آقای روحانی رئیس جمهور محترم بوده ، از همین منظر قابل بررسی است .  
2- موضوع اقتصاد به عنوان محور بحث موافقین و مخالفین در اوکراین زمینه ساز این اقدام گردید . گروهی که ارتباط با اروپا و غرب را باعث گشایش اقتصادی و رفع مشکلات کشور می دانستند در مقابل جمعیتی که  با اشاره به مشکلات اتحادیه اروپا و حتی ورشکستگی برخی از این کشورها ، حرکت به سمت غرب را باعث فزونی مشکلات اوکراین معرفی می کردند. مشابه سازی این مساله در ایران نیز نشان می دهد نظام سلطه و غرب در ابتدا با ایجاد فشار و تحریم های به اصطلاح فلج کننده تلاش کرد وضعیت اقتصادی ج.ا.ا را با مشکل و بحران مواجه سازد و همزمان ، تعامل با غرب  و پذیرش خواسته های ناحق نظام سلطه را باعث رفع مشکلات معرفی سازد. اذناب داخلی دشمن نیز سعی در تقویت این دیدگاه دارند که یگانه راه حل برطرف شدن مشکلات اقتصادی و رفع تحریمها ، دست برداشتن از اصول و کوتاه آمدن در برابر غرب است .

3- حضور مسئولین سیاسی اروپایی و آمریکایی در بین مخالفین حکومت قانونی اوکراین و تشویق به ادامه اعتراضات و قول مساعدت و پشتیبانی از ایشان کاملا واضح و آشکار بود و بر خلاف تمام قواعد  حقوقی و سیاسی بین الملل ، مسئولین سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا  این اجازه را به خود دادند که در تظاهرات و اعتصابات  داخلی علیه حکومت قانونی یک کشور عضو سازمان ملل متحد ، شرکت نمایند .هر چند در ج.ا.ا این شیوه قابلیت اجرا نداشت لیکن نظام سلطه تلاش کرد به گونه ای دیگر پیام حمایت خود از فتنه گران را اعلام نماید . اعطا جایزه به برخی متهمین فتنه 88 توسط هیات پارلمان اروپا در سفر اخیر این هیات به تهران و اعلام این که این اقدام مهمترین دستاورد و دلایل این سفر بوده ،  اشاره به مجازات محکومان فتنه 88 به عنوان یکی از دلایل نقض حقوق بشر و برخورد با آزادیخواهان و درخواست  از ج.ا.ا  برای تجدید نظر در این خصوص ، اظهار رضایت از تصدی برخی مسئولیتها در دولت جدید  توسط عناصری که در فتنه 88 دست داشته اند و...از نمونه های این اقدام نظام سلطه است .

4-اقدام مخالفان برای در اختیار گرفتن مجلس به عنوان نماد دموکراسی و رنگ و لعاب قانونی دادن به اقدامات کودتاگرانه خود موضوع دیگری است که در اوکراین اتفاق افتاد . در ایران نیز از هم اکنون برخی جریانات و افراد صراحتا بر تلاش خود جهت در اختیار گرفتن مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان به عنوان  یک راهبرد اساسی اذعان می کنند و حتی نمایندگان کنونی را تهدید می نمایند که انجام برخی اقدامات، باعث سنگ اندازی و ایجاد مشکل برای ایشان در انتخابات آتی خواهد شد.

5- دامن زدن به اختلافات قومی و دسته بندی مردم اوکراین از دیگر مواردی است که می توان به آن اشاره کرد. جدا سازی جمعیت روس تبار اوکراین و تلاش در دو دسته کردن مردم این کشور از دیگر اقداماتی است که وحدت ملی و حتی یکپارچگی این کشور را با بحران مواجه ساخته واین کشور را در خطر تجزیه قرار داده است . در ج.ا.ا نیز برخی از افراد و جریانات به خصوص در چند ماه گذشته ، بر مسایل قومی تاکید کرده و حتی بر معرفی افرادی به عنوان نماینده قومیتها تاکید ورزیده اند. شبهه افکنی در خصوص مظالم ج.ا.ا به اقوام ایرانی ، دامن زدن و پررنگ کردن برخی مطالبات محلی به عنوان مطالبات قومی  و... باعث از دست رفتن یکپارچگی و وحدت ملی خواهد شد.

البته باید توجه داشت که هرچند طراحی رزمایش ، با حداکثر مشابهت سازی عرصه واقعی صورت می پذیرد لیکن در صحنه واقعیت و عمل، برخی مولفه ها و متغیرها وجود دارد که در صحنه رزمایش امکان بازسازی آن وجود ندارد .در  زمان دولت اصلاحات نیز غرب تلاش کرد مدل فروپاشی شوروی را در ایران اسلامی پیاده سازد ولی شکست مفتضحانه ای نصیب نظام سلطه گردید. مقام معظم رهبری در سخنرانی خود فرمودند آنها به خیال خودشان طرح فروپاشى شوروى سابق را منطبق با شرایط ایران بازسازى کردند و مى‌خواهند در ایران پیاده کنند. البته در چند مورد هم دچار اشتباه شدند که این هم از الطاف الهى است .(19/4/1379) و فرمودند : اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمىِ جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروىِ متشکّل از سرزمینهاى به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بى‌بدیل رهبرى دینى و معنوى در ایران، شوخى نیست. (19/4/1379 )البته این بار به نظر می رسد حتی غرب و آمریکا در برگزاری رزمایش در اوکراین  نیز نتوانسته اند موفق عمل نمایند و با شکست در اهداف مواجه شده اند. عکس العمل شدید  روسیه در این موضوع و عدم توانایی غرب در تثبیت کودتاچیان به عنوان حکومت قانونی و مردمی از نشانه های این شکست است. اکنون آمریکا و نظام سلطه باید این سوال را از خود بپرسند که چگونه بر اساس یک طرح شکست خورده در مرحله تمرین و رزمایش، امید به پیروزی در صحنه ای دارند که بازیگر آن بسیار کارکشته، پرتجربه و زیرک است.ج.ا.ا اکنون بسیار قوی تر از گذشته در مسیر پیشرفت گام بر می دارد و آمریکا که با دوران به اصطلاح اقتدار خود فاصله بسیار دارد ناتوان تر از آن است که توانایی ممانعت از حرکت  ایران را داشته باشد.به نظر می رسد شکست آمریکا در دستیابی به  اهداف و راهبردهای خود،  از یک رخداد به یک روند تغییر پیدا کرده است و این از نشانه های اضمحلال دولتی  است که در اوهام و خیالات، خود را کدخدای دهکده جهانی فرض می کند.

  • ali akbari