پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روسیه» ثبت شده است

این مطلب در خصوص ساقط کردن هواپیمای روسیه توسط ترکیه در مرز با سوریه، 5 آذرماه 1395 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

اگر فرض را بر این بگذاریم که آن تروریست‌ها که خلبان روس را احاطه کرده‌اند، مردم محلی هستند که سلاح سبک با خود حمل می‌کنند، انهدام بالگرد روسی با موشک چگونه قابل تفسیر است؟

  • ali akbari

این مطلب با اندکی تغییر در تاریخ 28 فروردین 1393 در خبرگزاری فارس منتشر شده است

معمولا متخصصین دانش آینده پژوهی و آینده نگاری ، زمانی که قصد تشریح وضعیت  آینده  را داشته باشند  دسته بندی سه گانه ذیل را مطرح می سازند :

آینده های ممکن : آینده ای که امکان وقوع آن وجود دارد بدون این که به آن ضریبی برای وقوع یا عدم وقوع  بدهیم. و از آینده های باورکردنی به عنوان زیر بخش این دسته نام برده می شود.

آینده های محتمل : آینده هایی که به نظر صاحب نظران ،امکان وقوع آن بیشتر از دیگر آینده های باورکردنی باشد.

آینده مطلوب : آینده ای که تحقق آن برای بازیگری که مشغول آینده نگاری است ، بهترین حالت از آینده خواهد بود.

دولتها بر همین اساس با استفاده از تلفیق اطلاعات استراتژیک و راهبردی و بررسی روندهای مختلف ( از قبیل روند جمعیت، روند دانش و فناوری ، روند زیست محیط،روند اقتصاد و...) سعی می کنند نقاطی که می توانند ضمن تاثیر گذاری بر این روندها به صورت ملایم و آرام و بطئی و یا با ترتیب دادن یک رخداد و حادثه و به صورت نقطه عطف  و جهشی و سریع ، حرکت روند را به سمت مطلوب خود، منحرف سازند، شناسایی کرده و اقدامات لازم برای این تغییر مسیر روند موجود به روند مطلوب را عملیاتی سازند.  

با این مقدمه کوتاه ، مناسب است به بحران اوکراین ،از منظر روسیه به عنوان یک بازیگر که تمایل دارد روندهای موجود را به سمت آینده مطلوب خود منحرف ساخته و سوق دهد ،  دقت دوباره ای کنیم.

آنچه که در ظاهر و در ابتدای وقوع بحران خود را نشان می داد  پیروزی غرب و آمریکا در نزدیک سازی خود به مرزهای روسیه و گسترش ناتو، محدودسازی روسیه به دسترسی آسان به  مناطق دریایی و آبهای آزاد  ، به گوشه رینگ بردن روسیه و تلاش جهت ناک اوت کردن روسیه بود.اما در زمانی که غرب و آمریکا مست و مغرور از این به ظاهر پیروزیها در انتظار تسلیم و یا خودکشی روسیه بود، روسها که اتفاقا در ورزش کشتی  نیز مهارت بالایی دارند ، از فن بدل استفاده کرده و صحنه را دگرگون ساختند. یعنی یک رخداد،  اتفاق و حادثه که غربیها در برآیندها و بررسیهای خود ، احتمال آن را نداده و یا حداقل با این سرعت و نحوه انجام، آن را پیش بینی نکرده بودند ، روند موجود که مطابق خواست غرب بود را تغییر داد  و آن را به روند مطلوب برای روسیه تبدیل نمود.

غربیها تصور می کردند با تسخیر دژ اوکراین که یکبار دیگر در انقلاب مخملی آن را تصرف کرده بودند ، توانسته اند خود را به مرزهای روسیه برسانند و این بار با تجربه ای که از انقلاب مخملین کسب کرده بودند، علاوه بر نمادهای به ظاهر مردمی و دموکراتیک ، خشونت و ارعاب و ایجاد  ترس را نیز چاشنی حرکت خود نمودند تا هزینه مخالفت برای آن بخش از مردم اوکراین که  مخالف غرب هستند را بالا برده و به مانند  شرایط  حکومت نظامی ( البته غیر رسمی و اعلام نشده ) کسی جرات اعلام مخالفت را نداشته باشد و به این ترتیب بتوانند دولت دست نشانده خود را در اوکراین مستقر و تثبیت نمایند . این موضوع در جریان ایجاد جوخه های مرگ و میلیشیای نظامی علیه ارکان دولت قانونی اوکراین خود را نشان داد به گونه ای که تلفیق فضای به ظاهر مردمی و تظاهرات و تحصنها و فضای تروریستی مخفی و پنهان ، توانست دولت قانونی  اوکراین را به زیر کشیده و سرنگون نماید. این موفقیتی بزرگ بود  که غرب را سرمست پیروزی نمود لیکن اقدامات در واقع هوشمندانه روسیه در این ماجرا ( فارغ از موافقت یا مخالفت نگارنده با این اقدامات ) این پیروزی را بسیار شکننده نمود . روسیه در ابتدا با عنوان این که فقط دولت قانونی اوکراین را که توسط آرا عمومی مردم انتخاب شده به رسمیت می شناسد، عوامل غرب گرا را کودتاچی و غیر مشروع معرفی نمود . سپس با طرح این موضوع که مردم روس تبار درخواست حمایت از روسیه برای حفظ جان و اموال خود را دارند به دولت جدید اوکراین در خصوص تحرک و اقدام بر ضد جمعیت روس تبار هشدار داد و همزمان با اعزام گروههای نظامی ( البته با هویت غیر مشخص ) به تصرف اماکن و نقاط حساسی که در آنها جمعیت روس تبار در اکثریت بوده و روسیه نیز منافع راهبردی داشت ، اقدام نمود و همزمان تلاش کرد که در این مناطق با استفاده از راهکارهای دموکراتیک و قانونی از قبیل همه پرسی ، تجزیه و استقلال از اوکراین، خودمختاری و... را یک خواسته مردمی نمایش دهد ( که البته تا حد زیادی نیز همین طور بود.) جداسازی شبه جزیره کریمه اولین گام بود لیکن قطعا آخرین گام نخواهد بود. روسیه با توجه به نتیجه بخش بودن اقدام خود در کریمه، تلاش دارد این الگو را در بخشهای دیگر اوکراین پیاده سازی نماید که به نظر می رسد توانسته است در این بخش نیز موفق عمل نماید .  از سوی دیگر دولت کنونی اوکراین در اجرای تهدیدات خود علیه این اقدامات ، با ناتوانی مواجه است و امکان برآورد اقدام روسیه در مواجهه با این اقدامات را ندارد لذا امکان تصمیم گیری نیز برای سردمداران اوکراین فراهم نیست.بر همین اساس افراد در راس کار در اوکراین از تهدید خود مبنی بر اقدام نظامی علیه مردمی که آنها را تروریست می خواندند عقب نشینی نموده و این اقدام را به پیشنهاد جهت برگزاری همه پرسی همزمان با انتخابات آتی تغییر داد  .بنابراین چنانچه روسیه بتواند این الگو را متناسب با وضعیتهای   آینده ، به روز رسانی نماید ، خواهد توانست بخشهای دیگر را به سمت خود کشانده و حتی آن را ضمیمه خاک خود سازد؛ اقدامی که با توجه به وضعیت شهرهای شرق اوکراین ، می توان آن را مشاهده کرد. دراین حالت مرزهای ناتو و روسیه به یکدیگر خواهد رسید با این تفاوت که به جای پیشروی غرب به سمت روسیه ، این روسیه است که مرزهای خود را به سمت غرب و ناتو گسترش داده است . این اقدام می تواند حتی باعث تمایل برخی کشورهای بلوک غرب برای جدایی از این بلوک و پیوستن به بلوک  شرق جدید باشد. در مثل است که غریق سعی می کند برای نجات خود ، به  هر دستگیره ای بیاویزد. اکنون بسیاری از کشورهای غربی از لحاظ اقتصادی و حتی اجتماعی وضعیت بسیار نامطلوبی داشته و حتی ورشکسته هستند . هر  درب باغ سبزی که از ناحیه روسیه به این کشورها نمایش داده شود، محرکی برای تغییر تمایل مردم و به خصوص طبقات فقیر و پایین دست برای حرکت به سمت شرق خواهد بود. فراموش نباید کرد که روسیه برای حل مشکل اقتصادی اوکراین ( قبل از حوادث اخیر ) پیشنهاد اعطا وام چند میلیاری را مطرح ساخته بود و این برای برخی کشورها که برای مبالغ کمتر ، مجبور به پذیرش شروط سنگین و بعضا عجیب و غریب دیگران هستند ، قطعا طمع انگیز خواهد بود.

به نظر می رسد دوبازیگر مطرح این صحنه( یعنی روسیه و غرب) هر کدام تمایل دارند آینده مطلوب خود را رقم بزنند و این هنر استراتژیستهای دو طرف  است که سیاستمداران را در راستای پیشبرد اهداف راهبردی ، هدایت و راهنمایی کنند. حضور رییس سازمان جاسوسی آمریکا و برخی دیگر از سیاستمداران غربی در اوکراین در راستای تقویت غربگرایان دست نشانده در اوکراین و مقابله با اقدامات روسیه ارزیابی می شود.


 به نظر می رسد در حوادث اخیر ، بازیگر  روس ، بازی قویتری را به نمایش گذاشته  و تاکنون موفق تر بوده است. نگارنده در تحلیلی که اسفند ماه در خبرگزاری فارس منتشر شده است بحران اوکراین را «نبرد استالینگراد روسیه و آمریکا» نامگذاری و بر پیروزی روسیه تاکید کرده بود. اکنون  اما سوال بعدی این گونه مطرح است که آیا روسیه  می تواند خود را  بار دیگر به دروازه های برلین برساند؟در اوضاعی که تحلیل گران، شروع جنگ سرد جدیدی را اعلام می کنند به نظر می رسد ،هنوز کار به پایان نرسیده  و باید منتظر سوت دقیقه نود بود تا مشخص شود برنده کیست؟




  • ali akbari

این مطلب در تاریخ 18 اسفند 1392 در خبرگزاری فارس منتشر شده است .

مناقشه آمریکا و غرب با روسیه به روزهای بحرانی خود رسیده است . پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و جهان دو قطبی، اکنون بار دیگر شاهد صف آرایی بلوک شرق و غرب با یکدیگر هستیم. پس از سال 1991 میلادی تاکنون همواره غرب تلاش کرده با یارگیری از کشورهایی که زمانی تحت سیطره کمونیسم بودند خود را به مرزهای روسیه نزدیک نماید و روسیه هر چقدر قویتر شده است، مخالفت با این موضوع را شدت بخشیده است . روسیه هنوز خود را یک امپراطوری و ابرقدرت می داند که برای افزایش قدرت خود باید سرسختانه بر موضع خود پایداری نماید. استقرار موشکهای ناتو در نزدیک مرزهای روسیه و تهدید روسیه به عکس العمل نظامی از مواردی بود که قبل از بحران اوکراین این تقابل را به وضوح عیان می ساخت.

عدم همراهی روسیه در موضوع هسته ای ایران و نیز بحران سوریه با آمریکا  که باعث شکست آمریکا در این دو مساله گردید نشان داد که روسیه از وضعیت آشفته بعد از فروپاشی شوروی رهایی یافته و اکنون با راهبردی جدید ، تلاش دارد هژمون خود را افزایش و تثبیت نماید. آمریکا که تهدید به استفاده از قدرت نظامی در سوریه نموده بود  و حتی برای این حمله مهلت و بازه زمانی معین کرده بود ، در تقابل با اتحاد ایران و روسیه مجبور شد از این تصمیم عقب نشینی نماید.در موضوع ایران نیز آمریکا نتوانسته است روسیه را با خود همراه سازد و این کشور همواره مخالفت خود با استفاده از زبان تهدید و یا تحریم را اعلام ، و دیپلماسی را تنها راه حل این مساله عنوان نموده است .

با توجه به این مسایل آمریکا تلاش نمود که  این بار خود را به مرزهای روسیه رسانده و قدرت خود را به رخ حریف بکشاند به نوعی تلافی شکست در راهبرد خود در سوریه و ایران را در زمین اوکراین از روسیه بگیرد. کودتا علیه حکومت قانونی اوکراین با رنگ و لعاب مردمی و استقرار دولتی غربزده و دست نشانده در اوکراین  می توانست این اهرم فشار را در اختیار آمریکا قرار دهد که روسیه را مجبور به همراهی خود سازد .

لیکن به نظر می رسد این راهبرد ، نه تنها باعث عقب نشینی روسیه نشد، بلکه آمریکا و غرب را درگیر بحرانی همانند نبرد استالینگراد برای هیتلر نموده است .

در هنگامه جنگ جهانی دوم ،  هیتلر سرمست از قدرت خود علاوه بر جبهه نبرد در اروپا، تلاش کرد دامنه استیلای خود را افزایش داده و برهمین راهبرد  به شوروی حمله  کرد. در این حمله علاوه بر تجهیزات و امکانات سخت افزاری ، بیش از سیصد هزار جنگجوی تحت رهبری آلمان نازی به کار گرفته شد اما نه تنها پیروزی نصیب هیتلر نشد بلکه سرمای روسیه و اتمام مهمات آلمانیها باعث شکستی تاریخی برای آلمان گردید و این شکست مقدمه ای برای شکستهای دیگر هیتلر گردید به گونه ای که صاحب نظران یکی از علل اصلی شکست هیتلر و آلمان در جنگ جهانی دوم را اشتباه راهبردی او در گسترش جنگ و حمله به شوروی بیان می دارند.

اکنون نیز همین مشابهت باعث می گردد که این تحلیل خود را به عنوان یکی از آینده های محتمل در خصوص تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین  معرفی نماید.

آمریکا که نیروهای نظامی و تلاش دیپلماتیک خود را در حوزه های عراق ، افغانستان، پاکستان، ایران ، لبنان، سوریه و... گسترش داده بود اکنون در صحنه ای جدید با نیروی قدرتمند رودرو شده است .  عقب نشینی آمریکا در موضوع اوکراین  باعث از دست رفتن هیمنه او و مقاومت باعث از دست رفتن توان او خواهد شد که در هر دو صورت باید شکست را پذیرا باشد.اکنون آمریکا به عنوان مقروض ترین کشور جهان با مشکلات اقتصادی فراوانی مواجه است که نه تنها توان مخفی سازی آن را ندارد بلکه در داخل این کشور نیز اختلاف در این خصوص ، باعث شد که این کشور بیش از دو هفته تعطیل شود.اروپا نیز درگیر بحران اقتصادی  بی سابقه ای است به گونه ای که برخی از کشورهای این اتحادیه عملا  ورشکسته هستند و هر روز در بسیاری از این کشورها شاهد اعتصاب بخشهای مختلف در اعتراض به این مساله هستیم. از سوی دیگر اروپا وابستگی شدید به منابع فسیلی روسیه دارد و اقدام روسیه در قطع گاز صادراتی خود به کشورهای اروپایی  می تواند اروپا را با بحران مواجه سازد هرچند که در جنگ تبلیعاتی ،اروپائیان اعلام کرده اند ذخایر انرژی برای مواجهه با ابن بحران را در اختیار دارند و قطع گاز روسیه تاثیری بر آنها ندارد لیکن تجربه قبلی اروپا در زمانی که روسیه اقدام به قطع گاز صادراتی خود نمود، به وضوح بطلان این ادعای اروپائیان را برملا می سازد.

از سوی دیگر به نظر می رسد تحریم روسیه بیش از آن که بر این کشور تاثیرگذار باشد باعث «خود تحریمی» اروپا و آمریکا خواهد شد. اکنون اروپا برای برداشته شدن تحریم ایران لحظه شماری می نماید تا با برداشته شدن این تحریمها و برقرای روابط تجاری با ایران بتواند بخشی از مشکلات اقتصادی خود را مرتفع سازد و مشخص نیست این اتحادیه چگونه خواهد توانست با از دست رفتن فرصتهای شغلی به واسطه تحریم روسیه  که تعامل گسترده تری از ایران با اروپا دارد خود را  از این مهلکه و بحران اقتصادی که درگیر آن است خلاصی بخشد  و بدون شک هرچقدر زمان درگیری و تقابل این دو در بحران اوکراین به طول بیانجامد ، این اروپا و آمریکا است که با از دست رفتن توان مقاومت و قدرت خود مواجه خواهد شد و پیروزی را تقدیم روسیه خواهد کرد . به نظر می رسد اگر سیاستمداران و استراتژیستهای غربی ، تحلیل درستی از قضایا داشته باشند به دنبال راه حلی خواهند بود که هر چه سریعتر خود را از باتلاق اوکراین بیرون کشند هرچند که بیرون رفتن از این باتلاق نیز چیزی جز حسرت و شکست برای آنها در پی نخواهد داشت اما به هر حال بیماری بهتر از مرگ است  و شکست بهتر از نابودی .

کشورهای مخالف سیطره و هژمون غرب و آمریکا نیز این امکان را دارند که با نزدیک شدن به یکدیگر و گسترش تعاملات اقتصادی ، سیاسی و... با یکدیگر ، جبهه ای منسجم و پایدار را ایجاد نمایند و در این جبهه به نظر می رسد سه کشور ایران، روسیه و چین ار قدرت و توان بالایی برخوردار باشند. .وزارت امور خارجه کشورمان باید این مساله را فرصتی مغتنم برای بهره برداری سیاسی در تقابل با آمریکا دانسته و ضمن تلاش برای استقرار حکومت مردمی ( و نه دست نشانده در اوکراین) نقشی فعال و غیر منفعلانه در این مساله بر عهده بگیرد.

  • ali akbari