پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خبرگزاری فارس» ثبت شده است

این مطلب 22 فروردین ماه 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید

بعد از توافق ژنو، منتقدان داخلی این توافق با اشاره به سخنان طرف غربی آمریکایی و مستند به گزارش‌های رسمی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به موضوع توقف برنامه‌های تحقیق و توسعه هسته‌ای کشورمان اشاره کرده و این موضوع را به‌عنوان یک خسارت برای کشور و تخطی اعضا تیم مذاکره‌کننده از خطوط قرمز ترسیمی کشور بیان می‌داشتند. در مقابل یک نظریه نیز مطرح گردید که تیم هسته‌ای به دنبال توقف فعالیت تحقیق و توسعه نبوده بلکه غفلت از خدعه و حیله دشمن و عدم دقت در متن توافق ژنو و پذیرش نگارش کلمات و عباراتی که منشأ تفسیر طرف غربی برای ممانعت از اقدامات ایران برای تحقیق و توسعه قرار گرفته، باعث گردید که عملاً فعالیت‌های تحقیق و توسعه در موضوع هسته‌ای کشورمان متوقف گردد.

  • ali akbari

این مطلب 15 فروردین 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

این‌که نظام سلطه و عربستان به عنوان نماینده امریکا در منطقه به‌هیچ‌عنوان راضی به تشکیل حکومتی مردم‌سالار در یمن نباشند و برای حفظ سلطه خود در یمن و ممانعت از تشکیل دولتی مردمی و مخالف با خواست استعمار و استکبار، فتنه‌انگیزی نمایند؛ امری بدیهی و حتمی بود و نگارنده طی یادداشتی در خبرگزاری فارس در بهمن‌ماه 1393 به راهبرد سخت‌افزاری نظام سلطه و حتی مداخله مستقیم نظامی نظام سلطه در یمن برای مقابله با خواست مشروع انقلابیون و مردم یمن اشاره نموده بود؛ اما آنچه اکنون محل بحث است، نتایج این اقدام عربستان و چگونگی مقابله انقلابیون یمن با این تهاجم است.

  • ali akbari

این مطلب 12 فروردین 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

دولتمردان ترکیه این بار در میدان یمن، بخت خود را برای کسب منفعت از این بحران می‌آزمایند. برای درک بهتر سیاست ترکیه در قبال بحران یمن، شایسته است نگاهی به برخی رفتارهای سیاستمداران این کشور در عرصه سیاست خارجی داشته باشیم.

 به نظر می‌رسد بهترین واژه‌ای که برای فهم سیاست خارجی ترکیه می‌توان به کار برد، سیاست شتر گاو پلنگ می‌باشد؛ سیاستی مرکب از ناهماهنگی و بی‌تناسبی. به‌عبارت‌دیگر به نظر می‌رسد ترکیه از اتخاذ یک رویکرد منطقی، معقول و سنجیده در عرصه سیاست خارجی ناتوان بوده و رفتارهای این کشور در عرصه بین‌الملل بیش از آن‌که نتیجه فهم دولتمردان این کشور باشد، بر اساس تصمیمات دفعی و عجولانه و یا  نسخه دیکته شده از خارج می‌باشد.

  • ali akbari

این مطلب 24 بهمن ماه 1393 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

برخی کشورهای غربی تعطیلی سفارت خود در یمن را اعلام نمودند و به نظر می‌رسد در پی اجرای سناریویی هستند که برای این کشور تدارک دیده‌اند. بعد از آنچه به دروغ و به منظور دشمن سازی و اختلاف‌افکنی بین مسلمانان، تهدید هلال شیعی نامیده شد و از لزوم هماهنگی نظام سلطه و ایادی منطقه‌ای آن برای مقابله با این تهدید سخن رانده شد، اکنون نظام سلطه، فروپاشی و از دست رفتن خاکریزهای خود را مشاهده و از ناتوانی برای مهار این موج فروپاشی آگاه است؛ لیکن تلاش دارد هرچند سردرگم، پاتک‌های متقابلی را به منظور بازپس‌گیری نقاط ازدست‌رفته و یا تأخیر در حرکت و موج ایجاد شده ملت‌های منطقه انجام دهد. یکی از نقاط حساس در این میان کشور یمن است. نقطه‌ای سوق‌الجیشی و حساس که از دست دادن آن می‌تواند تبعات راهبردی برای نظام سلطه و به خصوص عربستان سعودی داشته باشد. بر همین اساس شاهد سناریوهای مختلفی برای شکست و یا به انحراف کشاندن حرکت مردمی در این کشور هستیم. به نظر می‌رسد نظام سلطه امید داشت همانند تجربه به شکست کشاندن حرکت اسلام‌گرایان الجزایر در سال 1992، با استعفا و کنار کشیدن رییس‌جمهور یمن، زمینه را برای انجام یک کودتا فراهم سازد. جبهه نجات اسلامی الجزایر که توانسته بود در انتخابات سال 1991 با رأی اکثریت مردم، خود را در آستانه پیروزی نهایی و کسب قدرت ببیند به ناگاه با توطئه‌ای که رخ داد نه تنها قدرت را از دست داد بلکه اعضا آن با زندان و ... مواجه گردیدند. «شاذلی بن جدید» رییس‌جمهور وقت الجزایر پس از سیزده سال ریاست جمهوری، تحت فشار نظامیان که به‌شدت با تسلط اسلام‌گرایان مخالف بودند، در 21 دی 1370 / 11 ژانویه 1992 از مقام خود کناره‌گیری کرد. او قبلاً در 14 دی / 4 ژانویه همان سال، در پی توطئه ارتش، مجلس ملی را نیز منحل کرده بود تا رئیس مجلس، عبدالعزیز بِلْخادم، نتواند طبق قانون اساسی جانشین وی شود؛ با کنار رفتن او خلأ سیاسی بزرگی در کشور ایجاد شد و زمینه برای کودتای نظامیان فراهم آمد. البته عدم حضور به موقع در صحنه مردم و عدم تدبیر مسئولین جبهه نجات اسلامی در این موضوع بی‌تأثیر نبود و اگر این جنبش فراخوان اعضا و مردم را صادر می‌نمود ممکن بود می‌توانست مانع کودتای نظامیان گردد.

به نظر می‌آید نظام سلطه قصد داشت این سناریو را در یمن تکرار نماید لیکن هوشیاری انقلابیون یمن مانع از موفقیت این اقدام گردید. دوم بهمن‌ماه امسال ساعاتی پس از استعفای دولت یمن به ریاست خالد بحاح، عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهوری این کشور نیز استعفای خود را تقدیم پارلمان کرد. این دو اتفاق با آغاز اجرای توافقنامه صلح و مشارکت برای پایان دادن به بحران یمن میان حوثی‌ها و رئیس‌جمهوری یمن همزمان شده بود و اصرار انقلابیون در بازپس‌گیری استعفا از سوی رییس‌جمهور نیز بی‌نتیجه ماند

 متعاقب این وضعیت رهبر حوثی‌های یمن در سخنرانی خود خاطرنشان کرد: «رئیس‌جمهوری مستعفی و دولتش می‌خواستند با ایجاد خلأ قدرت، سازمان‌های حکومتی را تعطیل کنند.» وی افزود: «برخی نیروهای شکست‌خورده در داخل که از خارج حمایت می‌شوند، تلاش می‌کنند انقلاب و ملت یمن را تحت اختیار خود بگیرند . به همه دنیا می‌گوییم که ملت یمن شایسته رسیدن به اهداف قانونی خویش است.» انقلابیون یمن با تدبیر و فراست این توطئه را خنثی کردند. اکنون مشخص شده که سناریوی ایجاد خلأ قدرت نتوانسته انقلاب یمن را با شکست مواجه سازد و به نظر می‌رسد راهبرد دوم یعنی استفاده از قدرت سخت در دستور کار نظام سلطه قرارگرفته است.

در حادثه مشکوک حمله به دفتر نشریه فرانسوی شارلی ابدو، گروهی که خود را القاعده یمن می‌نامید مسئولیت حمله را بر عهده گرفت. ناصر بن علی انسی، سخنگوی القاعده یمن در پیام ویدئویی با «قهرمان» خواندن عوامل حمله تروریستی به شارلی ابدو گفت که آن‌ها استخدام شدند و این عملیات در راستای «خشنودی مسلمانان» انجام شد. وی اضافه کرد: «ما به‌عنوان القاعده شبه‌جزیره عربستان مسؤولیت این عملیات را به‌عنوان انتقام بر عهده می‌گیریم.» این رهبر القاعده یمن همچنین گفت که حمله علیه نشریه شارلی ابدو با دستور ایمن الظواهری رهبر این گروه تروریستی صورت گرفته است.

طی چند روز گذشته اخباری از تعطیلی سفارت برخی کشورهای غربی در یمن منتشر می‌گردد و در تمام این موارد ناامنی در یمن و عدم توانایی این کشور در مقابله با تروریسم بهانه این اقدام برشمرده می‌شود ازجمله:

سفارت فرانسه در بیانیه‌ای اعلام کرد که قصد دارد سفارت خود در صنعا را از روز جمعه تعطیل کند. همچنین این سفارت از شهروندان خود در یمن خواست در اسرع وقت از این کشور خارج شوند. سفیر اتحادیه اروپا در یمن نیز تصمیم گرفت به دلایل مشکلات امنیتی، این کشور را ظرف دو روز آینده ترک کند. وزارت دفاع آمریکا نیز اظهار داشت ناامنی‌های سیاسی در یمن بر قدرت این کشور در مبارزه با تروریسم تأثیر خواهد گذاشت. در همین حال مقامات آمریکا تصریح کردند: سفارت آمریکا در صنعا به دلیل اوضاع امنیتی نابسامان در یمن بسته خواهد شد. وزارت خارجه انگلیس هم به دلیل نگرانی‌های امنیتی سفارتخانه خود در صنعا را بست و دیپلمات‌های خود را از یمن خارج کرد.

این موارد حکایت از انجام توطئه‌ای خطرناک علیه انقلابیون یمنی دارد و به نظر می‌رسد تقابل بین سلفی‌های یمن به‌عنوان مزدوران انجام جنگ نیابتی از سوی نظام سلطه (مشابه سوریه و عراق) علیه  مردم یمن و طرفداران انقلاب می‌تواند بخشی از سناریوی نظام سلطه باشد. این راهبرد می‌تواند با بروز ناامنی در یمن زمینه‌ساز جنگ داخلی و اقدامات تجزیه‌طلبانه و به انحراف کشاندن قیام مردم باشد. البته اقدام مستقیم نظام سلطه به بهانه انتقام از القاعده یمن (مشابه حمله به افغانستان به بهانه پاسخ به حادثه 11 سپتامبر) نیز می‌تواند به‌عنوان یک تحلیل مورد توجه قرار گیرد. اقدامی که زمینه‌های آن طی ایام اخیر تا حدودی فراهم گشته است. روزهای آینده یمن آبستن حوادث مهمی است که هوشیاری و تدبیر انقلابیون و مردم یمن را برای گذر از این توطئه‌ها می‌طلبد.

  • ali akbari

این مطلب 11 بهمن ماه 1393 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.

سخنرانی روز جمعه دبیر کل حزب‌الله لبنان، حاوی نکات ویژه در نحوه مقابله مقاومت با دشمن صهیونیستی بود. بر پایه «راهبرد ضربت متقابل» حزب‌الله اجازه نمی‌دهد که رژیم صهیونیستی عملیات نظامی علیه مقاومت انجام دهد و در مقابل آن جواب و عکس‌العملی را دریافت ننماید. به همین دلیل شاهد بودیم در دو مورد اقدامات نظامی صهیونیست‌ها، حزب‌الله دو عملیات ویژه انجام داد که متناسب با عملیات دشمن صهیونیستی و با کیفیت تقریباً مشابه اقدام دشمن بوده است. عملیات 15 مهرماه در نزدیکی پایگاه سدانه در مزارع شبعا که یک تانک صهیونیستی با یک تله انفجاری مورد حمله قرار گرفت. این عملیات توسط گروه شهید علی حسن حیدر انجام پذیرفت که نام این گروه برگرفته از نام شهید مقاومت بود که مدتی قبل در حین خنثی‌سازی تله انفجاری دشمن به شهادت رسیده بود و عملیات روز چهارشنبه که کاروان خودرویی رژیم صهیونیستی در مزارع شبعا با موشک مورد حمله قرار گرفت و گروه شهدای القنیطره به عنوان گروه عمل‌کننده معرفی گردید تا دشمن بداند که این عملیات پاسخ کدام عملیات دشمن بوده است. برابر راهبرد ضربه متقابل، انتخاب هدف برای عملیات نظامی با آرامش و برنامه‌ریزی و البته سرعت مناسب و قابل قبول و بدون تأخیر فراوان و محدود به جغرافیای عملیات انجام شده توسط دشمن صهیونیستی انجام می‌پذیرد و حتی در نوع مهمات استفاده شده نیز سعی می‌گردد از همان راهبرد دشمن استفاده شود، یعنی موشک جواب موشک و استفاده از تله انفجاری در مقابل تله انفجاری. قبل از عملیات روز چهارشنبه، تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌هایی از سوی برخی افراد و منابع منتشر گردید مبنی بر اینکه حزب‌الله از موشک برای انهدام برخی مراکز در داخل سرزمین‌های اشغالی استفاده خواهد کرد و یا برخی افراد و اهداف غیرنظامی در لیست ترور حزب‌الله قرارگرفته‌اند و امثالهم. عملیات حزب‌الله تمام این تحلیل‌ها را ابطال نمود و نشان داد که حزب‌الله خردمندانه و در چارچوب راهبرد و هدف‌گذاری خود اقدام می‌کند و دیگران نمی‌توانند جنبش مقاومت را تحریک نمایند تا از این راهبرد خردمندانه خود خروج نماید.

اکنون به نظر می‌رسد با توجه به سخنرانی سید حسن نصرالله، تغییراتی در راهبرد جنبش مقاومت ایجاد شده است و محدوده جغرافیایی و نوع اهداف مورد حمله حزب‌الله از این پس با گذشته تغییراتی خواهد داشت. سید حسن نصرالله در بخش پایانی سخنرانی خویش اظهار داشت: «و ما در گذشته بین ترور و عملیات نظامی تفاوت قائل بودیم و جواب هر عملیات نظامی را می‌دادیم؛ اما الآن هر گروهی از حزب‌الله یا هر جوانی ترور شود ما اسرائیل را متهم می‌کنیم و پاسخ آن را در زمان و با روشی مناسب، حق خود می‌دانیم»

نباید فراموش کرد حزب‌الله در مقابل ترور برخی از رهبران و اعضا خود، رژیم صهیونیستی را عامل این ترورها معرفی و اعلام نمود انتقام این عملیات را از دشمن صهیونیستی خواهد گرفت بااین‌حال رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه رسماً مسئولیت این ترورها را بر عهده نگرفت. علاوه بر این بر پایه راهبرد جنگ نیابتی، این رژیم منحوس برخی از اقدامات و عملیات سیاه خود را به تروریست‌های اجاره‌ای محول می‌نماید تا خود را درگیر مستقیم با جبهه مقاومت ننماید. با توجه به سخنرانی سید حسن نصرالله از این پس رژیم صهیونیستی مسئول مستقیم تمامی اقدامات علیه افراد و اماکن مقاومت خواهد بود و تفاوتی نخواهد کرد که این اقدام در کدام جغرافیا و توسط چه افراد یا گروه‌هایی صورت پذیرد؛ از این پس تفاوتی نمی‌کند اقدامات علیه مقاومت توسط کدام یک از جبهه النصره، داعش، تکفیری‌ها و... انجام خواهد شد. مهم این است که سمت پیکان مقابله حزب‌الله به سمت رژیم صهیونیستی خواهد بود به عبارت دیگر به ازاء هر حمله در هر کجا و توسط هر گروهی علیه حزب‌الله، رژیم صهیونیستی باید آماده دریافت ضربه از حزب‌الله باشد. ضرباتی که این رژیم منحوس دردناک بودن آن را تجربه کرده و ناتوانی خود را مقابل این ضربات مشاهده نموده است. این راهبرد علاوه بر تحمیل شرایط نبرد به دشمن که خود نوعی پیروزی راهبردی خواهد بود، دشمن صهیونیستی را در انتخاب اهداف ترور با مشکل مواجه ساخته و هزینه‌های هرگونه اقدام را بسیار بالا خواهد بود، ضمن اینکه راهبرد جنگ نیابتی دشمن صهیونیستی را نیز ابطال خواهد نمود.

  • ali akbari

این مطلب 20 دی ماه 1393  با عنوان " حادثه 11 سپتامبر ، این بار در فرانسه "در خبرگزاری فارس منتشر گردید.
مدل و الگوی حمله تروریستی در فرانسه و برج‌های دوقلوی نیویورک تفاوتی با یکدیگر ندارد و تنها زمان و مکان تغییر کرده است. بدون هشدار قبلی و درحالی‌که شهر در آرامش است به ناگهان خبری منتشر می‌شود که در قلب فرانسه یک حادثه تروریستی رخ داده است و تمام شبکه‌های بین‌المللی صحنه خشونت‌بار شلیک و زدن تیر خلاص به یک پلیس را نمایش می‌دهند و اعلام می‌شود چند نفر در این حمله به قتل رسیده‌اند. درحالی‌که هنوز جامعه مخاطبین در شوک این حمله به سر می‌برند اخبار منتشره از حمله به یک پلیس زن و نیز گروگان‌گیری در نقطه‌ای دیگر از شهر سخن می‌رانند. نیروهای امنیتی و ارتش در شهرها مستقرشده و مدارس، مغازه‌ها و... تعطیل‌شده‌اند. جاده‌های شهر محل تردد تانک و زره‌پوش‌های نظامی شده است و تمام این‌ها حکایت از یک برنامه گسترده اطلاعاتی و امنیتی دارد. در حادثه نیویورک نیز مشابه همین اخبار از رسانه‌ها منتشر گردید. حمله به برج‌های دوقلو و همزمان انتشار اخباری از ربایش هواپیماهای دیگر و اصابت آن‌ها به اماکن و ساختمان‌هایی در نقاط مختلف آمریکا و در خصوص عاملین این اقدام تروریستی، این بار نیز انگشت اشاره به سمت مسلمانان است و به طور اتفاقی مشابه حادثه یازده سپتامبر، البته این بار به جای کشف پاسپورت یکی از مهاجمین که در سقوط هواپیما و آوارشدن برج‌ها، معجزه‌وار سالم مانده بود، تروریست‌هایی که علی‌رغم خشونت و سرعت عمل در اقدام و فرار از معرکه، ظاهراً کمی اختلال حواس داشته‌اند! کارت شناسایی خود را در ماشین جاگذاشته بودند تا پلیس بدون دردسر آن‌ها را شناسایی کند. همزمان داعش نیز با صدور اطلاعیه و بیانیه از این اقدام تروریستی حمایت و آن را نقطه آغاز حملات به اصطلاح مجاهدان در اروپا می‌نامد.

سؤال مهم این است که هدف از اجرای این سناریو چیست؟ آیا فرانسه نیز قصد دارد مشابه آمریکا و به بهانه مقابله با تروریسم، جنگی جدید راه بیندازد؟ آیا غرب به شمارش معکوس برای نابودسازی داعش روی آورده است؟ آیا ائتلاف علیه داعش به حمله گسترده به سوریه و یا عراق به بهانه نابودی داعش اقدام خواهد کرد؟ مدل و الگوی بعدی که قرار است جایگزین داعش گردد، کدام است؟ و ده‌ها سؤال دیگر در این خصوص متصور است که افکار عمومی و نخبگان و تحلیل گران به دنبال یافتن پاسخ برای آن‌ها هستند.

آنچه مشخص است اینکه دونفری که به عنوان مظنونین اصلی این حادثه معرفی شده بودند اکنون به قتل رسیده و زبانی برای بازگو کردن حقایق ندارند و لاجرم افکار عمومی هرچه پلیس فرانسه بگوید باور خواهند کرد. پلیسی که در اوایل سال جدید میلادی به جای اینکه مطابق سنت سال‌های اخیر فرانسه بیش از پنجاه‌هزار نیرو برای مقابله با آتش زدن خودروها توسط جوانان معترض فرانسوی به خیابان‌ها اعزام نماید و سرانجام نیز توفیقی در این مأموریت و اقدام نداشته باشد، اکنون با همدردی و همراهی مردم با پلیس مواجه شده است و مردم را گوش به فرمان و مطیع محض خویش می‌یابد. این گوش‌به‌فرمانی را می‌توان از پنجره‌های بسته خانه‌های مردم که به درخواست پلیس باز نمی‌شوند به وضوح مشاهده نمود.

اولاند که حدود یک ماه پیش بر اساس نظرسنجی‌های معتبر در نازل‌ترین سطح از محبوبیت در بین فرانسویان (با محبوبیت حدود 13 درصد) مواجه بود و دولت خود را در آستانه فروپاشی می‌دید اکنون فرمانده و ناطق مطلق کشور شده و به ایراد نطق در خصوص مقابله با تروریسم می‌پردازد.

فارغ از اقداماتی که فرانسه و غرب به این بهانه در روزهای آتی انجام خواهند داد، این نکته قابل‌انکار نیست که امروز امنیت نقطه‌ای و منطقه‌ای نیست بلکه دارای سیالیت است. نمی‌توان در خانه همسایه آتش افروخت و در خانه خویش آسوده زیست. این آتشی است که همه جا را می‌سوزاند. اعزام جنگجویان به سوریه به بهانه سرنگونی حکومت قانونی بشار اسد با عناوین دروغین ایجاد دموکراسی و... اکنون دامن‌گیر غرب شده است و به زودی بیش از آنچه در فرانسه مشاهده گردید، در اروپا باید شاهد حوادثی از این قبیل بود مگر آن‌که دولتمردان اروپایی این تهدید را درک و برای مقابله با آن تمهیدات منطقی و مناسب را اتخاذ نمایند. تروریست خوب و بد وجود ندارد. حمایت از ارتش آزاد و یا مخالفان معتدل نظام سوریه و مخالفت با تروریست‌های افراطی داعشی تنها بازی با الفاظ است و در واقعیت هیچ تفاوتی بی داعش و این تروریست‌های به ظاهر معتدل وجود نداشته و نخواهد داشت.

  • ali akbari

این مطلب 17 دی ماه 1393 در خبرگزاری فارس منتشر گردید

مقام معظم رهبری با توجه اصرار دولتمردان، اجازه مذاکره با آمریکا در خصوص موضوع هسته‌ای را به دولت محترم صادر فرموده‌اند اما بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا و حتی ضرر داشتن این مذاکره، مطلبی است که مقام معظم رهبری نه به کنایه و تلویح، بلکه به صراحت بدان تصریح کرده‌اند «البته در زمینه‌ی ادامه‌ی مذاکرات هسته‌ای، منع نمی‌کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود اما این، یک تجربه‌ی ذی‌قیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی‌ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آن‌ها ندارد و بدون فایده است.»  (22/5/1393 ) معظم له در ادامه  فرموده بودند کدام عاقلی است که دنبال کار بی‌منفعت برود!؟ با این مقدمه، شایسته است دلایل اصرار دولت بر مذاکره را مورد مداقه قرار دهیم.

جناب آقای روحانی بر اساس راهبرد و استراتژی که مدنظر داشتند پیش از انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بودند حل‌وفصل قضایا با کدخدا راحت‌تر از رایزنی با رعایا است. البته در این تعبیر نیز اشکال وارد است چرا که حتی سیاستمداران امروز آمریکا نیز بر افول این به اصطلاح ابرقدرت و اتمام دوران کدخدایی خویش واقفند؛ لیکن با  توجه به انتخاب  جناب آقای روحانی با رأی ملت به ریاست جمهوری ، برخی از جریانات و گروه‌ها رأی مردم را رأی به رابطه با آمریکا تعبیر کردند. تعبیری که هرچند سفسطه در آن موج می‌زد لیکن برای برخی به باور تبدیل گردید. قطعاً رأی مردم به آقای روحانی نه رأی به رابطه با آمریکا بلکه رأی به مجموعه شعارهای آقای روحانی و با توجه به شناخت قبلی از ایشان بود. مردی باسابقه مناسب، حاضر در بحران‌ها، دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی که احساس می‌شد می‌تواند برخی از مشکلات کشور را با روحیه و گروه کاری خود مرتفع سازد. بااین‌حال لاجرم یکی از شعارهای ایشان تعامل با کدخدا بود و با توجه به اصرار ایشان بر این امر، نظام نمی‌توانست به این موضوع بی‌تفاوت باشد. بر همین اساس با توجه به اصرار دولت و برخی دولتمردان، نظام اسلامی اجازه برقراری این تماس را البته با محدودیت‌های منطقی صادر نمود.

برای این مذاکرات چند شرط، لازم الرعایه اعلام گردید:

مذاکرات در سطح وزارت خارجه باشد.

مذاکرات تنها در خصوص موضوع هسته‌ای باشد.

ضمن واگذاری اختیارات لازم به مذاکره‌کنندگان، خطوط قرمز کشور در این مذاکرات مورد توجه قرار گیرد.

البته مقام معظم رهبری در همان آغاز بر ابتر بودن این مذاکرات به واسطه روحیه استکباری آمریکایی‌ها، تصریح فرمودند.

با این حال ممکن است برخی از افراد و دولتمردان به این باور نرسیده بودند که این مذاکره ثمری نخواهد داشت و کار خود را دارای منفعت عقلایی و اثرات مثبت برای ملت و نظام می‌دانستند و به همین دلیل روند مذاکرات را با جدیت و تلاش پیگیری می‌نمودند. این روحیه و تلاش، فارغ از نتایج آن، مورد تقدیر است لیکن در میدان و صحنه عمل، هر چه همت طرف ایرانی برای رسیدن به توافق بیشتر می‌شد، بداخلاقی، زیاده‌خواهی، توهین، جسارت و تهدید طرف مقابل افزون می‌گردید. با توجه به این موضوع، به نظر می‌رسید گروه مذاکره‌کننده کشورمان باید به این باور رسیده باشد که این مذاکرات ثمر و نتیجه‌ای نداشته است و در مذاکرات آذرماه با توجه به عدم توافق نهایی، به این مسئله خاتمه می‌داد اما ظاهراً دولتمردان محترم، همچنان امید دارند که بتوانند از این مذاکرات دستاوردی برای ارائه به مردم بیابند و به همین منظور تمدید مذاکرات را پذیرفته‌اند.

با پوزش از دولتمردان و با ذکر این نکته که در مثل مناقشه نیست، وضعیت کنونی همانند  فردی است که به امید برنده شدن در یک بخت آزمایی، آینده را به بخت و شانس گره زده و با خرج کردن دارایی خود و حتی قرض گرفتن از دیگران، همچنان به این بازی ادامه می‌دهد. قطعاً  نمی‌توان آینده روشنی برای این فرد تصور نمود. اگر این فرد به جای خوش‌باوری به این‌که ممکن است در این قرعه کشی شانس به وی روی آورد، بر اساس واقعیات، با رویکردی عاقلانه و مدبرانه و با توجه به میزان دارایی و استعداد و ظرفیت خود، به جای خرید بلیط بخت آزمایی ،  تلاشی اقتصادی را آغاز می‌کرد، به منافع واقعی، بیش از آنچه در توهم قرار بود به آن دست یابد، نایل می‌آمد.

دولت محترم در این مذاکرات به امید لغو تحریم، داشته‌های مادی و معنوی خود را هزینه کرده بدون آنکه دستاورد شایسته‌ای کسب کرده باشد و در تمدید مذاکرات نیز قرار نیست معجزه‌ای رخ دهد. دولت محترم باید جسارت اعلام بی‌نتیجه بودن مذاکره با شیطان را داشته باشد؛ به عبارت دیگر چنانچه به هر دلیل دولتمردان محترم این مذاکرات را راهی برای برطرف ساختن فشار از نظام و مردم تعبیر کرده و بر آن اصرار داشتند، اکنون با توجه به نتایج حاصله، بی‌فایده بودن این مذاکرات  و عدم  تغییر رویکرد شیطان بزرگ  مشخص شده و نباید اصراری بر ادامه مذاکرات از طرف دولت ایران وجود داشته باشد چرا که با توجه به وضعیت کنونی، در پایان این مذاکرات نیز چیزی عاید نخواهد شد و سرانجام باور به صداقت شیطان، جز پشیمانی و فریب نخواهد بود.

جناب آقای روحانی مطمئن باشند صراحت بازگویی این واقعیت به مردم نه تنها باعث کم شدن ارزش و اعتبار دولت نخواهد شد بلکه بر ارزش و احترام دولت خواهد افزود. مقام معظم رهبری فرموده‌اند: همراه با تشریح کارها و بیان نقاط قوت، به صراحت به مردم بگویید که این کارها را نتوانستیم انجام دهیم و مطمئن باشید مردم، کسی را برای کاری که تلاش کرده اما نتوانسته انجام دهد، مؤاخذه نمی‌کنند.(6/6/1390)

  • ali akbari

این مطلب 14 دی ماه 1393  در خبرگزاری فارس  منتشر گردید .

 قبل نوشت :شاید به نظر زمان مناسبی برای این تحلیل نبوده و مناسب بود که این تحلیل در زمان مذاکرات هسته ای نگاشته می شد لیکن معتقدم با توجه به گذشت مدتی از تمدید قرارداد و روشن شدن فضا و کاهش سطح التهاب و... اکنون راحت تر می توان در این خصوص نوشت و اتفاقا اکنون زمان مناسبی برای انتشار این مطلب است

مذاکرات ایران و شش کشور بار دیگر تمدید شد و سخن بر این است که هرچند این تمدید تا تیرماه ۱۳۹۴ می‌باشد لیکن «با توجه به نزدیکی دیدگاه‌ها! توافق نهایی بین ایران و ۵+۱ قبل از این تاریخ به امضا خواهد رسید.» سخنی که برخی دولتمردان کشورمان مطرح کرده و بر این امید دلخوش دارند و برخی مسئولین اقتصادی دولت، متناسب با این پیش‌فرض، از لزوم آمادگی بانک‌ها برای شرایط بعد از تحریم سخن می‌گویند. البته امید دادن و امیدواری به آینده روشن، امری لازم و بلکه ضروری است لیکن باید این امیدواری بر اساس واقعیات و مبتنی بر آینده‌های محتمل باشد که به نظر می‌رسد در این مورد، متأسفانه محقق نخواهد شد. این امر به معنای آینده تاریک و مبهم برای جمهوری اسلامی نیست؛ آینده از آن انقلاب است لیکن این آینده روشن جمهوری اسلامی ایران از مسیری غیر از مسیر مذاکرات محقق خواهد شد. برای تبیین دقیق‌تر این تحلیل باید اعلام داشت:

در مذاکره، هر کدام از طرف‌ها برای خود اهداف، راهبردها و طرق رسیدن به این راهبردها را طراحی و بر اساس آن بر سر میز مذاکره حاضر می‌شوند و سیاستمداران هر کشور تمامی تلاش و کوشش خود را برای رسیدن به مطلوب حداکثری به کار می‌برند و هر صورت عدم توانایی بر این امر، خطوط قرمزی را تعیین و بر سر این خطوط ایستادگی کرده و اجازه عقب‌نشینی از این خطوط را نخواهند داشت. اگر به مذاکرات ایران و ۵+۱ دقت کنیم برای هر دو طرف می‌توان این اهداف را تا حدودی معین و مشخص نمود لیکن اجازه دهید این بار به جای اینکه از منظر طرف ایرانی به مذاکرات بنگریم، نگاه طرف آمریکایی را مدنظر قرار دهیم.

 بهترین و مطلوب حداکثری برای آمریکا دست کشیدن ایران اسلامی از دستاوردهای هسته‌ای و تعطیلی تمام اقدامات در این بخش از فناوری است. این امری است که رییس‌جمهور امریکا صراحتاً بر آن اذعان و اعلام کرد که اگر می‌توانست [یعنی نمی‌تواند] تمام پیچ و مهره‌های تأسیسات هسته‌ای ایران را جمع می‌کرد؛ یعنی اتمام مذاکرات با توافقی که در آن ایران به جمع‌آوری و تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای خود متعهد و یا به یک فناوری کاریکاتوری و نمایشی بسنده بنماید. توافقی که در آن صورت آمریکا، نه بزرگ‌ترین پیروزی دهه اخیر بلکه برترین پیروزی دوران حیات خود را به دست خواهد آورد و آن را به معنای ابرقدرتی خود و نابودی انقلاب اسلامی به جهان معرفی خواهد نمود. این امر قطعاً محقق نخواهد شد به دلیل اینکه جمهوری اسلامی ایران نشان داده که از دستاوردهای هسته‌ای دانشمندان خود حمایت کرده و از خطوط قرمز خود عقب نخواهد نشست و به فرموده مقام معظم رهبری (نقل به مضمون) ایران اسلامی در حال حاضر حفظ دستاوردهای هسته‌ای را عملاً به معنای حفظ استقلال کشور می‌داند (امام خامنه‌ای ۲۳/۱۲/۱۳۸۴ )؛ بنابراین این گزینه امکان تحقق نداشته و نمی‌توان به آن دلخوش داشت.

گزینه دیگر، امضا توافق با پذیرش شروط طرف ایرانی می‌باشد. گزینه‌ای که به دلایل مختلف، طرف آمریکایی اجازه این کار را ندارد. صهیونیسم جهانی با هر توافقی که در آن به حقوق ایران اسلامی اذعان شود، مخالفت خواهد کرد. پذیرش ایران به عنوان عضو جدید جامعه هسته‌ای، راه را برای دیگر کشورها برای ورود به این باشگاه فراهم خواهد کرد و ایران را علاوه بر مواضع ایدئولوژیک، در موضوع علمی و فناوری نیز به عنوان الگو معرفی خواهد کرد و نشان خواهد داد می‌توان بدون اتکا به شرق و غرب و با خودباوری، به اوج قله‌های علم و فناوری دست یافت و چنین امری عملاً به تمام تبلیغات منفی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران خاتمه خواهد داد.

گزینه دیگری که می‌تواند مورد نظر قرار گیرد شکست مذاکرات بدون هرگونه توافق است. چنانچه مذاکرات به هر دلیل به نتیجه نرسد، آمریکا به عنوان به اصطلاح ابرقدرت و گنده لاتی که باید احترام سبیل به امانت گذاشته خود را نگه دارد، مجبور است که به تهدیداتی که قبلاً مطرح ساخته بود جامه عمل بپوشاند. اهم این تهدیدات در دو امر خلاصه می‌شود، اقدام نظامی و تشدید تحریم‌های اقتصادی.

 در موضوع تهدید نظامی، امریکا و اذناب او به خوبی از توخالی بودن این تهدید اطلاع دارند. ناتوانی آمریکا در اقدامات نظامی انجام‌شده در دهه اخیر و استیصال رژیم صهیونیستی به عنوان سگ هار آمریکا در منطقه نشان داده که دوران ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده و این ناتوی فرهنگی نظام سلطه است که تلاش دارد با ترسیم یک چهره بزک‌کرده از آمریکا، این پیر فرتوت و زمین‌گیر را در قالب یک جوان برنا و پرزور نمایش دهد؛ بنابراین عملاً گزینه نظامی، قابلیت اقدام نخواهد داشت. در خصوص تشدید تحریم‌ها نیز مشخص شده آنچه تحریم فلج‌کننده نامیده می‌شد نه تنها فلج‌کننده نبوده است بلکه به فرصتی برای احیای توانایی‌های نهفته ملت ایران تبدیل شده است. توجه به اقتصاد درون‌زا و مقاومتی، استفاده از امکانات مغفول مانده و بهره‌برداری بهینه از این امکانات و ده‌ها موضوع دیگر تنها بخشی از برکات تحریم ایران از سوی آمریکا است که هرچند سختی‌هایی بر ملت تحمیل می‌کند لیکن به دست آوردن پیروزی و رسیدن به قله و بی‌نیاز شدن از بیگانه، این سختی را قابل تحمل می‌نماید ضمن اینکه در این جنگ فرسایشی، طرف مقابل نیز در حفظ آنچه ائتلاف علیه ایران می‌نامد ناکام مانده و قطعاً توان تشدید این تحریم‌ها را نخواهد داشت و تشدید تحریم به معنای فروپاشی این به ظاهر ائتلاف خواهد بود.

ضمن اینکه در صورتی که مذاکرات به نتیجه نرسد، عملاً اعلام شده توافق ژنو از بین رفته و ایران دلیلی برای رعایت مفاد این قرارداد نخواهد داشت. توافقی که به اذعان و سخن طرف آمریکایی بهترین و برترین موفقیت آمریکا در یک دهه مذاکرات هسته‌ای بوده است. توافقی که در ایران با مخالفت بخشی از جامعه مواجه شده و عملاً دولت را با طیفی از منتقدان رودررو نموده است و هنوز نیز دولت محترم نتوانسته جواب قانع‌کننده‌ای به این دسته از منتقدان خویش ارائه نماید که چرا در مقابل امتیازات نقد واگذار کرده، تنها به دریافت برخی تعهدات نسیه از طرف مقابل (که آن هم عملاً نقض شده) اکتفا کرده است؟ با توجه به این امر مشخص است که طرف آمریکایی عملاً گزینه‌ای برای مقابله با ایران در صورت ترک میز مذاکره از سوی طرف ایرانی نخواهد داشت.

بنابراین بهترین و مناسب‌ترین گزینه برای امریکا، تمدید مکرر این توافق‌نامه است. تمدیدی که آمریکا را امیدوار می‌کند در این دوره تمدید بتواند طرف ایرانی را مجبور به عقب‌نشینی از خطوط قرمز و یا حداقل توقف در مسیر پیشرفت نماید. در این امر هرچند ایستادگی طرف ایرانی بر خطوط قرمز، پیشروی را برای طرف آمریکایی به دنبال ندارد، لیکن با توجه به متوقف کردن پیشرفت ایران، موضوع عقب‌نشینی برای آمریکا را نیز منتفی می‌سازد. آمریکا که در جبهه‌های مختلف، سنگرهای خود را از دست داده و اکنون حتی در داخل کشور خود نیز مقبولیت و مشروعیت ندارد، هر اقدامی که منجر به حفظ خطوط دفاعی او شود، نوعی پیروزی تلقی خواهد کرد. به همین مناسبت است که از تمدید توافق ژنو به عنوان بهترین و مناسب‌ترین گزینه استقبال می‌کند به نحوی که همگان مشاهده کردند مسئولان آمریکایی بعد از تمدید این توافق، آن را به عنوان پیروزی خودشان اعلام و این امر را نتیجه هوشیاری مذاکره‌کنندگان خویش برشمردند. آمریکا در حال حاضر سیاست «نه جنگ نه صلح» را بهترین گزینه برای مواجهه خود با ایران می‌داند.

 در مقابل، ایران اسلامی هرچند تمایلی به تخاصم ندارد لیکن به خاطر ترس از مرگ، دست به خودکشی نخواهد زد. به نظر می‌رسد این آخرین فرصتی است که به منظور اتمام حجت از سوی ایران به طرف آمریکایی و اروپایی داده می‌شود و خوشحالی طرف آمریکایی از رسیدن به هدف (تمدید توافق)، یک خوشحالی گذرا و موقتی است. آمریکا وضعیت کشتی‌گیری را دارد که از حریف زیر گرفته و اکنون خود را در موضع برتر می‌بیند غافل از اینکه این زیرگرفتن، نه نشان خستگی و درماندگی حریف است و نه نشان قدرت آمریکا و زمانی این مسئله مشخص می‌گردد که آمریکا در خیمه سنگین ایران اسلامی گرفتار و خاک خواهد شد. ایران اسلامی در صورت عدم وجود اراده در طرف مقابل، دلیلی برای تمدید مذاکرات و یا پایبندی به توافق موقت کنونی نخواهد داشت و راه خود را محکم و استوار ادامه خواهد داد. مسیری که بدون نیاز به اعتماد آمریکا تنها به منافع ملی ایران توجه دارد و برای آن دسته از افرادی که توافق با کدخدا را مسیر برطرف شدن مشکلات می‌انگاشتند، باطل بودن توافق با شیطان را نمایان خواهد ساخت.

  • ali akbari

این مطلب 26 آبان ماه 1393 در خبرگزاری فارس منتشر گردید .

در هر حرکت و اقدامی باید با مشاهده دقیق و رصد اوضاع و احوال، بهترین راه را انتخاب کرد و ضمن رفع آسیب‌ها و ضعف‌ها، از نقاط قوت برای صید فرصت‌ها بهترین بهره‌برداری را نمود. یکی از نقاطی که می‌تواند منشأ آسیب به حرکت جهانی انقلاب اسلامی باشد بی‌توجهی به دلیل اصلی حمایت ملت‌های عالم از نظام اسلامی و انجام اقداماتی ضربه زننده به این حرکت است. باید به این سؤال پاسخ داد مسلمانان و مستضعفانی که در جای‌جای این عالم پهناور از ایران اسلامی حمایت می‌کنند و با در دل به تحسین انقلاب اسلامی ایران می‌پردازند، چه منفعت مستقیمی از ایران می‌برند؟ آیا ایران اسلامی همانند رژیم مرتجع عربستان با دلارهای نفتی خود ایشان را تغذیه می‌کند که نگران از دست دادن مواجب و قطع حقوق خود باشند؟ آیا ایران اسلامی رفتاری همانند استعمارگران در به یوغ کشیدن و بردگی مردم و نمایش رفتار سبوعانه و وحشیانه داشته که بگوییم که این احترام ایران اسلامی به علت ترس مردم از انجام چنین رفتارهایی از سوی ایران اسلامی هست؟ به‌راستی این علاقه و توجه به کشورمان به چه دلیل هست؟ آیا غیرازاین است که ما تنها کشوری هستیم که بی‌اعتنا به قواعد ظالمانه عصر کنونی، با تأسی به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و اسلام ناب محمدی و مدد گرفتن از ذات باری‌تعالی، حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان را وظیفه خود می‌دانیم. رفتار بیش از سه دهه حیات انقلاب اسلامی نشان داده که ما معتقد به جنگ حق و باطل هستیم. ما معتقدیم که ایسم هایی از قبیل کمونیسم و لیبرالیسم و امثالهم توانایی برای اداره جهان را نداشته و محکوم به فنا هستند. ما معتقدیم که آمریکا شیطان بزرگ است و ما با شیطان هم‌پیمان نخواهیم شد. ما معتقد به جنگ فقر و غنا هستیم. ما معتقدیم که اسلام سنگرهای جهان را یک‌به‌یک فتح خواهد کرد. ما اعتقاد داریم باید برای ایجاد جامعه و نظامی مبتنی بر عدالت و برادری تلاش کنیم و زمینه‌ساز ایجاد جامعه عدلی باشیم که آخرین ذخیره الهی در آن حاکمیت خواهد داشت. رفتار این سی و چند سال نیز همین اعتقاد را نمایش می‌دهد. ما در بحبوحه حملات صدام، به ملت مظلوم افغانستان یاری می‌رساندیم و این یاری و مساعدت را فدای مصالحه با شوروی کمونیستی نکردیم. ما برای برقراری ارتباط با آمریکا و رژیم صهیونیستی، ملت مظلوم فلسطین را لگدمال نکردیم بلکه حتی زمانی که هنوز حکومت اسلامی را مستقر نکرده بودیم بر حمایت از آرمان فلسطین تأکید داشتیم. ما زخم‌خوردگان صدام بعثی، به حمایت از آمریکا علیه مردم عراق اقدام نکردیم و ائتلاف آمریکا و ایادی او را غیر قانونی معرفی کردیم. ما به حمایت از سیاهان تحت ستم رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی تا زمان فروپاشی این نظام و پیروزی ماندلای آزادی‌خواه، با آن رژیم روابطی برقرار نکردیم.ما به قیمت خون شهدای مظلوم حج در حرم امن الهی، فریاد برائت از مشرکان را سر دادیم. امام ما این مسیر را مشخص کرده و ما نیز سعی در طی این طریق داریم. مردم، مستضعفان و مظلومان عالم نیز با مشاهده این حرکت، ایستادگی، جوانمردی و در عین حال مظلومیت، دل به ما بسته‌اند و آرزو می‌کنند ما ایستاده و پابرجا، بتوانیم حقوق ایشان را از ظالمان و مستکبران عالم مطالبه کنیم. اگر به حضور سران و مسئولان کشورمان در دیگر کشورها و به خصوص کشورهایی که زمانی مستعمره یا تحت حاکمیت و قیمومیت استعمارگران بوده‌اند توجه کنیم؛ خواهیم دید که استقبال باشکوهی از ایشان به عمل آمده و این استقبال در تمام دولت‌های جمهوری اسلامی ایران قابل مشاهده است. اکنون شجره طیبه انقلاب اسلامی ریشه‌ای مستحکم یافته و شاخ و برگ آن بر منطقه سایه افکنده و ایجاد و گسترش بیداری اسلامی ، گوشه‌ای از برکات انقلاب اسلامی مردم ایران است .

البته دشمن نیز در این مسر بیکار ننشسته و تلاش دارد به هر نحو ممکن در مقابل این حرکت ایران اسلامی سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی نماید و به همین منظور از تمام امکانات و مقدورات خویش بهره می‌برد. در این مسیر یکی از راهبردی‌ترین و کارگشاترین حرکات و اقدامات دشمن، القا و تبلیغ این نکته انحرافی و دروغ است که ایران اسلامی از آرمان‌های خود دست کشیده و همانند دیگر کشورها نظم نوین جهانی و ابرقدرت بودن امریکا را پذیرفته است. نباید فراموش کرد که ناتوی فرهنگی و رسانه‌ای دشمن همان‌طور که برای افراد و افکار عمومی  داخل کشورمان برنامه‌ریزی می‌کند، در سطح جهانی نیز با همین رویکرد به دنبال مأیوس ساختن ملت‌ها از ایران اسلامی است . باید توجه داشت که برخی اقدامات انجام‌شده از سوی دولتمردان کشورمان هرچند با  توجه به هدف‌گذاری داخلی و در راستای تحقق اهداف انجام‌شده و شاید فی‌نفسه منعی نیز نداشته لیکن در موضوع تبلیغات، مستمسک طرف غربی برای القاء شبهه‌ای که اعلام  شد، قرارگرفته است و ازآنجاکه متأسفانه برخی از مردم و ملت‌ها در این  هجوم رسانه‌های غربی ، منبع خبری دیگری را نمی‌یابند با توجه به اصل تکرار و استمرار در تبلیغ،ممکن است  این القا و دروغ تبلیغاتی را بپذیرند. نظام سلطه اگر بتواند حتی یک نفر را از جبهه و صف انقلاب اسلامی جدا کند ، کار بزرگی انجام داده و وظیفه ما است که با این ترفند دشمن مقابله کرده و بهانه به دست او ندهیم

  به‌عنوان نمونه اجازه دهید به بخشی از این حرکات تبلیغی دشمن که مستند به رفتارهای بعضاً غیرقابل توجیه عناصر خودی انجام‌شده و می‌شود اشاره کنیم.

در دولت موقت تلاش گسترده‌ای برای رفع هرگونه نگرانی آمریکا از بر هم خوردن منافع ظالمانه این کشور در ایران صورت می‌پذیرفت و عناصری از دولت موقت به طور رسمی این اظهارات را مطرح می‌کردند.

در قضیه مک فارلین که به دلیل بصیرت حضرت امام برخلاف آنچه سعی شده بود، ورق به نفع ایران اسلامی برگشت، دشمن قصد داشت ایران اسلامی را دارای بده بستان مخفیانه و پشت پرده با نظام سلطه و به طور خاص رژیم آمریکا و رژیم صهیونیستی معرفی نماید.

پس از جنگ، در آنچه گفتگوهای انتقادی نامیده شد بر سر میز مذاکره‌ای نشستیم که طرف مقابل ما را به دلیل اعتقادات و باورهایمان مورد آماج قرار دهد و سرانجام این گفتگوها نیز به ماجرای میکونوس ختم شد. البته در آن مقطع نیز تدبیر مقام معظم رهبری در مورد راه ندادن سفیر آلمان و بی‌اعتنایی به خروج سفرهای غربی از ایران، برد دیگری برای ایران اسلامی رقم زد.

در زمان دولت اصلاحات نامه‌ای منتسب به مسئولان دولتی ایران منتشر گردید که دولت ایران در ازا برخی تعهدات طرف آمریکایی و غربی، اعلام کرده بود دست از حمایت از حرکت مقاومت اسلامی در منطقه برمی‌دارد. نامه‌ای که می‌توان آن را دست کشیدن ایران اسلامی از تمام شعارها و مبانی خود دانست.

حتی در دولت‌های هشتم و نهم که رفتار و گفتار مسئولین وقت، باعث تقویت نگاه مستضعفان به جمهوری اسلامی گردیده بود نیز برخی افراد از دوستی با همه ملت‌ها و از جمله ملت اسراییل! سخن می‌گفتند.

با تمام این موارد باید اذعان داشت در دولت کنونی توجه ویژه‌ای به ارتباط با کدخدای جهان! شده است. برخی مسئولین دولتی برای اینکه کدورتی برای آمریکا حاصل نشود حتی شعار مرگ بر آمریکا را نیز تحمل نمی‌کنند؛ در مراسم سیزده آبان غیبشان می‌زند تا خدای ناکرده، دشمن ایشان را در صف شعار گویان این روز شریف، مشاهده نکند. برخی از قدرت لایزال نظامی آمریکا! سخن می‌گویند که می‌تواند با یک بمب، همه هستی ایران اسلامی را بر باد دهد. برخی نگران تحقیر رییس‌جمهور کشوری هستند که ما اصولاً برای تحقیر این چنین روسای جمهوری انقلاب کردیم. عده‌ای سخن از ارتباط با تمام کشورها [بدون هرگونه استثنا] می‌گویند و برخی پاسخ توهین‌ها و تهدیدهای دشمن را با سلام و صلوات و گل و بلبل می‌دهند و به جای اینکه به فرمایش ولی‌فقیه در دهان کسانی که چنین سخنانی می‌گویند بکوبند و دندان‌هایش را خرد کنند، با لبخند گذر می‌کنند، در محفلی دیگر با اشاره به سیاست پینگ‌پنگ و ایجاد روابط چین و آمریکا، برای برقراری رابطه با آمریکا به دیپلماسی والیبال دست یازیده می‌شود و...

البته ممکن است مسئولین سیاسی این اقدامات را متناسب با تلاش برای کاهش فشار سیاسی بر کشورمان مطرح سازند لیکن باید توجه داشت آیا در سطح بین‌الملل  نیز همین برداشت از اقدامات ایشان صورت می‌پذیرد؟ آیا این رفتارها نمی‌تواند منبعی برای انجام تبلیغات مبنی بر دست کشیدن ایران اسلامی از آرمان‌های خود باشد؟ با این وصف و انتشار اخباری از سوی رسانه‌های معاند مبنی بر این‌که بالاخره ایران سرکش نیز رام شد، آن برادر یا خواهر مسلمان یا غیرمسلمان دوستدار ایران اسلامی که در کشوری دیگر زیر فشار دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و پلیسی و تحت تبلیغات مستمر و البته هنرمندانه دشمن زندگی می‌کند در مواجهه با این موارد  چه برداشتی خواهد داشت؟ آیا این خطر وجود ندارد که دشمن القا نماید که  این‌ها [جمهوری اسلامی ایران] نیز تنها شعار می‌دهند و نمایشی را اجرا می‌کنند که غرب آن را اداره می‌کند و خود ایرانیان با آمریکا و غرب یا در یک جبهه هستند و یا اینکه ایران نیز متوجه شده که شعارهایی که داده، فضایی و تخیلی بوده و اکنون در نظام و قاعده نظم نوین جهانی آمریکا هضم شده و دیگر امیدی به این کشور نیست؟

آیا این رفتارهای زیگزاگی و پرفراز و نشیب، دیگرانی که به ما امید داشتند را ناامید نخواهد کرد؟ آیا ما به تذبذب سیاسی متهم نخواهیم شد که در هنگام خطر، حامیان و دوستداران خود را برای نجات خود قربانی می‌کنیم؟ در چنین وضعیتی، دیگران بر چه مبنا و اصلی از ما حمایت کنند؟ سخن در این باب فراوان است و هشداری به همه خودی‌ها که نکند به‌گونه‌ای رفتار کنیم که با دست خود خنجری بر عمق استراتژیک کشورمان بزنیم. دل‌ها دست خدا است و خدا دل‌ها را زمانی به سمت ما سوق می‌دهد که ما مطیع اوامر الهی و معتقد به سنن الهی باشیم. اگر نگاه ما به جای «خدا» به «کدخدا» باشد، دل‌های خدایی از ما روی برخواهند تافت.

البته این یک هشدار است تا نسبت به رفع نقاط آسیب هرچند کوچک اقدام کنیم و در تقویت نقاط قوت بکوشیم. ایران اسلامی سربازان جان‌برکفی دارند که بی‌نام و نشان در عرصه‌های مختلف مشغول تقویت جناح مدافعان و حامیان ایران اسلامی هستند. آنچه از حضور سردار سلیمانی در کشور عراق دیده می‌شود تنها بخشی از تلاش‌های ایران اسلامی برای حمایت رسمی و علنی از شرافت و کرامت و آزادی انسان است و آنچه اعلام نمی‌شود، بسیار بیشتر و بزرگ‌تر است و امید است با برطرف ساختن نقاط ضعف و آسیب از قبیل آنچه ذکر شد، شاهد افزایش حامیان و تعمیق عمیق استراتژیک کشورمان به‌عنوان تنها نظام مبتنی بر اصل مترقی ولی‌فقیه در جهان و یگانه حامی واقعی مستضعفان و مظلومان عالم باشیم

  • ali akbari

این مطلب با عنوان " اشتباه محاسباتی در مذاکره روسای جمهور ایران و آمریکا " در 23 مرداد 1393 در خبرگزاری فارس منتشر شده است .

بعد از حضور رئیس‌جمهور محترم در نیویورک و برقراری تماس تلفنی ایشان و رییس‌جمهور آمریکا، برخی جناح‌ها، افراد و سیاسیون کشور این حرکت را برخلاف تدابیر حضرت آقا و عدول از خطوط ترسیمی نظام تفسیر نمودند.

این افراد این حرکت را یک اشتباه از سوی جناب آقای روحانی و امتیاز دادن به دشمن بدون حصول هیچ نتیجه و منفعت ارزیابی می‌نمودند.

تحلیلی که به مذاق برخی خوش نیامد و این عده به تخریب منتقدان و بعضاً اهانت و تهمت به منتقدان حرکت آقای روحانی روی آوردند. این عده با اشاره به حمایت مقام معظم رهبری از آقای روحانی، حرکت وی را اقدامی مناسب و مدبرانه و باعث بهبود جایگاه سیاسی کشورمان مطرح می‌ساختند.

فارغ از این‌که بخواهیم در خصوص علل و نتایج حرکت جناب رئیس‌جمهور و پذیرش یا عدم پذیرش دلایل ایشان برای مکالمه تلفنی با اوباما بحث کنیم، مقام معظم رهبری  در دیدار نمایندگان و سفرای کشورمان در خارج از کشور تلویحا اظهار داشتند ایشان تماس بین روسای جمهور دو کشور را به صلاح ندانسته و اجازه‌ای برای این کار نداده بودند.

معظم‌له در دیدار سفرا و نمایندگان کشورمان فرمودند: «در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان امریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده‌ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی‌ها تندتر و اهانت‌آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون‌های عمومی بیان کردند»

همان‌طور که مشخص است ایشان فرمودند «بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه» به مذاکره بپردازند.

این مسئله می‌تواند رمزگشایی دیگری از حدود و خطوط قرمز ترسیمی توسط مقام معظم رهبری برای سیاست خارجی کشورمان باشد. سیاستی که برابر قانون اساسی، دولت و دستگاه‌های مربوطه موظف به اجرای آن هستند.

نگارنده در  یادداشتی با عنوان «تدابیر نظام برای شفاف‌سازی مذاکرات»  به تدابیر و فرمایش حضرت آقا در جلسات عمومی به‌منظور تنویر افکار عمومی و اطلاع از خطوط قرمز نظام پرداخته بود و به نظر می‌رسد سخنرانی اخیر معظم‌له نیز در همین راستا قابل تأمل و دقت است.

معظم له به‌واسطه حمایت از دولت، از بیان عمومی برخی خطاهای دولت در موضوع سیاست خارجی پرهیز نمودند و اکنون‌که تقریباً برای همگان بی‌نتیجه بودن و حتی تبعات منفی مذاکره با شیطان مشخص ‌شده است، برای این‌که مردم بتوانند حرکت خود را با منویات ولایت، تراز نمایند، این مطلب را اعلام فرموده‌اند.

دولتمردان محترم نیز باید این سخن مقام معظم رهبری را مدنظر قرار داشته باشند که فرمودند:

« نبود رابطه‌ى با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطه‌ى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.»(13/10/1386)

دولت محترم باید این درس را دریافت کند که زمانی که مقام معظم رهبری برای این امر و برقراری رابطه با آمریکا  پیش‌قدم نشده است، تلاش برای ایجاد رابطه با آمریکا، حرکت در پازل دشمن است. حرکتی که می‌تواند ناشی از اشتباه محاسباتی دولتمردان ما باشد و ضروری است نسبت به رفع این اشتباه محاسباتی اقدام نمود.

  • ali akbari