پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

پژوهشگر

این وبلاگ حاوی نوشته ها و یادداشتهای منتشره اینجانب در رسانه ها می باشد

اینجانب علی اکبری به عنوان محقق و پژوهشگر مطالبی را در رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر می نمایم که سعی دارم آنها را در این وبلاگ قرار دهم.
برای دسترسی بهتر خوانندگان محترم به اصل یادداشت درخبرگزاری یا تارنمای انتشار دهنده، در ابتدای هر متن، ضمن درج تاریخ و نام تارنمای مربوطه، لینک مربوطه نیز قرار گرفته است .

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزنامه کیهان» ثبت شده است

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 4 آذرماه 1393 منتشر گردید.

هنوز در یاد و خاطره ایرانیان، تکبر و نخوت سه وزیر اروپایی فراموش نشده است. وزرایی که در ایران و کشور هزاران شهید دفاع مقدس، به علت عقب‌نشینی برخی از فرزندان انقلاب، پای خود را بر میز انداخته و اعلام می‌کردند ما میوه حمله به عراق را در ایران چیدیم. البته همان زمان نیز فرزندان انقلابی ایران اسلامی در مقابل محل مذاکرات فریاد می‌زدند و اعلام می‌کردند نباید به قول دشمن اعتماد کرد و می‌توان با باور به درون و اعتماد به ظرفیت داخلی و توجه به دانشمندان کشورمان بدون پذیرش این عقب‌نشینی، به موفقیت رسید لیکن آن پیام به نحو مطلوب مورد توجه قرار نگرفت. البته شهدایی چون شهریاری و احمدی‌روشن و علی محمدی و رضایی‌نژاد و دیگر مجاهدان خاموش این سرزمین بعدها نشان دادند که در قولی که به مسئولین می‌دادند صادق بودند و در این مسیر از جان خویش نیز گذشتند. اکنون اما با گذشت یک دهه از آن اتفاق ناگوار، این بار ظاهرا شیطان متوجه شده که نوچه‌ها توانایی عقب راندن ایران را ندارند و به همین خاطر مستقیم در صحنه حضور پیدا کرده است. البته این حضور مستقیم شیطان به معنای بی‌کار بودن نوچه‌ها نیست. انگلستان خبیث، آلمانی که در ماجرای میکونوس سابقه منفی ویژه‌ای برای خود در ذهن ایرانیان نهاد. فرانسه‌ای که به علت جرم شناختن انکار هولوکاست به پاچه‌خواری رژیم صهیونیستی مشهور گشته و هر از چند گاه شاهد انتشار اخباری از افتضاحات اخلاقی برخی مسئولین سیاسی این کشور هستیم، اعلام داشته‌اند که برای رسیدن به توافق، این ایران است که باید انعطاف بیشتری از خود به خرج دهد؟ وقاحت تا کجا و پررویی تا چه حد؟ آیا ایران در مذاکرات دولت اصلاحات کم انعطاف به خرج داد؟ آیا ایران رسما تمام اقدامات و فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق نکرد؟ پاسخ شما چه بود؟ آیا به تعهدات خود عمل کردید؟ در این مقطع چطور؟ اقدامات انجام شده توسط این کشورهای طرف مذاکره با ایران در مقابل اقداماتی که ایران انجام داده چه بوده است؟ اجازه دهید یک بار دیگر آنچه ما انجام دادیم و آنچه طرف مقابل، برشماری نماییم.
ما ذخیره بیست درصد خود را نابود ساختیم، فعالیت‌های خود را تعلیق کردیم، اعلام کردیم راکتور اراک را تغییر می‌دهیم، آبشارهای جدید را متصل و وارد مدار نکردیم، اجازه بازرسی به بازرسان دادیم و... اما طرف مقابل چه کرد؟ تحریم‌ها را افزایش داد، توهین‌ها را بیشتر از گذشته نثار ایران و ایرانی نمود، قول‌های داده شده را انکار کرد و... با این وصف چه امیدی به شیطان وجود دارد؟ فرزندان انقلاب که در حال مذاکره با شیطان هستند باید رفتارشناسی شیطان را مدنظر قرار دهند: «تاثیر شیطان در دستگاه محاسبه ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را می‌ترساند: آیه شریفه قرآن در سوره مبارکه آل‌عمران [می‌فرماید]: انما ذلکم الشیطن یخوف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مومنین... از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوی دیگر وعده می‌دهد شیطان، وعده‌های فریبنده؛ اینجا هم آیه شریفه قرآن می‌فرماید: یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطن الا غرورا وعده می‌دهد، آرزوها را در دل آنها بیدار می‌کند، زنده می‌کند، یک آینده رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مومنین به خود می‌گذارد؛ و ما یعدهم‌الشیطن الا غرورا؛ اما فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع، مثل رفتاری که امروز آمریکا دارد و قدرت‌های استکباری همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید می‌کنند، از یک طرف تطمیع می‌کنند. تطمیع، فقط تطمیع شخصی نیست؛ تطمیع‌های کلی: «چنین می‌کنیم، چنان می‌کنیم»؛ بعد هم نمی‌کنند، دروغ می‌گویند؛ کار شیطان این است.» (امام خامنه‌ای 1393/4/16) آنچه در این مذاکرات بیش از یک دهه از طرف شیطان بزرگ و نوچه‌های آن دیده شده است غیر از این نبوده است. از یک طرف از گزینه‌های روی میز می‌گویند و از طرف دیگر اعلام می‌کنند جامعه جهانی با آغوش باز از تغییر رویکرد ایران استقبال می‌کند. اصلا سیاست چماق و هویج، سیاست شیطان است. حتی اکنون که زمان اندکی به پایان مذاکرات مانده است، ادبیات شیطان و نوچه‌های او تغییری نکرده است. از در باغ سبزی می‌گویند که قرار است در برابر دست کشیدن ایران از فعالیت هسته‌ای خود و یا قبول یک فناوری کاریکاتوری، به روی ایران باز شود و از وعده تشدید تحریم و یا گزینه روی میزی می‌گویند که در صورت عدم توافق در دستور کار قرار خواهد گرفت. ما را نه رعب و وحشتی از چماق دشمن است و نه امیدی و آرزویی به هویج او. ما به مصداق آیه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» خود را به سلاح معنوی و مادی مجهز نموده‌ایم. اگر شیطان و نوچه‌هایش برای تقابل با ما صف‌آرایی کنند ما بر عزم و ایمانمان بر درستی راهی که انتخاب کرده‌ایم افزوده خواهد شد و پایداری‌مان را افزایش خواهیم داد و در برابر هویج دشمن او را به خود وامی‌گذاریم که ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
فرزندان انقلاب این پیام را از ملت ایران اسلامی به عنوان برادران و هموطنان ایشان بشنوند که ما از زحماتی که متقبل شدید قدردانی و تشکر می‌نماییم و امیدواریم که اجرتان مضاعف باشد؛ اگر دشمن به طریق هدایت رهنمون نگردید، جهانیان، ایران اسلامی و شما را مقصر نخواهند شمرد و این غرب و آمریکا است که نتوانست که از فرصت‌ و نرمشی که ایران اسلامی انجام داد، بهره بگیرد.

  • ali akbari

این مطلب به عنوان سرمقاله کیهان 26 آبان 1393 منتشر گردید.

این حق مردم است که در یک هوای پاک و تمیز تنفس کنند. هوایی که بدون بنزن و گوگرد و سرب و ... و دیگر عوامل سرطان‌زا و آلوده و یا ریزگردهای مهاجم، نه باعث بیماری که باعث فرح و سلامت مردم گردد؛ چرا که «هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات» و نباید نفسی که فرو می‌رود مخل حیات باشد و مولد سرطان، به همین دلیل است که رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، این مهم را در اولویت امور خویش قرار داده و وقت و بی‌وقت از آلودگی بنزین پتروشیمی و سرطان‌زا بودن آن سخن می‌گوید و یک تنه در مقابل مستندات دیگر مراجع در انکار این ادعا ایستاده و اعلام می‌کند مشک آن است که ما بگوییم نه آن که خود ببوید و بر همین مبنا موضوع واردات بنزین بی‌کیفیت با عنوان یورو 4 را فراهم می‌سازد. در روزهایی که هوا پاک است، آفتابی می‌شود و توزیع این بنزین وارداتی را عامل پاکی هوا معرفی کرده و در روزهای غیرپاک، پشت ابرها مخفی شده و انگار نه انگار که رئیس سازمان محیط زیستی در این کشور وجود دارد.
فرهنگ مشابه هوایی است که در آن تنفس می‌کنیم و باید مراقب بود که این هوا آلوده نگردد و با عوامل آلودگی هوا مبارزه کرد. اگر همین رفتار برخی مسئولین دولتی در موضوع هوا و محیط‌زیست را به عرصه فرهنگ تعمیم دهیم مشاهده می‌شود ظاهرا مشکلی که در سازمان محیط‌زیست وجود دارد، در سازمان محیط‌زیست فرهنگی کشور نیز وجود دارد. برخی آقایان از دغدغه و نگرانی درخصوص فضای فرهنگی کشور سخن می‌رانند اما زمانی که به موارد و عوامل این آلودگی می‌رسیم، مواردی مشابه بنزین آلوده مطرح می‌گردد. اجازه دهید به برخی از این موارد اشاره کنیم:
بزرگ‌ترین تهاجم فرهنگی، حمله به شعار «ما می‌توانیم» است. نمونه‌هایی از اقدامات چند ساله کشورمان در عرصه علم و دانش و فناوری از قبیل دانش هسته‌ای، فضایی، نانو، پزشکی، دفاعی و... نشان داده که می‌توانیم خود را در عرصه برترین‌های این حوزه در جهان مطرح سازیم و به اذعان مجامع جهانی که برخی این آمار را بیشتر از آمارهای داخلی قبول دارند، رشد دانش در کشورمان بالاترین است. با این حال روحیه قجری و غرب‌زدگی در افکار و اظهارات برخی از مسئولین دولتی موج می‌زند. یکی از مسئولین اظهار می‌دارد ایرانی جماعت را چه به صنعت، ایرانی جماعت فقط در آبگوشت و قورمه‌سبزی تخصص دارد. مسئول دیگری از قدرت نظامی دشمن می‌گوید که با یک بمب، هستی ما را نابود سازد. برادر دیگری که به دلیل نامعلومی اخبار پیشرفت کشور را نشنیده سخن از دانش و تخصصی در علم پزشکی می‌گوید که شاید هشتاد سال دیگر به ایران وارد شود. حضرت امام خاطره‌ای از زبان آیت‌الله حائری نقل می‌فرمود که برای بالا بردن روشنایی چراغ لامپا باید یک فرد غربی این کار را می‌کرد و ایرانی را عاجز از این کار معرفی کرده بودند. حضرت امام در ادامه با کنایه به رزم‌آرا در مورد این که ایرانی جماعت را آفتابه‌ساز معرفی کرده بود، می‌فرماید: «ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور صنعتی را قادر بر تحققش نیستیم. ملت ما فقط لولهنگ می‌تواند بسازد. کار دیگر از او نمی‌آید. باور کرده بود این ملت بیچاره روی تبلیغاتی که قدرت‌های پیشرفته و بزرگی کرده بودند. تبلیغات داخلی که وابستگان به آن‌ قدرت‌ها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد؛ و ما باورمان آمده بود یا بسیاری از ما، که غرب یک نژاد برتر است... اعتقادمان این بود که اصلاً از ما کاری ساخته نیست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود مستشار لازم دارد. از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانی بیایند تا ارتش ما را بتوانند سر و سامان بدهند. ما راجع به صنایع اصلاً نباید صحبتش را بکنیم. ما یک ملت لولهنگ‌ساز هستیم. ما نسبت به صنایع اصلاً نباید صحبت بکنیم. این صنایع دربست به عهده اروپایی‌ها و آمریکایی‌هاست.» (صحیفه امام، ج 13، ص 533)
در موضوع فرهنگی دسته‌بندی خودی و غیر خودی به فراموشی سپرده می‌شود و دسته‌بندی هنرمند ارزشی و غیر ارزشی انکار می‌شود. خوب بود در همین ادعا نیز صداقت به خرج داده می‌شد زیرا در مرحله عمل ظاهراً برخی هنرمندان غیر ارزشی، مقبولیت و محبوبیت بیشتری در نزد برخی دولتمردان کنونی دارند و به بهانه جذب حداکثری و دفع حداقلی، سیاست حذف حداکثری و جذب حداقلی در دستور کار قرار گرفته است. البته در جذب حداقلی نیز بعید است که توفیقی حاصل شود. از دعوت از عناصر تملق‌گو و مدیحه‌سرای رژیم پهلوی به عنوان شاعران انقلاب، دفن خوانندگان معلوم‌الحال به عنوان هنرمند در قطعه هنرمندان به بهانه این که دارای خانواده فرهنگی بوده‌اند.ادعای واگذاری ممیزی به هنرمندان و جامعه و در عین حال مخالفت با اقدامات جوانان انقلابی و نوظهور در عرصه فرهنگ به بهانه توهین به فلان شخصیت سیاسی و یا تورق خاطراتی که ظاهراً کسی حق استناد به آن را ندارد. لغو همایش و اجلاس‌های ضد استکباری به بهانه‌های واهی و انکار مسئولیت خود در این اقدامات و همزمان پشتیبانی از برنامه‌هایی که تنها اسم و نامی از انقلاب و ایران دارند و در واقع توهین به ایران و ایرانی و سیاه‌نمایی اوضاع کشور و نظام اسلامی هستند. انتشار کتب افراد معلوم‌الحال، مصاحبت و هم‌نشینی با برخی از این نویسندگان غرب‌زده به گونه‌ای که حتی جرأت ندارند به ایشان بگویند لااقل آشغال سیگارشان را روی لباس ایشان نریزند و نهی از منکر «سیگار کشیدن» پیش‌کش. از انکار وجود دشمن تا مقابله با شعار استکبارستیزی که در گفتار و رفتار برخی از مسئولین و به ظاهر هنرمندان وجود دارد. حمله و تهاجم به اصل آسمانی امر به معروف و نهی از منکر به بهانه اقدامات مشکوک در اصفهان و عدم برخورد با رسانه‌های داخلی که خط این حرکت را به بیگانه دادند همان طور که در برخی امور دیگر نیز برخی رسانه‌های داخلی، تولیدکننده و یا بازنشر دهنده جنگ روانی دشمن شده‌اند. آقایانی که ادعای واگذاری مسئولیت به مردم را دارند حتی از برخی اسلاف خویش نیز تندروترند و به عنوان نماینده جامعه مطبوعاتی کشور، خود را انتخاب می‌نمایند تا شاهد اوج دموکراسی باشیم. در حالی که بالاترین فرهنگ در یک جامعه احترام به قانون است، توسط برخی مسئولین به صراحت در مقابل احکام و مراجع قانونی ایستادگی می‌شود. آقایان دغدغه خود را رفع فیلترینگ و افزایش پهنای باند می‌دانند و به صورت اخلاقی جامعه را دعوت به حفظ حریم‌ها می‌نمایند که تو را به خدا در این فضا از استفاده غیراخلاقی و یا تولید محتوای نامناسب خودداری فرمایید و خود را به غفلت می‌زنند که در این فضا، عموم مردم سالم رفتار می‌کنند و اقداماتی محدودساز از قبیل فیلترینگ برای حفظ سلامت این جامعه حداکثری و مقابله با اقدامات تبهکاران و مجرمان سایبری و یا سرقت اطلاعات شخصی افراد و نفوذ و گسترش فرهنگ منحط بیگانه است و اگر آقایان به جای تلاش برای رفع فیلترینگ، به حمایت از نخبگان سایبری کشور پرداخته بودند تاکنون مشکل مرتفع شده بود و شبکه اجتماعی داخلی و بومی در دسترس عموم افراد جامعه قرار گرفته بود.
به نظر می‌رسد دولت محترم باید نگاه دوباره‌ای به عرصه هوای فرهنگی که مردم مجبور به تنفس کردن آن هستند داشته باشد. باید با عوامل اصلی آلوده‌ساز این هوا مقابله کرد و در این میان به جای شعار دادن و یا آدرس‌های انحرافی و غیرحقیقی، باید با تلاش و همت مضاعف، مجاهدت نمود. نباید شرایط به گونه‌ای باشد که علی‌رغم تذکرات علنی به مسئولین فرهنگی کشور، همچنان شاهد راهبردهایی باشیم که دغدغه‌هایی غیر از رفع آلودگی از این فضا را دارند.

  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 25 آبان ماه 1393 منشر گردید.

«از آنجا که همه موضوعات به نوعی به هم گره خورده این کار را سخت‌تر می‌کند و اینکه ما تا سوم آذر بتوانیم به نتیجه برسیم، واقعا کار دشواری است، فرصت واقعا کم است، اما ناامید نیستیم» آنچه اشاره شد بخشی از سخنان آقای عراقچی در خصوص مذاکرات انجام شده در عمان است. ادعای اینکه فرصت کم است، ادعایی است که قابل تأمل و تعمق. اگر مسئله این بود که مذاکرات ایران و 5+1 در آبان‌ماه شروع شده و مقرر شده تا سوم آذرماه نتیجه نهایی حاصل شود، فرمایش جناب آقای عراقچی صحیح و بدون اشکال است. به هر حال نباید توقع داشت که در یک مدت کوتاه کمتر از یک ماه، بتوان به تفاهم رسید و سوء تفاهمات را برطرف نمود اما جناب آقای عراقچی از یک مسئله بدیهی و آشکار غفلت ورزیده‌اند، آیا واقعا زمان داده شده برای مذاکرات کم و اندک بوده است. آیا مذاکراتی که در دوره اصلاحات آغاز شد و تاکنون ادامه داشته، زمان کمی برای تفاهم و توافق بوده است؟ در مذاکرات دوره اصلاحات که منتج به تعلیق اقدامات هسته‌ای کشورمان گردید، طرف ایرانی اعلام می‌کرد قرار است در مذاکرات هسته‌ای حقوق هسته‌ای کشورمان تثبیت شود اما آنچه در نهایت نصیب ایران گردید عدم موافقت با در اختیار داشتن سانتریفیوژ حتی به تعداد کمتر از انگشتان دست بود. در دولت جدید نیز مسئولین سیاسی با طرح این مسئله که دولت قبلی در مذاکرات به بیانیه خوانی و شعاردهی می‌پرداخت و اصول مذاکره را بلد نبود و همین موضوع باعث تقابل ایران با جامعه جهانی و انزوای سیاسی! کشورمان شده ادعا نمود که می‌تواند با استفاده از یک دیپلماسی ظریف و مذاکره با کدخدا، مشکلات را در بازه زمانی صد روزه حل و فصل نماید. این ادعا در عمل و علی‌رغم تقدیم امتیازات فراوان در سینی طلایی به دشمن، تنها چیزی که عاید نمود توهین و تهدید بیشتر از سوی طرف غربی بود و کار به جایی رسید که شروران و خبیثان عالم به ملت آزاده و سرافراز ایران القابی را نسبت دادند که شایسته خود و اجدادشان بود. اکنون بیش از یک سال از این ادعا می‌گذرد و فرصت رو به اتمام است و ما تنها بر سر خانه اول نیستیم بلکه عقب‌تر از جایی هستیم که شروع کردیم، منابع و ذخیره سوخت بیست درصد را نابود کردیم، اقدامات خود را تعلیق نمودیم و... اما نه تنها هیچ تحریمی فرو نریخت بلکه به تحریم‌ها افزوده شد.
اما به راستی مشکل از کجا نشأت می‌گیرد و چرا امکان توافق و رسیدن به راه‌حل فراهم نمی‌شود؟ چرا اعلام نظر بازرسان آژانس که وقت و بی‌وقت از اماکن هسته‌ای و بعضا غیرهسته‌ای کشور بازدید می‌کنند و هر بار نیز اعلام می‌کنند ایران انحرافی نداشته است، نتوانسته آمریکا را قانع کند که برنامه صلح‌آمیز ایران را به رسمیت بشناسد؟ آیا به راستی آمریکا به عنوان تنها کشور دارای سابقه استفاده از سلاح‌اتمی، نگران صلح و امنیت جهانی است؟ آمریکایی که با ایجاد و پشتیبانی گروه‌هایی چون القاعده و داعش چشم بر روی جنایات این گروهک‌ها بسته، نگران حقوق‌بشر است؟ قاتلان 290 مسافر بی‌گناه هواپیمای مسافربری ایران، از انسانیت و شرافت چه بویی برده‌اند که از آن دم زنند؟ مشکل آمریکا  برای پذیرش ایران هسته‌ای ریشه در تبعیت و نوکری از رژیم غاصب صهیونیستی دارد. نشانه بارز آن نیز این است که علی‌رغم اعلام مسئولین سیاسی دولت و به ویژه جناب آقای ظریف مبنی بر محرمانه بودن مذاکرات برای عموم مردم و حتی جامعه نخبگان کشور و عدم طرح این مباحث حتی به قیمت استیضاح، مسئولین سیاسی آمریکایی قبل و بعد از مذاکرات مستقیم به سرزمین‌های اشغالی می‌روند و یا به صورت تلفنی گزارش دقیق مباحث هسته‌ای را به اطلاع سران کودک‌کش این رژیم جعلی می‌رسانند. مشکل این است که آمریکا بین ایران و رژیم صهیونیستی، نه اجازه دارد و نه می‌تواند جانب ایران را بگیرد. اصولا سران آمریکا توسط دست‌های پشت پرده و کارتل‌های صهیونیستی انتخاب می‌شوند و کوچک‌ترین کوتاهی در انجام اوامر صادره از سوی این مراکز، به معنای پایان زندگی سیاسی و حتی حیات مادی این سیاستمداران است.
باید به جناب آقای عراقچی متذکر شد که نه تنها فرصت برای توافق کم نبوده بلکه بسیار بیشتر از آنچه لازم بود فرصت داده شده است و مشکل از طرف مقابل است که صلاحیت و شایستگی استفاده از این نرمش و انعطاف ایران اسلامی را ندارد. «خوبی که از حد بگذر ابله گمان بد کند.» آمریکا تصور می‌کند که تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده ایران را بر سر میز مذاکره نشانده است این در حالی است که این مذاکرات و اجازه نظام به دولت برای پیگیری و انجام توافقات تنها برای اتمام حجت برای افکار عمومی داخلی و بین‌الملل است و ایران اسلامی پس از پایان مذاکرات در صورتی که آمریکا به صراط مستقیم رهنمون نگردد، مسیر خود را بی هیچ ترس و واهمه‌ای به پیش خواهد بود. اگر از منظر سیاسی بنگریم این به نفع اوباما و آمریکا است که به صورت رسمی خواسته‌های ایران اسلامی را بپذیرند در غیر این صورت نه در سطح بین‌الملل که حتی در خود آمریکا نیز باید زندگی سیاسی آقای اوباما و دولت او را خاتمه یافته تلقی کرد.

  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان چهارشنبه  7 آبان ماه 1393 منتشر گردید.

این اصل که اسلام هیچ‌گاه آغازکننده جنگ نبوده غیرقابل انکار است و این اصل که برای پرهیز از خونریزی و جنگ تا آخرین لحظه سعی در توجیه و ارشاد و مذاکره دارد، ایضاً. اما زمانی که نیاز به قاطعیت و شمشیر باشد نیز قاطع‌تر از اسلام نخواهیم یافت. تاریخ اسلام نمونه‌های فراوانی برای اثبات این مدعا را ارائه می‌نماید. برای اثبات ضرورت مذاکره و اتمام حجت با طرف مقابل، نیازی به خدشه در شعار عاشورا و قیام کربلا نیست چرا که اصولا قیام حضرت اباعبدالله‌الحسین به فرموده آن حضرت برای هیچ چیز غیر از امر به معروف و نهی از منکر نبوده است. همان اصلی که این چند روزه برخی  با جیغ بنفش و برخی با اسیدپاشی به دنبال به فراموشی کشاندن آن هستند. این اصل الهی و آسمانی آن قدر اهمیت دارد که سید جوانان اهل بهشت، خود و بهترین انسان‌های عصر و روزگار خود را فدای احیای آن نمود. البته ممکن است رئیس‌جمهور محترم از تمامی درس‌ها و عبرت‌هایی که می‌توان از واقعه عظیم عاشورا اخذ کرد، اصل مذاکره را استنتاج فرموده و از این بابت اجتهادی کرده باشند که هر چند شاذ است لیکن ایشان برای این اجتهاد خود، دلایل و مستنداتی ارائه فرمایند. آنچه که شایسته است رئیس‌جمهور محترم به آن پاسخ دهند این است که اگر قرار بود ظالمانی چون معاویه، یزید و امثالهم با مذاکره و گفت‌وگو به راه بیایند که اصولا امیر‌المومنین علی علیه‌السلام دچار آن حوادث نمی‌گردید تا بخواهد نوبت به امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام برسد. حتی بالاتر از آن باید فقط در قرآن مجید «وجادلهم بالتی هی احسن» ذکر می‌شد و آیات جهاد و قتال و... از قرآن حذف می‌گردید. آیاتی از قبیل «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا» و آیه شریفه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» و... چگونه تفسیر خواهند شد؟ چه نیازی به جنگ‌های بدر و احد و... آیا ما ادعا داریم که از پیامبری که لاینطق عن‌الهوی بودند، بر مذاکره و اصول آن مسلط‌تر هستیم و بهتر مذاکره می‌کنیم؟ مشکل در مذاکره کردن یا نکردن نیست؛ بلکه مسئله این است که همواره ظالمان و زورگویانی وجود دارند که جز زبان زور و قدرت را نمی‌فهمند؛ افراد شغال‌صفتی که به محض این که احساس ضعفی در فردی بنمایند برای دریدن او لحظه‌ای درنگ نخواهند کرد. برابر این افراد باید چون شیر ایستاد و غرش کرد و نعره کشید و اگر لازم شد ضربتی نیز حواله نمود تا حساب کار دستشان بیاید. به نظر می رسد بار دیگر مباحثی که در دوره اصلاحات با عنوان اسلام دین محبت است و با این گفتار، بغض و کینه نسبت به اعدا و دشمنان به کنار زده می‌شد، در حال تکرار است. این بار در گفتمان اعتدال بر مذاکره و گفتمان تاکید می‌شود و مبارزه و استقامت، به حاشیه رانده می‌شود. سؤال دیگر این که اصل مذاکره و اتمام حجت تا کجا و چه زمانی ادامه می‌یابد و اگر طرف مذاکره به اصول مذاکره پایبند نبود، چه کار باید کرد. آیا باید برای باقی ماندن طرف مقابل بر سر میز مذاکره، خواهش و التماس کرد؟
در تقابل سپاه اسلام با اصحاب فتنه جمل، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اصحاب فرمودند کدام یک از شما این قرآن را می‌برد و پیش از شروع جنگ بر آنها عرضه می‌کند؟ جوانی از آن میان عرض کرد: من حاضرم. پس آن جوان قرآن را بر روی دست گرفت و در میان دو صف ایستاد و گفت: خدا را! خدا را! میان ما و شما کتاب خدا [حاکم] باشد، آنها دست آن جوان را قطع کردند، قرآن را به دست دیگر گرفت دست دیگرش را هم قطع کردند، قرآن را به دندان گرفت، اما لشکر جمل آن سپاهی امیرالمؤمنین را به شهادت رساندند. پس از این واقعه حضرت امیر علیه‌السلام اجازه حمله را صادر فرمودند. اگر مبنا بر تداوم مذاکره بود، حضرت باید می‌فرمودند که باز هم به مذاکره ادامه می‌دهیم و بازهم و بازهم و معلوم نبود حد یقف این مذاکرات تا چه زمانی ادامه پیدا می‌کرد.
در واقعه کربلا نیز امام حسین علیه‌السلام نه تنها در شب عاشورا بلکه در ایام دیگر و حتی در گودال قتلگاه سعی در هدایت سپاهیان دشمن داشت اما آیا این تلاش برای هدایت دشمن، به معنای دست کشیدن از مقاومت و ایستادگی بوده است؟ آیا دشمنی که به سمت حضرت سنگ و تیر و نیزه پرتاب می‌کرد، امام جواب او را با دسته گل و سلام و صلوات می‌داد یا این که امام نیز دست به قبضه شمشیر می‌برد؟
با توجه به این مقدمه باید به این سؤال پاسخ داد اتمام حجت و مذاکره توسط ایران با 1+5 تا کجا باید ادامه دهد و چرا هیچ‌گاه نباید از طرف غربی خواست که حسن‌نیت خود را ثابت نماید؟ علی‌رغم امتیازات گسترده‌ای که در مذاکرات و توافق اولیه به طرف مقابل داده شد، مشاهده می‌کنیم که نه تنها خباثت و دشمنی دشمن کاهش نیافت، بلکه طرف مقابل با مشاهده رفتار مذاکره‌کنندگان کشورمان، گستاخ‌تر از پیش به تشدید تحریم‌ها و توهین مستقیم به ایرانیان پرداخت. البته این تنها نمونه تجربه رفتار دشمن در مذاکرات نبوده است. در دوره اصلاحات نیز مذاکره و اتمام حجت و نشان دادن حسن‌نیت ایران به دشمن، کار را به جایی رساند که آن فرد خبیث انگلیسی صراحتاً اظهار داشت از درون سرویس بهداشتی، پاسخ طرف ایرانی را داده است و نهایتاً نیز حتی با وجود تعلیق تمام مراکز و اقدامات، دشمن به دنبال تعطیل کردن تدریس رشته‌های علوم پایه به خصوص فیزیک در دانشگاه‌های کشور بود. در این سال‌ها، دشمن نامید از موفقیت در جلوگیری از پیشرفت هسته‌ای کشورمان، حتی فراتر از اقدامات نرم و روانی و یا تحریم‌های غیرقانونی، دست به ترور و حذف فیزیکی دانشمندان هسته‌ای کشورمان زده است. دانشمندانی که تنها جرم آنها تلاش برای پیشرفت کشور و یا تولید سوخت بیست درصد به منظور تولید دارو و جلوگیری از مرگ بیماران صعب‌العلاج کشورمان بوده است. ایران باید برای اثبات حسن‌نیت خود چه می‌کرده که تاکنون انجام نداده است؟ حد یقفی که طرف غربی برای اثبات حسن‌نیت ایران در مذاکرات در نظر دارد کجاست؟ آیا غیر از برداشتن پیچ‌ومهره‌های تاسیسات هسته‌ای کشورمان و یا به عبارتی تعطیل کردن پیشرفت علمی کشورمان حد یقفی وجود دارد؟ آیا غیر از این است که آنها به مصداق آیه شریفه «ولن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» تا زمان نوکری و تبعیت محض ما از ایشان، به این خواسته‌های غیرقانونی خود ادامه خواهند داد؟ اکنون اگر قرار بر اعتمادسازی نیز باشد نوبت طرف غربی است که این اصل را در دستور کار خویش قرار دهد.
بهترین راهکاری که می‌توان به‌عنوان یک پیشنهاد به طرف غربی ارائه کرد این است که اگر طرف مقابل در این مدت باقی مانده به خواست ایران تمکین کرد که می‌توان مذاکرات را با یک توافق مناسب خاتمه داد لیکن اگر چنین توافقی امضا نشد، این آمریکا است که باعث شکست مذاکرات شده است و ایران اسلامی دلیلی برای ادامه مذاکره نخواهد داشت. ایران اسلامی به وضعیت قبلی بازخواهد گشت و متناسب با اقدامات اعتمادساز طرف غربی از قبیل احترام به حقوق حقه ایران و برداشتن تحریم‌ها و...  شاید در برخی از فرآیندها و اقدامات خود قدری نرمش به خرج دهد.

  • ali akbari
این مطلب در روزنامه کیهان 26 مهرماه 1393 منتشر گردید.
نظام وهابی‌مسلک عربستان از همان بدو پیدایش که با دسیسه روباه پیر بر سر کار آمد نشان داده که به‌عنوان یکی از نوکران و مواجب‌بگیران نظام سلطه هر جا که لازم باشد برای دم تکان دادن برای صاحبان خویش آماده و حاضر است. از تخریب بقاع متبرکه در سرزمین وحی تا هتک‌حرمت حرم امن الهی. از پرورش مفتی‌هایی که فتاوای ایشان جز بدعت در دین و یا به تمسخر کشاندن دین اسلام چیزی دربر ندارد تا پرورش و صادرات تروریست‌هایی که جنود شیطان هستند و برهم زننده امنیت و آرامش منطقه و جهان. امام امت در پیام تاریخی خود فرموده بودند:‌«مسلمانان نمی‌دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و «خادم‌الحرمین» به اسرائیل اطمینان می‌دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی‌بریم.» اگر در آن زمان مخالفت عربستان با ایران اسلامی توسط ایادی نظام سلطه به دعوای تشیع و تسنن تعبیر می‌شد اما اینک عربستان صراحتاً اعلام می‌کند که حاضر است هزینه جنگ و حتی دستمزد رژیم صهیونیستی برای نابودی جنبش مقاومت فلسطین که از اهل تسنن هستند را پرداخت نماید و این هماهنگی با سگ هار آمریکا در منطقه به‌گونه‌ای است که سردمداران نجس این رژیم غاصب اعلام می‌کنند هیچ زمانی تا این حد با ایشان هماهنگ نبوده‌اند و اینجا جایی است که حنای این رژیم خائن‌الحرمین مبنی بر نگرانی بر مسلمانان و اهل تسنن، رنگی ندارد. البته این تنها خیانت رژیم وهابی نبوده و نخواهد بود و تا زمان سرنگونی این رژیم باید منتظر چنین اقداماتی از سوی حکومت آل سعود بود.
آخرین اقدام نظام وهابی‌مسلک سعودی در عصری که دنیا محتاج و نیازمند انرژی است، چوب حراج زدن به این ثروت خدادادی است. عربستان به تاراج این سرمایه همت گماشته است و به امر نظام سلطه و به منظور تحت فشار قرار دادن مخالفان آمریکا تلاش می‌نماید قیمت نفت را به نحو بی‌سابقه‌ای پایین آورد. این امر قطعاً برای کشورهایی که در بودجه خود، نفت را بشکه‌ای بیش از صد دلار محاسبه نموده‌اند مشکلات فراوانی را ایجاد خواهد کرد و به خصوص روسیه که در حال حاضر در موضوع اوکراین، سوریه و... با غرب درگیر است بیشترین چالش را در این معرکه خواهد داشت.
ایران نیز از کاهش قیمت نفت متضرر خواهد شد اما در این وانفسا موضع‌گیری برخی از مسئولین جمهوری اسلامی شگفت‌آور است. برخی از مسئولین اظهار داشته‌اند که قیمت نفت ایران همواره با قیمت نفت عربستان مشخص می‌شده و اکنون ایران برای از دست ندادن بازار مجبور است که قیمت نفت را کاهش دهد؛ یعنی خواسته یا ناخواسته در این جنگ قیمت نفت، ایران طرف غرب را گرفته است و به جای تلاش برای جلوگیری از کاهش قیمت نفت، منفعلانه با کاستن از قیمت نفت خود، علاوه بر از دست دادن درآمدهای خود، روسیه را نیز در فشار مضاعف قرار می‌دهد. البته این سناریو خوش‌بینانه است و اگر با دید منفی بر این موضوع نگریسته شود تعابیر نامیمونی را می‌توان برشمرد. در موضوع تحریم گازی اروپا توسط روسیه، برخی از مسئولین ایران اعلام کردند که حاضرند جای روسیه را در بازار انرژی اروپا پر کنند. در واردات بنزین، تولید داخلی را سرطان‌زا معرفی نمودند و در مقابل بنزین بی‌کیفیت خارجی را با عنوان یورو4 معرفی کردند و... این موارد می‌تواند باعث تردید در خصوص راهبردهای این وزارتخانه در بخش نفت وگاز شود. در موضوع کاهش قیمت نفت نیز حداقل کار، می‌تواند درخواست تشکیل جلسه اضطراری اوپک باشد. امری که ظاهراً در دستور کار قرار ندارد.
در خصوص تلاش اخیر عربستان باید اعلام کرد پایین آوردن قیمت جهانی نفت بخش دیگری از سناریو غرب برای مقابله با مخالفان است و متاسفانه بی‌توجهی مسئولان قبلی و کنونی به هشدارهای رهبر معظم انقلاب و عدم پیش‌بینی اقدامات در این خصوص باعث شده که در این موضوع، متضرر شویم. رهبر معظم انقلاب در تاریخ 20 اسفند 1392 و در دیدار جمعی از مسئولان دستگاه‌های مختلف، فعالان اقتصادی و مدیران مراکز علمی و رسانه‌ای و نظارتی فرمودند:‌«یک عامل برای تاثیرگذاری بر روی اقتصادها همین تکانه‌های گوناگون اقتصادی دنیا است که سرریز می‌شود به کشورها،... یک عامل هم تکانه‌های تخاصمی است؛ مثل تحریم‌ها و امثال تحریم‌ها. فرض بفرمایید که در مراکز تصمیم‌گیری، تصمیم‌گیری بشود روی قیمت نفت، یک وقت قیمت نفت را من‌باب مثال بیاورند به شش دلار، کما اینکه برای ما اتفاق افتاد؛ خیلی از اینها عادی نیست؛ اینها کارهای پیش‌بینی شده و مؤثر و به دنبال تصمیم‌گیری‌های مشخصی است که از مراکزی دنبال می‌شود؛ بنابراین مؤلفه دوم، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا است؛ به همین شرحی که عرض شد.» با توجه به طیف مخاطبان که مسئولین و نیز نخبگان را شامل می‌شد این توقع متصور بود که مجموعه‌های مرتبط با این مسئله اقدامات مقتضی برای مواجهه با این معضل را پیش‌بینی نمایند لیکن اقدامات و اظهارات مسئولان نشان می‌دهد که غفلت‌زدگی و اعتماد به دشمن باعث شده که تدبیر مناسبی در این خصوص اتخاذ نگردد.
اگر برخی از دوستان با اشاره به آمارها از رشد صادرات نفتی سخن می‌گویند، حجم وسیع واردات بعضاً بی‌خاصیت و تجملی و نیز غیرضرور و همین طور کاهش درآمد نفتی با توجه به قیمت کنونی که در ماه‌های آتی باعث بروز مشکلات بیشتری برای کشور خواهد شد، هشداری است که باید برای آن تدبیری راهگشا اتخاذ نمود.
البته اقدام عربستان نیز نوعی خودزنی و حکایت بازرگانی است که به علت حسادت به شریک خود، به غلام خویش دستور داد که او را بر پشت‌بام شریک سر ببرد تا همگان شریک او را به خاطر قتل وی گردن زنند، غافل از اینکه این حسادت جز بر باد دادن سرمایه، بی‌آبرویی و نابودی، حاصلی را در پی نداشت. عربستان در موضوع یمن و بحرین دو حیاط خلوت خویش را از دست داده و یا در آستانه خطر می‌بیند. جنبش حوثی‌ها در یمن با پشتوانه ملی توانست قدرت خود را به رخ بکشاند و نظام دست‌نشانده و گوش به فرمان را سرنگون کند. حاکمان یمن با حمایت و دخالت مستقیم و نظامی عربستان بسیاری از مردم یمن را به بهانه رافضی بودن و یا تلاش جهت کودتا و... به خاک و خون کشیده‌اند و بسیاری از مردم یمن همچنان از سرنوشت فرزندان خود بی‌اطلاع هستند. جوانانی که در زندان‌های مخفی و یا گورهای دسته‌جمعی آرمیده‌اند و اکنون عربستان باید پاسخگوی این جنایات باشد. در بحرین نیز علی‌رغم هزینه‌های فراوان، دولت غاصب و دیکتاتور نتوانسته اعتراضات مردمی را سرکوب نماید. آنانی که با توهم هلال شیعی به دنبال اختلاف‌افکنی بین مسلمانان بودند اکنون خود را در محاصره جریانات طرفدار ایران اسلامی می‌بینند.
امیدواریم که برخی از مسئولین کشورمان نیز این عمق راهبردی جمهوری اسلامی را ببینند و به جای اعتماد به دشمن و لبخند به شیطان، پاسخ یاوه‌گویی‌های سیاستمداران خبیث انگلیس و آمریکا و نوکران آنها را بدهند. این امر جز با ایمان به سنت‌های الهی و اعتماد و تکیه به ظرفیت درونی نظام میسر و محقق نخواهد شد و کوتاهی و بی‌توجهی به نگاهداشت این عمق راهبردی، جبران‌ناپذیر خواهد بود.
  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 16 مهرماه 1393 منتشر شده است

کشتی‌گیری که برای کسب پیروزی نهایی، قدری نرمش و انعطاف به خرج می‌دهد، در حالت نرمش، امتیازی کسب نخواهد کرد بلکه امتیاز را زمانی می‌گیرد که با چرخش راهبرد و نمایش اقتدار و قدرت خود، حریف مغرور خود را که دل به پیروزی خوش کرده بود، مات و مبهوت می‌نماید.
اگر نگاهی به مذاکرات هسته‌ای کشورمان با 5+1 داشته باشیم خواهیم دید در توافق اولیه، امتیازات نقدی داده و امتیازات نسیه‌ای گرفته شد. آنانی که رفع مشکل را در برقراری ارتباط با کدخدا می‌دانستند دیدند هر چقدر هم که انعطاف به خرج داده شد. سرسختی حریف نیز در مقابل افزون گشت و از اعطای القاب و عناوین به سرکردگان حریف نیز چیزی جز اهانت و توهین نشنیدیم. گروهی که ادعا می‌کرد می‌توان به جای اینکه در مذاکرات بیانیه سیاسی و تبلیغاتی خواند! با هنر دیپلماسی و راهبرد برد- برد در بازه زمانی صد روزه به توافق رسید پس از گذشت شش‌ماه به نتیجه نرسید و دولتمردان چاره را در تمدید مذاکرات دیدند تا شاید در این تمدید مهلت، بتوانند به توافق برسند. متأسفانه به نظر می‌رسد افرادی در داخل تمایل داشته باشند این مذاکرات به همین شکل ادامه داشته باشد و راهبرد «مذاکره برای مذاکره» همچنان در دستور کار قرار داشته باشد. این موضوعی است که بر روی آن مانور داده می‌شد و بیان مطالبی با عنوان تحلیل، یادداشت، تفسیر توافق ژنو و... تحت این عنوان که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد می‌توان آن را مجددا تمدید کرد، نشان از این داشت که این علاقه‌مندی، به دنبال زمینه‌سازی برای اجرا است. موضوعی که نظام اسلامی به هیچ عنوان آن را نمی‌پذیرد. سخنان رئیس‌جمهور محترم در مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر کوتاه بودن مدت باقی مانده برای رسیدن  به توافق نهایی و نیز پاسخ مسئولین سیاسی کشورمان در مصاحبه‌ها و مذاکرات به سوالات مطروحه در این خصوص، نشان می‌دهد که قطعا سناریوی تمدید مذاکرات در صورت عدم وصول توافق نهایی، اجرایی نخواهد شد و ایران اسلامی اعتقاد دارد چنانچه از طرف مقابل اراده‌ای برای وصول به توافق وجود داشته باشد، زمان صرف شده تاکنون و باقی مانده، برای این امر کافی است و اگر هم طرف مقابل تمایلی به توافق نداشته باشد، معطل کردن و مذاکرات آتی، بی‌ثمر و بی فایده خواهد بود و هیچ عاقلی کار عبث و بی‌فایده نمی‌کند.
 پس از اعلام رسمی راهبرد ایران اسلامی مبنی بر عدم تمدید مذاکرات، سناریوی «توافق به هر قیمت» توسط برخی افراد و جریانات مطرح شده است و برای تأمین این هدف اقدامات موازی از قبیل کمپین‌های عمومی و تفسیرهای جهت‌دار و... در حال انجام است و جریاناتی که اعتقاد داشتند در موضوع هسته‌ای تنها دانشمندان و  متخصصان این امر صلاحیت اظهارنظر دارند، دست به دامن هنرمندان نیز شده‌اند تا کمکی به تثبیت این راهبرد داشته باشند؛ غافل از این که حتی در میان هنرمندان نیز هر کس اندکی شرافت و عرق ملی داشته باشد قطعا چنین راهبردی را امضا نخواهد کرد.
در مورد این سناریو نیز باید بیان داشت نظام اسلامی، خطوط قرمز خود را به صراحت بیان داشته است و با چنین حرکات نابخردانه‌ای، خطوط قرمز نظام تغییر نخواهد کرد. اگر مذاکره‌کنندگان کشورمان در مدت باقی مانده توانستند شیطان بزرگ و افراد خبیثی چون سیاستمداران روباه پیر را مجبور به امضا توافقی که خطوط قرمز نظام در آن به صراحت ذکر شده باشد، نمایند؛ فبهاالمراد! و اگر چنین امری اتفاق نیفتد که به نظر نیز نخواهد افتاد باید منتظر بود و به اقدامات ایران پس از پایان نرمش و انعطافی که به خرج داده توجه نمود.
البته در حال حاضر نیز محاسن این راهبرد نظام اسلامی خود را نمایان ساخته است.
اگر تا قبل از این مذاکرات، برخی داخلی‌ها مشکل را در عدم ارتباط با شیطان بزرگ می‌دانستند، اکنون به پوچ و بی‌اثر بودن این راهبرد پی برده‌اند و مدافعان این راهبرد در اقل‌ترین تعداد خود هستند و باور این که تنها استقامت و مقاومت درونی است که می‌تواند باعث پیروزی و برتری بر دشمن و رفع مشکلات گردد به یک باور ملی تبدیل شده است.
عبارت «همه گزینه‌ها روی میز است» اکنون به یک فکاهی برای ایرانیان تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی به عنوان سگ هار آمریکا در منطقه در یک جنگ پنجاه روزه با تحمل تلفات سنگین مادی و معنوی، با شکست مفتضحانه مجبور به عقب‌نشینی گردید و اکنون این گروه‌های مقاومت هستند که از روی میز بودن همه گزینه‌ها سخن می‌گویند. آمریکا نیز وضعیت بهتری ندارد. موضوع داعش نشان داد که آمریکا و غرب در ائتلاف‌سازی علیه ایران ناتوان هستند. آمریکا در تقابل با گروهک داعش که خود آن را به بار نشانده و یک گروهک تروریستی است، حتی نتوانست متحدین تاریخی خود را همراه سازد و تنها برخی دولت‌های خاص و برخی نوکران و مرتجعین منطقه‌ای آمریکا در این ائتلاف شرکت نمودند.
درخصوص تشدید تحریم‌ها و در موضوع تحریم روسیه، غرب نشان داد تنها انجام برخی رفتارهای نمایشی را تحمل می‌کند و زمانی که روسیه برخی تحریم‌های مقابله‌ای را اعلام کرد این حرکات نمایشی نیز رنگ باخت و اقتصاد خراب غرب اجازه اقدامات گسترده را برای تحریم دیگران نخواهد داد ضمن این که آمریکایی‌ها به صراحت اعلام کرده بودند که اگر اقدامات تحریمی علیه ایران را بیشتر و گسترده‌تر می‌کردند، نه تنها  موفق به این کار نمی‌شدند بلکه دیوار تحریم‌ها فرو می‌ریخت.
به نظر می‌رسد نظام سلطه یک سناریوی باخت-باخت را در مقابل خود می‌بیند. اگر در مهلت باقی مانده و در مذاکرات آتی، به خواسته‌های ایران تن دهد، مجبور به قبول ایران هسته‌ای و لغو تمام تحریم‌ها خواهد بود و اگر در مذاکرات به خواسته ایران تن ندهد، مجبور است  به ادعاها و بلوف‌هایی که قبلا مطرح کرده است جامه عمل بپوشاند. ادعاهایی که در قد و قامت آمریکا و اذناب او نخواهد بود. بلوف‌هایی که در جریان تحولات سوریه، عراق، لبنان و ... بطلان آن برای همه آشکار شده است و در هر حال این ایران اسلامی است که بار دیگر ثابت خواهد کرد آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و اگر قرار به گرفتن امتیاز است این امتیازگیری نه در تسلیم بلکه تنها در مقاومت و استقامت حاصل خواهد شد.

  • ali akbari

این مطلب در صفحه 10 روزنامه کیهان 29 مردادماه 1393 منتشر شده است .

زمان زیادی از دعوای برخی آقایان و سیاسیون در دولت قبل درخصوص دو واژه «وکیل‌الدوله» و «وکیل‌المله» نمی‌گذرد. در آن مقطع، برخی با اشاره به حمایت برخی وکلای مجلس از دولت، این اقدام را یک حرکت پوپولیستی و برای به دست آوردن آرا مردم در انتخابات‌های آتی و نیز استفاده از رانت‌های دولتی برای آبادی حوزه و شهر یا استان و یا سوءاستفاده شخصی برشمرده و به تقبیح این حرکت می‌پرداختند و در مقابل، آن دسته از نمایندگانی را که هر روز و به هر بهانه‌ای به تشدید  اختلاف بین  دولت و مجلس دامن می‌زدند افرادی شجاع و شیردل و وکیل‌المله معرفی می‌کردند که صراحت و جسارت طلب حقوق مردم از دولتمردان را داشتند. این دسته‌بندی به گونه‌ای ادامه یافت که عبارت «وکیل‌الدوله» به یک فحش سیاسی مبدل گردید.
با تغییر دولت، این دسته‌بندی به کلی تغییر کرد. به ناگاه شاهد رونمایی و بازخوانی عباراتی از رئیس‌جمهور محترم و دیگر سیاسیون در مدح حمایت مجلسیان از دولت و لزوم همکاری این دو نهاد برای پیشبرد اهداف بودیم. وکیل‌الدوله بودن به یک وظیفه مقدس تبدیل شد و افرادی که در سخن و رفتار، اقدامات دولت را تایید می‌کردند، افرادی معتدل و با تدبیر معرفی شده و نمایندگان مخالف با برخی حرکت‌های اشتباه دولت، افرادی افراطی و سرخورده و شکست‌ خورده انتخابات و... معرفی می‌شدند.
این دسته‌بندی خودساخته و بی‌منطق به قدری دارای اشکال است که نیازی به توضیح ندارد. وکلای مجلس همانند دولتمردان با توجه به سوگندی که به جای می‌آورند باید مدافع حق و حقیقت و حقوق ملت باشند. اگر دولتی در جهت اهداف و سیاست‌های کلی نظام و حمایت از حقوق ملت گام برمی‌دارد باید از او حمایت کرد و اگر به بیراهه می‌رود باید از اقدام او ممانعت به عمل آورد. این ممانعت برخی اوقات با تذکر، نصیحت، نامه‌نگاری محرمانه و... و گاهی اوقات با استیضاح میسر خواهد شد.
موضوع استیضاح وزیر محترم علوم نمونه دیگری برای تعیین محک اعتدال و قانون‌گرایی برخی افراد و جریانات سیاسی است. علی‌رغم تلاش وافر مجلس و نمایندگانی که اکنون به عنوان استیضاح‌کنندگان نام ایشان اعلام شده برای ممانعت از استیضاح و استفاده از دیگر راهکارها برای تصحیح حرکت خطرناک و نامناسبی که در این وزارتخانه شروع شده و نتایج منفی آن محرز و مشخص شده است، جناب آقای فرجی‌دانا توجهی به این تذکرات و خواسته‌های منطقی نداشت و به همین دلیل مجلس مجبور به استیضاح ایشان گردید. این استیضاح نتایج دیگری نیز به همراه داشت. جریانی که لزوم بررسی عدم کفایت رئیس‌جمهور دولت گذشته را توسط مجلس طلب می‌کرد و آن را از حقوق قانونی مجلس می‌دانست؛ اینک نه تنها استیضاح بلکه سوال کردن را نیز برنمی‌تابد و برای منحرف کردن افکارعمومی از مسایل و مواردی که منجر به استیضاح وزیر علوم گردید با انتشار اخبار کذب و دروغ و... این استیضاح را سیاسی‌ کاری افراطیون مجلس برای به دست آوردن مجدد قدرت معرفی می‌کند.
مجلس در همراهی با دولت کنونی اقدامات موثر و مفیدی انجام داده است. دوری از علنی کردن برخی  اختلاف‌های سیاسی، رای اعتماد به قاطبه نفرات پیشنهادی رئیس‌جمهور محترم برای تصدی وزارتخانه‌ها، زمینه‌سازی برای ایجاد آرامش  روانی در جامعه و ... برخی از اقدامات مجلس بوده است. مجلس تلاش کرده تذکر و اخطار به دولت را به موارد خاص و مهم و غیرقابل اغماض محدود سازد. متأسفانه اکنون از دولت پیام‌هایی صادر می‌شود که نشان می‌دهد بخش‌هایی از دولت محترم فارغ‌ از نظر مجلسیان، به برخی راهبردهای اشتباه خود اعتقاد راسخ دارند و حتی اگر اشخاص مسئول جابجا شوند، سیاست اجرایی‌شان تغییر نخواهد کرد. از دولتمردان محترم انتظار می‌رود به رای و نظر نمایندگان مجلس احترام بگذارند. نباید پیام‌هایی مخابره شود که دولت به کارت‌های زرد و قرمز مجلس توجهی ندارد و مسیر خود را پیش می‌برد بدون آن که در آن تغییر ایجاد کند. تداوم این رفتار و حرکت دولت باعث تشدید اختلاف بین این دو نهاد خواهد شد. اختلافی که برای هر کس نفع داشته باشد، برای مردم و نظام هیچ سودی نخواهد داشت. ظاهرا برخی از دولتمردان معتقدند مجلسی در رأس امور است که مطابق خواست ایشان رفتار نماید و اگر مجلس به تشخیص خود برای صیانت از حقوق ملت عمل نماید، نه تنها در رأس امور نیست بلکه باید به شدیدترین شکل آماج حملات گردد.

  • ali akbari

این مطلب با عنوان " آمریکا در عراق چه می خواهد ؟" در روزنامه کیهان 23 مرداد ماه 1393 منتشر شده است.

همزمان با حضور تروریست‌های تکفیری در سوریه و عراق، نظام سلطه و به خصوص رژیم ایالات متحده آمریکا با نادیده انگاشتن جنایات این گروه‌ها و پرهیز از تروریست نامیدن آنها، از الفاظی چون مخالفان، انقلابیون و... برای نام بردن از این گروه‌ها استفاده نموده و یکی از مهم‌ترین مسایلی که مطرح می‌ساختند این دروغ بزرگ بود که این گروه‌ها، مسلمانان اهل سنت هستند که به دلیل بی‌توجهی علویان در سوریه و شیعیان در عراق به حقوق ایشان، مجبور به قیام مسلحانه و تلاش جهت احقاق حقوق خود شده‌اند! همین مسئله بهانه‌ای برای تحریم نظام سوریه و تحت فشار قراردادن حکومت عراق برای تشکیل آنچه دولت وحدت ملی و با استفاده از همه جناح‌ها و گروه‌ها خوانده می‌شد، گردید. در این مسیر انواع کمک‌های مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی برای این گروه‌های تروریستی ارسال می‌گردید و حرکت ایشان نیز جنبش آزادیخواه خوانده می‌شد. این حمایت حتی اعدام زنان و کودکان، استفاده از سلاح‌های غیرمتعارف و ممنوعه از جمله تجهیزات شیمیایی، به اسارت گرفتن زنان، تخریب زیرساخت‌ها و اماکن تاریخی توسط این گروه تروریستی را نادیده می‌انگاشت و حتی اشغال موصل و بخش‌هایی از خاک عراق و تهدید و اخراج مسیحیان و دیگر اقلیت‌ها نیز باعث تغییر موضع آمریکا و نظام سلطه نگردید.
با این حال حرکت گروهک داعش به سمت منطقه کردستان عراق و تهدید منافع آمریکا باعث شد که به ناگاه این گروهک از یک گروه «استقلال طلب اهل سنت» تبدیل به یک گروه «تروریستی» گردد.
فارغ از بررسی و تحلیل علت حرکت داعش به سمت اربیل و مناطق کردنشین که نوعی خودسری و تمرد از توافق قبلی با آمریکا یا فریب خوردن از آمریکا (همانند حرکت صدام در اشغال کویت) و یا... بوده است، حرکت و اقدام آمریکا نشان داد که برای نظام سلطه نه شیعه اهمیت دارد و نه اهل سنت.
آمریکایی‌ها به صراحت اعلام کردند که حرکت آنها در عراق و حمله به مواضع داعش به واسطه تهدید منافع و در خطر افتادن جان دیپلمات‌ها و اتباع آمریکایی در منطقه کردستان عراق بوده است. به عبارت دیگر هر حرکت و اقدامی در منطقه که باعث پیشبرد اهداف و منافع آمریکا و نظام سلطه باشد مورد تأیید و حمایت است و به محض این که احتمال داده شود منافع آمریکا در معرض تهدید قرار گرفته، آن حرکت باید سرکوب شود. بنابراین استفاده از الفاظی چون حقوق بشر، حقوق اقلیت‌های نژادی و دینی، دموکراسی و... تنها یک بازی رسانه‌ای است و اگر منافع آمریکا در خطر باشد برای نظام سلطه هیچ تفاوتی ندارد که گروه مقابل دارای چه دین و آیینی است. هر چند از ابتدا نیز کاملاً مشخص بود که گروه‌های تکفیری در منطقه نه اهل سنت هستند و نه حتی مسلمان. این گروه‌ها تنها برای ضربه زدن به محور مقاومت و اختلاف‌افکنی بین شیعیان و اهل سنت توسط نظام سلطه ایجاد شده‌اند و هرگاه که مشخص شود توانایی انجام مأموریت را نداشته یا تاریخ انقضا آنها رسیده است، همان گونه که ایجاد شده‌اند، ناپدید خواهند شد.

  • ali akbari

این مطلب با عنوان " تحریم و درس مقاومت " به عنوان سرمقاله روزنامه کیهان 18 مرداد 1393 منتشر گردید.

همزمان با مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای 5+1، برخی مرعوبان با اشاره به این مطلب که کشور، توانایی مقاومت در برابر تحریم‌های نظام سلطه را ندارد، از لزوم عقب‌نشینی ایران سخن می‌رانند. مقام معظم رهبری در خطبه‌های عید سعید فطر با اشاره به وضعیت نوار غزه و سختی‌هایی که مردم این منطقه متحمل می‌شوند، فرمودند که باید از این مقاومت درس گرفت و فهمید که قدرت ایستادگی انسان و قدرت مقاومت یک ملت تا کجا است (نقل به مضمون) بر همین اساس مناسب است که به طور دقیق‌تر وضعیت این منطقه و درسی که باید از مقاومت ملت مظلوم فلسطین در غزه گرفت، مورد ارزیابی قرارگیرد:
منطقه غزه در جنوب‌غربی سرزمین‌های اشغالی قرار دارد. این منطقه از غرب به دریای مدیترانه متصل است و رژیم صهیونیستی تنها اجازه تردد در مرز شش مایلی دریایی را به ماهیگیران فلسطینی می‌دهد (که البته این اجازه، بعضا به سه مایل یا محدودیت کامل، تغییر می‌یابد.) هیچ کشتی اجازه حمل مایحتاج مردم غزه را ندارد و رژیم صهیونیستی از این امر ممانعت به عمل می‌آورد که نمونه آن در حمله به کشتی ترکیه و کاروان آزادی مشاهده شد.
از شمال و شرق به مناطق صهیونیستی متصل است و تنها از بخش جنوبی به کشور مصر متصل است. وسعت این منطقه حدود 360 کیلومترمربع و جمعیت آن بالغ بر یک میلیون و هفتصد هزار نفر می‌باشد و به عبارتی پرتراکم‌ترین منطقه جمعیتی را در دنیا دارا می‌باشد.
در پی پیروزی حماس در انتخابات، تحریم‌ها و محاصره این منطقه تشدید شد و به تدریج سخت‌تر تا جایی که متعاقب برخی درگیری‌ها، رژیم صهیونیستی این منطقه را به یک زندان بزرگ تبدیل و تمام گذرگاه‌های این منطقه را مسدود نمود. تنها محل رساندن امکانات به این زندان بزرگ، گذرگاه رفح در مرز با مصر ( به طور محدود و با محدودیت برای میزان و نوع کالاهایی که اجازه ورود دارد) و تونل‌های زیرزمینی است. منطقه غزه فاقد زیرساخت‌های اقتصادی می‌باشد. نرخ بیکاری در این منطقه در حدود 45 درصد است و برخی آمارها بیکاری را بیش از پنجاه درصد ذکر کرده‌اند. سوخت به شدت کمیاب و وسایل دارویی و تجهیزات بیمارستانی در محدودیت شدید است و این وضعیت در تمام کالاها قابل مشاهده است. اجازه ورود سیمان و برخی مصالح ساختمانی به بهانه این که در تونل‌سازی مورد استفاده قرار می‌گیرد، داده نمی‌شود. هیچ کارخانه‌ ویژه‌ای در این منطقه وجود ندارد و بسیاری صنایع موجود به دلیل عدم ورود مواد اولیه تعطیل شده‌اند. معادن خاصی ندارد و به عبارتی تقریبا تمام وسایل و ملزومات زندگی، وارداتی است... این وضعیت زمانی که با شهادت اطفال و بیماران به علت کمبود امکانات درمانی و شهادت مردان و زنان در تهاجمات رژیم غاصب صهیونیستی توأم می‌گردد، نشان‌دهنده اوج سختی مردم این منطقه خواهد بود. این منطقه باریک با این همه محدودیت و مشکلات و یک محاصره تمام عیار چند ساله، نه تنها مغلوب و تسلیم نشده است بلکه مانند کوهی استوار و خاری در چشم رژیم صهیونیستی به حیات خود ادامه می‌دهد و در هر نبرد و جنگی که رخ داده نسبت به نبرد قبلی، قوی‌تر و پرصلابت‌تر ظاهر شده است و تمام تحریم‌ها و سختی‌ها را تحمل نموده است.
سؤال این است که این وضعیت چگونه می‌تواند عبرتی برای ما باشد؟
نباید فراموش کرد که نظام سلطه به رهبری آمریکای جنایتکار، انگلستان خبیث و برخی دیگر از دولت‌های غربی، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، کشورمان را مورد تحریم قرار دادند و طی چند سال اخیر و به بهانه پیشرفت‌های هسته‌ای کشورمان، اظهار داشته‌اند که این تحریم‌ها را به شدتی خواهند رساند که وضع فلج کننده‌ای برای ایران پیش بیاورد.
همین مسئله بهانه‌ای برای برخی افراد داخلی اعم از اذناب نظام سلطه و برخی مرعوبان گردید تا اعلام نمایند که کشور توانایی مقابله و پشت سر گذاشتن این تحریم‌ها را ندارد و در صورت ادامه این روند، کشور به ورطه سقوط خواهد رسید. بر همین اساس برخی از همین افراد، صراحتاً مدل برخی کشورها چون لیبی را برای تسلیم شدن و تعطیلی مراکز هسته‌ای و برخی دیگر ضرورت توافق با کدخدا و برطرف ساختن نگرانی‌های مشروع نظام سلطه را! مطرح ساختند.
باید به این سؤال پاسخ داد با فرض این که ایران اسلامی بر روند پیشرفت خود تأکید ورزد و توافقی با نظام سلطه محقق نشود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این صورت ممکن است غرب و نظام سلطه اقدام به تشدید تحریم‌ها نمایند. در آن صورت، وضعیت چگونه خواهد بود؟ آیا نظام سلطه توانایی تحمیل یک تحریم و محاصره مشابه وضعیت غزه را برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟
ایران اسلامی کشوری است در یک منطقه فوق‌العاده حساس که به گذرگاه انرژی معروف است و از سوی دیگر ایران اسلامی با داشتن بالاترین میزان مجموع نفت و گاز جهان، عنصری است که نمی‌توان آن را از بازار بین‌المللی نفت حذف کرد و در حال حاضر نیز نظام سلطه نتوانسته مانع فروش نفت ایران به بسیاری کشورهای جهان گردد. وسعت ایران اسلامی حدود یک میلیون و 648 هزار و 195 کیلومتر مربع در آمارهای بین‌المللی ثبت شده و این در حالی است که طبق آخرین اعلام سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح عدد دقیق وسعت ایران اسلامی، یک میلیون و 873 هزار و 959 کیلومتر مربع است. جمعیت ایران اسلامی نیز بیش از 77 میلیون نفر است که با این حساب،‌کشور ایران از نظر جمعیت و وسعت در رده هفدهمین کشور جهان قرار می‌گیرد. ایران با داشتن 15 همسایه، سومین کشور جهان بعد از روسیه و چین از نظر تعداد همسایگان می‌باشد که در برخی از این کشورها، زبان فارسی به عنوان زبان اصلی یا یکی از زبان‌های اصلی در آنها رایج است. ایران اسلامی دارای 8574 کیلومتر مرز آبی و خشکی با کشورهای همسایه است؛ بنابراین تصور این که بتوان کشوری با این وسعت، جمعیت و مرز را محدود و محصور نمود، خیالی باطل و گمانی غیرممکن است. ضمن این که اصولاً ایران محل ترانزیت و معبر وصولی برخی از کشورهای منطقه است و محاصره ایران، بیش از ایران برای این کشورها ضرر و زیان دارد. با این حال بر فرض محال، اگر نظام سلطه بتواند چنین اقدامی را انجام دهد، آیا کشور از تأمین مایحتاج ضروری خود عاجز است؟ آیا اگر لازم شد برای پیشرفت، مجبور به قبول شرایط محاصره و تحریم شویم (که البته همان طور که ذکر شد وضعیت به آن شدت نخواهد رسید) آیا ایران نمی‌تواند آنچه برای ادامه حیات و زندگی مردم لازم است (اعم از خوراک، پوشاک، دارو و...) را فراهم سازد؟
در پاسخ باید گفت ایران اسلامی دارای زیرساخت‌های لازم برای ادامه حیات خود بدون وابستگی به خارج است. در تولید انرژی، سوخت، برق خودکفا است. در تأمین آب توانایی لازم را دارد. کارخانه‌های تولید دارو، وسایل زندگی و... فراهم است. در معادن تقریباً تمام مواد و کانی‌ها را می‌توان در کشور یافت. از نظر کشاورزی با داشتن یک سرزمین چهارفصل، امکان تهیه و تولید تمام گونه‌های کشاورزی فراهم است و در گندم و غله توانایی رسیدن به خودکفایی وجود دارد و بسیاری امکانات دیگر که برشماری آمار و ارقام در این خصوص ضرورتی ندارد. این‌ها همه در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از نظر نظامی و امنیتی در بهترین وضعیت دفاعی و امنیتی قرار دارد. آنچه از توانایی حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطینی در مقابله با رژیم صهیونیستی مشاهده می‌شود، گوشه و ذره‌ای از توانایی ایران اسلامی است.
بنابراین نباید به کسانی که قصد ارعاب و ترساندن مردم را دارند، اجازه و فرصت خودنمایی داد. این افراد تلاش دارند در جنگ نرم دشمن که تسخیر اراده‌ها را هدف قرار داده، نخبگان و آحاد مردم را دچار اشتباه محاسباتی نمایند؛ مبنی بر این که کشور توانایی مواجهه با تحریم‌ها و تشدید آن را ندارد و برای فرار از این وضعیت، باید امتیاز داد، و حتی اگر لازم شد به خاطر حفظ و بقای کشور، از پیشرفت‌ها دست کشید و عقب نشست. آنها ما را از مرگ می‌ترسانند تا به تب راضی شویم.
در جواب این افراد مرعوب و یا عوامل دشمن، که نه اعتقادی به سنتهای الهی دارند و نه ایمانی به توان کشور، به جای استدلال و صغرا و کبرای منطقی، باید نمونه عینی غزه را نمایش داد. اگر یک منطقه 360 کیلومتری در محاصره کامل چندین ساله و با کمترین امکانات و مقدورات توانسته این گونه خود را حفظ کرده و دشمن را وادار به تسلیم نماید، چگونه ایران اسلامی با این حجم وسیع از امکانات نظامی، سیاسی،‌ اقتصادی و... از مقاومت عاجز باشد؟

  • ali akbari

این مطلب همزمان با جنگ غزه و اجازه آمریکا به رژیم صهیونیستی برای استفاده از تسلیحات آمریکایی در جنگ علیه مقاومت ، در  صفحه 10 روزنامه کیهان 15 مرداد 1393 منتشر شده است

بعد از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری ایران و روی کار آمدن دولت جناب آقای روحانی که با شعار اعتدال موفق به کسب اکثریت آرا گردید، برخی افراد و جریانات با سوءاستفاده از این مسئله و با طرح این موضوع انحرافی که مخالفت و دشمنی جمهوری اسلامی ایران با دولت آمریکا بخشی از افراط‌گرایی بوده و لازم است در این خصوص تجدیدنظر نماییم، به تطهیر چهره رژیم آمریکا پرداختند. حرکتی که سعی دارد دولت آمریکا را یک دولت انسان‌دوست و با فرهنگ معرفی نماید. این جریان با استفاده از فضای سیاسی ایجاد شده تلاش می‌کند در نشریات، همایش و سخنرانی‌ها و در فضای مجازی با جعل واقعیات و تحریف گفتار و سخن دولتمردان دو طرف (غرب و ایران) این تطهیر چهره آمریکا را به شکلی باورپذیر در اذهان و افکار عمومی کشور جایگزین باور قبلی مبنی بر شیطان بزرگ بودن آمریکا نماید. حرکتی که به حدی شدت گرفت که مقام معظم رهبری به صراحت در این خصوص موضع‌گیری نموده و فرمودند: «یک عده سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتی‌ها و وحشت‌آفرینی‌ها و خشونت‌ها را از چهره آمریکا بزدایند و در مقابل ملت ما، به عنوان یک دولت علاقه‌مند و انسان‌دوست معرفی کنند. اگر سعی هم بکنند سعی‌شان بی‌فایده است.» البته معظم‌له در جایی دیگر با اشاره به موارد دشمنی آمریکا با ایران از جمله جنایت‌های آمریکا در سرنگون کردن هواپیمای مسافربری، حمایت از جریانات برانداز، حمایت از صدام و... فرمودند: دشمنی ملت ایران با آمریکا یک دشمنی احساسی نیست بلکه بر اساس یک منطق قوی و استوار می‌باشد (نقل به مضمون)
حوادث کنونی در جنگ ظالمانه رژیم غاصب و آدم‌کش صهیونیستی علیه ملت مظلوم غزه در کنار تمام تلخی‌ها و سختی‌ها، یک درس و تجربه مناسب دیگری را در اختیار افکار عمومی جهان و کشورمان قرار داد. بر خلاف تلاش برخی جریانات داخلی برای بزک کردن شیطان، آمریکا این آرایش و بزک را پاک کرد و به صراحت و بی‌هیچ آرایش و نقابی، به حمایت علنی از رژیم صهیونیستی پرداخت و به حمایت کلامی نیز اکتفا نکرد و به طور عملی با ارسال سلاح و تجهیزات نظامی به رژ‌یم صهیونیستی و با اجازه به این رژیم برای استفاده از مهمات آمریکایی ذخیره شده در سرزمین‌های اشغالی، نشان داد که بهره‌ای از انسانیت نبرده است. تروریست خطاب کردن مردم مظلوم غزه که در یک زندان بزرگ در حال گذراندن دوران حبس چند ساله می‌باشند و حمایت از آدم‌کشی و اطفال‌کشی رژیم صهیونیستی، ماهیت واقعی آمریکا را آشکار ساخت. این حوادث نشان داد که شیطان خطاب کردن دولتمردان آمریکا، حرفی خلاف و گزاف نیست و دقیقا منطبق بر ذات خبیث این رژیم استکباری و استعمارگر است.
با این وصف بار دیگر ماهیت و ذات پلید و استکباری شیطان‌بزرگ برای همگان نمایان شد تا کسانی که ذره‌ای در جریان جنگ روانی اخیر اذناب دشمن و مرعوبان داخلی آن، به پلیدی دولتمردان آمریکایی شک کرده بودند، باور نمایند که شیطان توبه‌ناپذیر است و اگر گاهی لبخندی به ما می‌زند، خنجری را در پشت مخفی کرده تا با استفاده از غفلت ما بر قلب ما بنشاند. نباید از مشت آهنینی که با دستکش مخملی به سمت ما دراز شده، غافل شویم. توجه به ذات شیطانی دولت آمریکا باید مدنظر مردم و مسئولین کشورمان قرار داشته باشد. این توجه به طور خاص باید توسط گروه مذاکره‌کننده کشورمان در موضوع هسته‌ای مدنظر باشد و بدانیم برخی اظهارات به ظاهر دوستانه دشمن در حین مذاکره نه از سر دلسوزی، انسان‌دوستی و ایران‌دوستی، بلکه برای فریب طرف ایرانی و سوءاستفاده از غفلت ما می‌باشد. تلاش دشمن برای اینکه با این حربه در مذاکرات از ما امتیاز بگیرد به این واسطه است که می‌داند در فضای واقعیت، نه توان ادامه و تشدید تحریم‌ها را دارد و نه امکان استفاده از توان نظامی را که حتی در صورت تشدید تحریم، طرف بازنده آمریکا و غرب است که بازار بزرگ ایران را از دست می‌دهد و به تشدید مشکلات اقتصادی خود می‌افزاید و در عرصه نظامی نیز، آمریکا در تمام اقدامات چند ساله خود ناکام بوده و رژیم صهیونیستی که خود را یکی از پنج قدرت برتر نظامی جهان می‌داند در مقابله با مقاومت فلسطین که دست پرورده ایران اسلامی است،  عاجز است و با این وصف قطعا جرئت، جسارت و حماقت درگیر کردن خود در نبرد نظامی با ایران را نخواهد داشت.

  • ali akbari