کالای هستهای ایران بسیار باارزش است/ یک انتقاد از تیم مذاکرهکننده کشورمان
این مطلب 4 اردیبهشت 1394 در خبرگزاری فارس منتشر گردید.
مذاکرات ایران و 5+1 همچنان ادامه دارد و طرفین تمایل دارند که به یک توافق جامع و خوب از دید خویش برسند و هر کدام نیز اعلام مینمایند توافق نکردن بهتر از توافق بد است. همچنین طرفین این مذاکرات را یک عرصه بده بستان دانسته و اعتقاد دارند که باید در این میانه، چیزی پرداخت و چیزی دریافت شود. تا این جای کار میتوان اظهار داشت حداقل، اشتراک لفظی بین خواستههای دو طرف وجود دارد لیکن باید مشخص شود که در این مذاکرات آیا کالا و امتیازی که مبادله میشود، همتراز و هم ارزش است و اگر نیست، کفه کدام طرف سنگینتر است؟ به نظر میرسد موضوع مبادله، باید دو کالا باشد. شفافسازی از سوی ایران بهمنظور رفع نگرانی برخی کشورهای سلطهگر که خودشان دارای بمب هستهای هستند برای اینکه اطمینان حاصل شود ایران به سمت تولید سلاح هستهای نخواهد رفت و رفع تحریمها در مقابل این شفافسازی ایران.
اگر به طرف ایرانی توجه کنیم، متأسفانه باید اظهار داشت به نظر میرسد بر اساس مطالب و بیاناتی که از سوی برخی دولتمردان کشورمان اعلام شده اعضا تیم کشورمان، به جای تکیه بر شفافسازی، کالای خود را تغییر داده و زیرساختهای هستهای کشورمان را به بازار آوردهاند و به این حد اکتفا نکرده بلکه به جای تأکید بر باارزش بودن این کالا، کالایی که در اختیار دارند را یک کالای معیوب، بهدردنخور و دردسرساز دانسته و تمایل دارند به هر نحو حتی اگر شده به ثمن بخس این کالا را مبادله نمایند. در حالت دیگر، شاید بتوان گفت تیم ایرانی، خود را در قامت یک نیازمند و فرد مستأصل معرفی مینماید که هر چند کالایی خوب و باارزش دارد لیکن به علت نیاز و ضرورت، حاضر است این جنس را حتی به کمترین قیمت بفروشد. ممکن است این ادعا مورد تکذیب قرار گیرد و اعلام شود که ساحت فرزندان انقلاب از این تهمت به دور است. قطعاً این مسئله مورد تائید تمام ملت و ازجمله نگارنده است لیکن باید توجه داشت در معامله، رفتار و گفتار فروشنده و خریدار است که مورد توجه قرار میگیرد و نه مکنونات قلبی و اعتقاداتی که بروز و ظهور ندارند. برای تثبیت این ادعا به موارد ذیل توجه فرمایید:
برخی از دولتمردان کشور رفع تحریمها را مهمترین وظیفه خود دانسته و بعضاً در سال گذشته حتی پایه اقتصاد مقاومتی را رفع تحریم و دستیابی به پولهای بلوکهشده کشورمان در بانکهای خارجی معرفی مینمودند. در زمان مذاکرات از خالی بودن خزانه سخن گفته میشود و این پیام صادر میگردد که ایران برای پر کردن خزانه خود حاضر به هر کاری است؛ بنابراین کالای در اختیار دشمن که همان تحریمها میباشد را بسیار باارزش میدانیم که اگر به آن دست پیدا کنیم (لغو تحریمها) بسیاری از مشکلات رفع خواهد شد. با این وصف طرف مقابل برای دادن این کالای مهم، قیمت گزافی از ما طلب خواهد کرد.
متأسفانه وقتی به کالای خودمان که انرژی صلحآمیز هستهای و دستاوردهای آن است میرسیم، همانطور که ذکر شد بعضاً نگاه بیفایده و پردردسر بودن این کالا را داشته و آن را اعلام میکنیم. طرف ایرانی بهجای اینکه تنها به خواست اولیه یعنی شفافسازی بیشتر فعالیتها بپردازد، آش را با جایش تقدیم کرده است. به عبارت بهتر بهجای اینکه تنها به برخی اقدامات که میتواند زمینهساز اخذ بهانه از این بهخصوص چهار کشور غربی بپردازد، کل تلاشهای هستهای کشورمان را برای فروش و عرضه، به میدان آورده است. بهعنوان نمونه:
جناب آقای ظریف اظهار میدارند «ما هیچ نیازی در حال حاضر و آینده با بازفرآوری نداریم. ما و حتی آیندگان ما دلیلی برای تولید پلوتونیم نداریم چراکه قرار نیست به تولید بمب بیندیشیم.»(نقل به مضمون)
جناب آقای بعیدی نژاد اظهار میدارد: «پسماند سوختی که از رآکتور اراک میماند، همچنین تکنولوژی و تجهیزات مرتبط با آن نگرانیهایی را برای هر کشوری ایجاد میکند، یعنی اینطور نیست که مدیریت این پسماند امر سادهای باشد، بسیار هم پرهزینه است؛ بنابراین آنچه در این مرحله برای ما اهمیت دارد، حفظ و کارایی بالای ماهیت آبسنگین اراک است که قطعاً حفظ و تثبیت میشود، اما پسماند آن را با توجه به اینکه در حال حاضر به آن نیاز نداریم خواهیم فروخت.»
جناب آقای صالحی و دیگر دولتمردان در خصوص مواد با غنای بیست درصد تولید دانشمندان کشورمان اظهار میدارند: «ما نیازی به غنیسازی بیست درصد نداشته و نداریم و زمانی دست به این کار زدیم که کسی به ما سوخت بیست درصد مورد نیاز راکتور تهران را نفروخت.»(نقل به مضمون) بر همین اساس است که خیلی راحت در دور اول گفتگوها که منجر به توافق ژنو گردید این سرمایه کشور را فدا کرده و از دست دادیم بدون اینکه بتوانیم امتیاز مناسبی در قبال آن کسب نماییم.
آقای صالحی همچنین در خصوص راکتور آبسنگین اراک اظهار میدارد: «ما یک بحثی داریم که هر چه نوترونها جمعیتشان بیشتر باشد آن رآکتور بهتر است، رآکتور سابق ما جمعیتش 10 به توان 13 بود و این رآکتور جدید 10 به توان 14 خواهد بود، یعنی 10 برابر جمعیت نوترونی آن بیشتر خواهد بود، در نتیجه زمان آزمایشها کمتر و یکچیز کاملاً استثنایی خواهد شد، ممکن است یک مقدار عقب بیافتیم اما در مقابل دستاوردی که به دست میآوریم قابل مقایسه نخواهد بود.» به عبارت بهتر، ایشان تغییر قلب راکتور اراک و تأخیر چندساله در راهاندازی این راکتور را نهتنها نکته منفی نمیداند بلکه آن را یک نکته مثبت و خوب برای ایران قلمداد مینماید.
آنچه ذکر شد تنها چند نمونه است و متأسفانه رفتار و گفتار مسئولین در این خصوص بسیار زیاد است. با این تفاسیر باید از تیم مذاکرهکننده کشورمان سؤال کرد طرف مقابل چرا باید برای چیزی که خود شما آن را بر اثر غفلت و یا کاستن از انتقادات درون کشور، بیارزش، دردسرساز، بینیاز به آن محصول و... معرفی مینمایید، چیزی به شما بدهد. طرف مقابل احساس میکند شما حاضرید هر آنچه دارید بدهید تا به اصطلاح از شر این مواد دردسرساز و بیفایده خلاص شوید.
سخن در این خصوص بسیار است و به همین اندک بسنده میگردد. دولتمردان محترم و اعضا تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان باید دقت بیشتری در این خصوص به عمل آورند و از این سرمایه کشور حفاظت ویژه به عمل آورند و توجه داشته باشند که قرار بر شفافسازی بیشتر فعالیتهای هستهای کشورمان بوده است و نه واگذاری این سرمایه عظیم ملی و چنانچه به هر دلیل قصد معامله بخشی از این سرمایه ملی را دارند، حداقل مبلغی معادل ارزش این کالای راهبردی طلب نموده و به کمتر از آن راضی نشوند